گنجور

حاشیه‌ها

احد محمودی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:

دربیت دوم شاخ علاوه بر معنی « شاخه » در فرهنگها به معنی« پیمانة شراب » ضبط شده است . ظاهراً حافظ این کلمه را با توجه به همین معنی ایهامی مورد استفاده قرار داده است و بین شاخ وباری تداعی معانی مجاورت نیز به کار رفته است.

 

سهیلا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:

با آقای مهدی ر. کاملا موافقم.

 

محمد خاکی نیا در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶:

گمان دارم کلمه خام گفتار درست تر از خام پیکار باشد
چنین گفت کین خام گفتارتان // شنیدن نیرزد به پیکارتان

 

محمد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۶:

به نظر حقیر بهتراست بجای اینکه ما درمورد موحد وعارف بزرگی چون حکیم سنائی نظر بدهیم درمورد خودمان نظر بدهیم که تاچه حدمانند این بزرگان در
طریق توحید قدم برداشته ایم.

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸:

سلام
ببخشید اگر برای اساتید مقدوره ترجمه کنن لطفا سپاس گذارم

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶:

سلام
در بیت 3 تا مونده به آخر نمیدونم چرا سعدی راه عشق رو به سر نپوییده که از سرزنش دیگران ترسی نداشته باشه؟!

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۵:

سلام
در رابط با بیت هشتم
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار//تا یار که را خواهدو میلش به که باشد
دولتشاه

 

آرمان در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰:

درود...عالی عالی عالی...سپاس از حضرت مولانا که حرف دل من و گفت.

 

امیر در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:

سلام به همه سرورانبا عنایت به بیت چهارم وازدحام معربدان و مستان و ....... که قیامتست چندین سخن از دهان چندان منطقی تر به نظر میرسد

 

صادق دقتی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶:

در آیین پری خوانی که به نوعی بازمانده‌ آیین شمنی اوغورها (اجداد نرکمن‌های امروزی) است و در میان ترکان ماوراء النحر و بلخ و بخارا و دیگر بلاد آن سرزمین رواج داشنه است، مردانی که آنها را پری خوان گفته‌اند طی مراسمی با یاری جستن از جن و پری به درمان بیماران می‌پرداختند. پری خوانی که گونه‌ای از آن که در دوران کودکی مولوی در بلخ و بلاد اطراف رواج داشته است و مولانا بارها در اشعار خود از آن یاد می‌کند، حکایت از شکار کردن پری توسط پری خوان و زندانی کردن آن در شیشه ( شیشه های بزرگ حبابی شکل) دارد همانند زندانی کردن جان دیو در شیشه که در بیشتر داستانهای فولکلوریک ترک زبان دیده می‌شود. در واقع پری که موجبات ادیت و آزار و بیماری فرد را فراهم کرده است، توسط پری خوان شکار و در شیشه زندانی میشود تا بیمار از او رهایی یابد. در تاریخ جهانگشای جوینی شرحی از مراسم پری خوانی آورده شده، اما اشاره جندانی به جزئیات نشده است.
خلاصه کلام، پر واضح است مولوی با الهام از خاطرات دوران کودکی و یا شنیده‌های خود، اشاره ای به مراسم پرخوانی دارد و از آن در رسایی مفهوم به نحوی احسن اسنفاده می‌کند. بر این اساس، مولوی در این غزل، که خود را مرد پری دار (پری حوان) می‌خواند، با تاکید بر قدرت پری خوانی خود، از گرفتار کردن و به چنگ آوردن افراد پری خوی سخن می‌گوید. به عبارنی دیگر، توانایی خود را در عرصه عشق ، به توانایی پری خوان در شکار پری و در شیشه کردن او تشبیه می‌کند. که هر که پری خوی است او را سریع شکار و در شیشه می‌کنم.
با توجه به تفسیر بالا واژه زودتر بایستی زوتر (مخفف زودتر) بوده باشد : هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زوتر
همچتین معنی واژه حراقه را بایستی در ارتباط یا آیین پرخوانی ذکر شده جستجو کرد که بازی با آتش و شعله یکی دیگر از اعمال پری خوانان است.
از دیگر اشارات مولوی به آیین پری خوانی، می‌نوان به ابیات زیر اشاره کرد:
دیوان شمس: غزل شماره 485
فسون یخوانم و بر روی آن پری بدمم
از آنک کار پری خوان همیشه افسونست
پری من به فسون‌ها زبون شیشه نشد
که کار او ز فسون و فسانه بیرونست
صادق دقتی (مردم‌شناس و محقق)

 

محمد روستایی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

با سلام و با تشکر از سایت خوبتان
دو مصرع از شعر فکر میکنم باید تغییر کنند حالت صحیحشان را می نویسم باشد که مورد قبول واقع گردد.
1- موی سپیدم فلکم به رایگان نداد
2- آزاده منم که از همه عالم بریده‌ام

 

کاظم ایاصوفی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

مصراع دوم بیت پنجم باید به این صورت نوشته شود
وز دل برون نمیرود این یک هوس مرا

 

ابوطالب رحیمی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۹ - حکایت:

بیت آخر رو در نسخه هایی که من از کتاب بوستان دارم این طوری نوشتند: "وگرنه چه حاجت که زحمت بری // ز خود بازگیری و هم خود خوری؟!" این بیت و البته بیت قبلش رو "میرعماد" هم با خط نستعلیق به زیبایی نوشته که بیت آخر شعر رو همونطوری که من اشاره کردم نوشته:
پیوند به وبگاه بیرونی

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰:

سلام
هر کس به تعلقی گرفتار//صاحب نظران به عشق منظور
سعدی

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

سلام
بیت سوم منو یاد این بیت از حافظ انداخت
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است//ما کجائیم و ملامت بیکار کجاست

 

یعقوب در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۵:

با عرض سلام
هر چی بوده خود صایب گفته برا ما چیزی نمونده بگیم ان شالله خدا توفیق بده ما هم مراحل سلوک را تی کنیم وبا دیده دل اینها ببینیم نه وقت بشنویم می ویند شنیدن کی بود مانند دیدن

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

سلام
اگه یکی این شعر و برام میخوند و میگفت حدس میزنی برای کیه میگفتم خیام

 

behzad در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:

سلام
بیت 2 تا مونده به آخر منو یاد این بیت از خود جناب سعدی انداخت
همی میگفت و میرفت دودش ز سر// که این است پایان عشق ای پسر

 

مهدی علی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸:

بیت عربی آخری هم جز اعجازهای بیانی شیخه... بارک الله به این تصویر سازی؛
زم یعنی کشیدن افسار شتر هنگامی که قراره از زمین بلند بشه... میگه هنگامی که افسار شتر کاروان یار برای سفر کشیده شد فریادها و ناله ها از جمعیت وداع کننده برخاست در مصرع دوم هم به حالت این جمعیت بعد از حرکت کاروان اشاره میکنه؛ درحالی که سیاهی شب همه جا رو پوشانده بود و اشکها در حدقه چشمها جمع شده بود

 

مهدی علی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸:

خان الزمان عهدی...؛ روزگار به من خیانت کرد تا جایی که تنها شدم، به من بازگردانید آنکه مهرش در دلم است (ود مرحله ای بالاتر از حب است) بخاطر خدا ای رفقای من

 

۱
۳۸۳۸
۳۸۳۹
۳۸۴۰
۳۸۴۱
۳۸۴۲
۵۰۲۶
sunny dark_mode