داتیس در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم:
این بیت
خوانده نیرنگ نامههای جهان
جادوئیها و چیزهای نهان
است که نامهها، نامها تایپ شده است. نیرنگ نامهها، با نیرنگ نامها طبیعتاً متفاوت است هم در معنا و هم در مفهوم.
سپاس
چهره در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۴:
در چهار بیت اول سعدی وصف معشوق میکند و در چهار بیت بعدی به تناسب شرح حال خود را بیان میکند:
در مقابل صفات سمن بری صنمی گلرخی خود را به نقش دیوار تشبیح میکند چون این صفات توصیف صورتگری است.
در مقابل صفات جفاکاری ستمگری شغبی فتنه ای دل آشوبی هنروری عجبی طرفه ای جگرخواری خود را کناره میکشد و به نگاه کردن بسنده میکند.
در مقابل صفات بنفشه زلفی نسترین بری سمن بویی ( صفات گل مانند ) و همای فری طاووس حسن و طوطی نطق و تذرو رفتار ( صفات پرندگانی) خود را چو پرنده ای در دام و بلبلی ( پرنده ای) در میان گلزار (با توجه به صفات گل مانند معشوق ) وصف میکند.
تن نازی سعدی که به تناسب صفات معشوق ، وصف حال خود را بیان میکند و دور و نزدیکی خود را شرح میدهد در ادبیات ما بی مثال است و این را خود در بیت پایانی با رندی و کنایه بیان میکند که : نزند دمی چون ندارد زبان گفتاری!!!!؟؟؟؟
نامدار پورخیری در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷:
بجز از عمر ، چه شاید که نثار تو کنم؟
که به عمری ، چو تو شاهی به گدایی برسد
تا آتش عشقی به جانت تیفتد و خاکستر هستیت بر باد ندهد دریافت و فهم این غزل ناشدنیست .
با تار استادحسین علیزاده ، که زخمه بر تار دلت می زند و آواز «رها» این غزل را بنوشیدتا شراب عشق به جانتان ریزد و سرمستتان کند.
سریاس در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:
ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی
تا خون دل مجنون از دیده نپالاید
طبق نسخه محمد علی فروغی به این صورت صحیح می باشد.یعنی به همان صورتی که گنجور نوشته است.
علی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » سرود ملی در ماهور (۱۲۹۶ خ):
این تصنیف در دستگاه بیات اصفهان خوانده شده نه ماهور،لطفا تصحیح بفرمائید
احمدقنبری در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۴۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۵:
میتواند خطاب به دو دوست یا شریک یا زن وشوهر ویا یک جماعت باشد که باید بال پرواز هم باشند،اگر ملاحظه هم را نکنند پروازو تکاملی رخ نخواهد داد.
داریوش در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵:
سلام داریوش بیدل هستم . خدمت دوستان و یاران حافظ عرض کنم که در بیت اول ..به وقت گل شدم از توبه شراب خجل را اگر به عهد گل که چندین و چند پشتوانه خطی ه کهن هم اینگونه ظبط کردند بخوانیم بسیار شیوا تر و دارای معانیه ایهامی فراوانی میباشد به عهد گل یعنی در زمان سلطنت گل و همانا چه شاهی در طبیعت بهتر از گل و اینکه در بیت چهارم مصرع دوم رهروان خواب که ب معنی راهی شوندگان به سوی خواب را ..شبروان خواب بخانیم بسیار زیبا میشود چونان که طراران در شب ره بر کاروانیان میبستند من از طرار خواب خجل شدم که نتوانست مرا بدزدد و با خود به خواب ببرد خجلم چرا چون چشمم از دردی که بر اثر خون گریستن شب دوش داشت بخواب نرفت ..زیباتر مینماید .بسیار متشکرم داریوش بیدل حافظ دوست
فرخیان در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۸۸:
واژه ی "هم" در مصراع سوم باید به "همه" تصحیح بشه.
کوشا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:
در مورد بیت دوم در همه نسخ موجود دوست دارانم هستش نه دوست دارانت که گنجور درست بکار برده ولی در بیت اول و مصرع دومش بنده چند جا دیدم تو فارغی وبه افسوس میرود ایام هست.
علاوه بر اجرا در برنامه گلها که دوست عزیزمان اشاره کرد این شعر را استاد شجریان در اجرایی خصوصی و به همراه استاد موسوی و سه تار مشکاتیان اجرا کردند که بسیار زیباست
سارا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶:
انتقام از من کشد.... خدا رحمتت کنه عجب دلی داشتی وحشی بافقی ...عجب شعری..
مرتضا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۶:
"...و این بیت از یک رباعی که در دوره های بعد بسیار شهرت یافته و ما از طریق این متن پی میبریم که بسیار قدیمی و کهنه است:
امروز ندانم ز چه دست آمده ای
کز اول بامداد مست آمده ای
و به نام بسیاری از شعرای بعد از عصر مغول, شهرت یافته از جمله در دیوان شمس تبریزی به نام مولانا آمده است و بیت دوم آن چنین است:
گر خون دلم خوری ز دستت ندهم
زیرا که به خون دل به دست آمده ای
و از روی این متن, یقین حاصل میشود که این رباعی نیز مانند بسیاری از رباعی های دیگر در دیوان شمس چاپ استاد فروزانفر, سروده ی مولانا نیست, قدر مسلم این است که در قرن چهارم این رباعی بر سر زبانها بوده است یعنی دو قرن قبل از تولد حضرت مولانا"
چشیدن طعم وقت(از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر), بتصحیح و مقدمه ی محمدرضا شفیعی کدکنی, چاپ سوم, صص 99 و 100
سپاس/
سارا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۶۹:
بنظرم مصرع دوم این باشه درست تره:
هر نیم شبی پیاله در خون زده اند
for Ali A......eh در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:
وااااااای خدا !!!!!!!!!!!!!
دیشب تفال زدم به حضرت حافظ...
این شعر اومد
یعنی نه تنها کلیات غزل با حالم یکی بود ، بلکه در جزئیات هم خطا نرفته بود! یعنی از تعجب دهنم باز مونده بود
علی الخصوص ابیات 1-5-6
انگار حافظ شونه به شونه من راه می رفته و میدیده و میشنیده و . . . . . .
ایمانم به لسان الغیب محکم تر شد
سیدمحمد۱ در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
حمید خان سامانی
حتماً جناب کیخا حاشیه ی شما را میخوانند ولی کاش ادب را رعایت میکردید .
ترجمه ی فریزی { فریضه} به عربی {واجب } است
دکتر کیخا تاج سر ماست
زنده باشی
گمنام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰:
غم عشق آمد و غم های دگر پاک ببرد
سوزنی باید، کز پای بر آرد خاری
یک قصه بیش نیست غم ...
کمال داودوند در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۶۳:
بنده این رباعی رابا،دوستان
به اشتراک گذاشتم.
جمع این رباعی:4760
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰:
نیکوست که درباره نرم افزارهایی که به کار گرفتید تا تصمیم بگیرند کدام حاشیه درج گردد و کدام سانسور شود باز بیندیشید،
چندین حاشیه بنده که آزار کسش در پی نبود را حذف نموده حواشی ای که با یاران گرانقدر به تندی و ناشایستگی سخن می گویند درج می کنید!
شایسته است که یا فیلتر را فراموش کنید یا فیلتر هوشمند تری برگزینید.
حمید سامانی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
ببخشید من فریضه را فرضیه نوشتم
تصحیح میکنم اشتباه استفاده از کامپیوتر بود حروف را جابجا نوشتم
حمید سامانی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
آقای امین کیخا
شما این کلمات را چطور از خود درمی آورید و فارسی را تحریف میکنید
حالا اگر فرضیه را فرزیه نوشتید یعنی شما فارسی را درست صحبت میکنید و مینویسید
دوست عزیز لطفاً از خود و سرسری و بدون تفکر قاعده و روش در نیاورید
فرضیه با ضاد نوشته میشود نه با ز دوست عزیز خودتان هم در کمانه صحیح آن را نوشته اید
تقریباً تمام الفبای فارسی و عربی با هم مشترک هستند و بسیاری از کلمات بین زبانهای عربی و فارسی هم مشترک هستند، تلفظ خیلی از کلمات مشترک که در فارسی و عربی یک جور نوشته میشوند با هم فرق میکند
فارسی از آسمان نازل نشده و خیلی از کلمات فارسی ریشه عربی دارند و علت آن هم به لحاظ موقعیت جغرافیایی و نزدیکی زبانهاست و نه صرفاً به علت حمله اعراب و تحمیل آنها
نزدیکی زبانها را حتی در کشورهای اروپایی میتوان دید این یک بحث زبانشناسی است برای نمونه نزدیکی زبانهای انگلیسی آلمانی و هلندی را ببینید و مقایسه کنید همینطور نزدیکی زبانهای فرانسوی ایتالیایی اسپانیایی و پرتقالی
اگر فرق سین و ث و صاد را نمیدانید
اگر فرق ذال و ز و ضاد و ضا را نمیدانید
اگر فرق ت و طا را نمیدانید
اگر فرق ح و ها ( ه ) را نمیدانید
اگر فرق همزه با یای مکسور را نمیدانید و فکر میکنید حرکت ( ء ) روی حرف ه در کلماتی مثل خانه و کوچه همزه است در اشتباهید
اگر این نکته های ظریف را نمیدانید پس بایستی کمی اصول و قواعد دستور زبان فارسی را درست یاد بگیرید
ما همه عرق ملی داریم و ایران و زبان فارسی را دوست داریم
پاینده باشید
fatih در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸: