محمود در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۵:
ولی به نظر میرسد که منظور از پنبه در گوش در بیت پنجم، کنایه از این است که شاعر نمیخواهد سخن ناصح را -پرهیز از عشق - بشنود و لذا ترجیح میدهد و آرزو میکند کاش هنگام وعظ ناصح، پنبه در گوش داشته باشد.
سمانه ، م در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
جناب دکتر ترابی گرامی
مهرتان پایدار و مهرگانتان دل انگیز
دور نیستم ، که :به گفته ی شیخ
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
سپاس
خرسند در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۰:
خانم خرسند
به نظر بنده در این شعر مخاطب نفس مولانا و گوینده روح اوست.
مسعود در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:
بیت ماقبل آخر نسیم شمال درست نیست؟
چرا این غزل در حافظ نامه ی آقای خرمشاهی نیامده؟
مسعود در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:
در بیت دوم "به خاک راه نشاندن" ایهام لطیفی دارد. بینوا کردن حافظ و در زمین فرو کردن سرو و همچنین بینوا کردن سرو از رشک قامت یار.
احسان در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:
سلام به تمامی دوستان عزیزم نظرات شما را خواندم به نظرم باید از قضاوت کردن پرهیز کرد برای رسیدن به معنی اصلی و دریافت این موضوع که خداوند در همه چیز وجود دارد چه چیزهای خوب و چه چیزهای بد خداوند همه چیز است. جهان در درون ماست و ما زمانی با جهان یکی می شویم که همه چیز باشیم هم خوب و هم بد. دلیل این تضادها همین است و اگر ما با تمام وجود این تضادها را حس نکنیم و نپذیریم چگونه می توانیم آزاد باشیم تا زمانی که کافر بودن و مومن بودن را درک و حس نکنیم چگونه می توانیم انتخاب کنیم.
تا مدرسه و مناره ویران نشود
اسباب قلندری بسامان نشود
تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بنده ی حق به حق مسلمان نشود
بنظرم در داستان ما در تمام نقش ها حضور داریم و به محض آنکه بپذیریم قضاوت ما خاموش می شود و با خداوند ملاقات می کنیم.
عبدالله قاسمی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
سلام
در دیوان فروغی تصحیح مهدی افشار، این اختلافات دیده می شود:
یک جرعه آن مست کند هردو جهان را
آه سحر و طاقت مردانه ام امشب
از من بگریزید که می خورده ام امروز
عبدالله قاسمی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
برگ سبز برنامه شماره 184 (سه گاه)
با صدای استاد اکبر گلپایگانی
کمال داودوند در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۲:
بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک
گذاشتم.
جمع این رباعی:11693
حمید سامانی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان:
به تک با کاف نه بتگ
تک به معنای تند و تیز دویدن
به تک در پیش گوسفندی دوان
یعنی تند به دنبال گوسفندی میدویده
Re در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
سلام خدمت همه دوستان
درمورد قافیه بیت اول بسیاری از افراد ایراد میگیرند. باید خدمت شما عرض کنم که جناب دکتر محمد استعلامی در کتاب (درس حافظ) توضیح داده اند که مصراع دوم به لهجه شیرازی باید خوانده شود که معمولا [تا به کجا] را باهم میخوانند و حرف ب را به صورت ساکن تلفظ میکنند که در این صورت قافیه کاملا صحیح است.
ضمنا استفاده از لهجه در شعر فقط کار حافظ نبوده بلکه در آثار دیگر شاعران هم وجود دارد
امیر نیک سرشت در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۳:
باسلام.برای پاسخ به حاشیه اول باید گفت که: در تمامی منابع شکل صحیح مصراع مذکور،همان"بد" است.و نمیشود بخاطر اعمال سلیقه در فهم بهتر،واژه ای را جایگزین کرد.از جهت معنی هم "دانش سپری محافظ برای وجود توست از همه ی بدی ها."
در پاسخ حاشیه ی بعدی نیز اینکه:در زمان قدیم واژه های بسیاری بودند که معنی عامتری را ایراد میکردند.آدم نیز از اینجمله است
مهدی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:
شعری بسیار زیبا مخصوصا بیت هشتم
مجمد جواد نیک آیین در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:
با سلام (راجب به شعر جناب آقای ضیافتی )
در ابتدای بیت هفتم، "مصحف" به شعر سکته داده اگر "انجیلمو ، زبورمو ، تورات جملگی" وزن شعر درست میشود
و در ابتای بیت دوازدهم "گر دین حق شود احیا" شعر از وزن خارج میشود و اگر بصورت "گر دین مصطفی شود احیا به خون من" وزن شعر درست میشود
با تشکر از شما
داود در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:
از چاله در آمدیم و در چاه شدیم.
سالار فرحزادی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
توضیح ابیات:
سودا=عشق، هَوَس، اشتیاق.
مجنون= جنون زده و دیوانه.
جیحون=رودخانه.
قُلزُم=دریا.
هامون=خُشکی.
نهنگِ بَحرفرسا=نهنگِ نابود کننده بحر.
این تبدیلها=بَدَل شدنِ چیزی به چیز دیگر.
این تبدیلها=تبدیل شدنِ دل به دوزخ، چشم به جیحون، دریا به خُشکی و ...
بی چون=خداوند.
دهان بندی=سکوت.
دریا=خداوند و انسان قطره.
افیون=مستی.
امران در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:
در آخر بیت14 به جای ب"ی وفاست" به نر "بی ضیاست "درست باشد
میثم در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:
گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند
این بیت حضرت حافظ من رو یاد دکتر سروش میندازه، خدا حفظشون کنه.
مهرداد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:
درود بیکران
نخست باید ساقی یار همیشگی بیاید سپس شراب دهد ما در دستور زبان چندین حذف داریم که یکی از حذف ها حذف یکی از افعال است که ارزش پایین تری نسبت به فعل دیگر دارد . آمدن نسبت به دادن ِ چون می حافظ دو نمونه است یکی آن که ساقی برایش می آورد و دیگر آنکه در خانه دارد (سر خوش آمد یار و جامی در کنار طاق بود ) پس آمدن او شرط نخست است تا او نیاید می در مجلس به گردش نمیاید.
بنابر این ای ساقی بیا و آن میی که با خود داری که دارای حسن حال خوش آوردن است را به من ده .
رضا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۶ - پشیمان شدن آن سرلشکر از آن خیانت کی کرد و سوگند دادن او آن کنیزک را کی به خلیفه باز نگوید از آنچ رفت: