پیمان قیامی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - ثروت - زن - کردار :
در بیت یکی مانده به آخر واژه کوه غلط است و صحیح آن کره میباشد. مصرع به این معنی است که سرمایه مادی از روی اکراه شمعهایی روشن نمود .
غفار در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
در آغاز بیت پنجم به نطر می رسه "ای روشنی بخش بصر" صحیح تره.
فروزانفر در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۱:
در یکی از نسخ تقریبا معتبر و قابل اعتنا ، بیت دوم این غزل را به صورت زیر دیدم
ما به بغداد جهان (بانگ) انلحق می زدیم
پیش از آن کین دار و گیر (نغمه )منصور بود
تصور میکنم بانگ در مصرع مناسب تر باشد
سیدمحمد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:
ساحله ی گرامی
کاش این فرمایش نمی کردی در تفسیر و تعبیر بیت
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
به نظر من این بیت بوی زن ستیزی و تعصب خشک مردان زمان سعدی را به یاد می آورد
انگار می گوید: از مردانگی به دور است که از جفای دوستان برنجم ، اگر جفای دوست را مردانه تحمل نکنم ،
پس مانند زن هستم
تفسیر استادی که نام بردید را نمی دانم ، ولی بازهم تحقیر زنان است از سوی بزرگی چون سعدی ، خوشحال می شوم نظری غیر ازین را هم بخوانم
زنده باشی
نیشابور در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸:
قاضی صاعد را از جهت نیکورویی، ماه نیشابور می گفتند.
ساحله در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:
دورد بر سخندان بزرگ سعدی و زنده باد استاد ارجمندمان شجریان
و با سلام خدمت دوستان عزیز
تفسیر مصراع جفای دوست زنم گرنه مردوار کشم رو غیر از تفسیر استاد خطیب میتونین برام توضیح بدین؟
مجتبی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - معلم و شاگرد:
درود
در بیت ششم مصرع دوم
"یزد بانگ برکودک ناگزیر"
به جای "بزد بانگ" به اشتباه " یزد بانگ " تایپ شده
با آرزوی توفیق الهی
داریوش احمدی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۸:
عرض سلام خدمت اساتید بزرگوار
یقین ندارم اما این غزل مولانا به گفته جناب سهند ایرانمهر شاید اشاره به داستان زیر داشته باشد:
️روزی در طفولیت حسن مر محمد - صلی الله علیه- را گفت که می خواهم بر اُشتری سوار شوم و کمی برانم! محمد گفت: چون باشد که اُشتر تو شوم؟ حسن گفت: نیکو بود. پس بر دوش او نشست و از این حجره بدان حجره راند و وقت محمد به غایت خوش گشته بود.در آن حال حسن گفت: اُشتران را مهار می باشد و شتر من مهار ندارد. محمد گیسوی خود از دو سو بدست طفل داد و فرمود: این هم مهار اُشتر تو. چون اندکی راند، این بار گفت: ای جد من، نیکو شتری لیکن شتران آواز برآرند و عٓف کنند و شتر من عٓف نمی کند. مصطفی چون این شنید، آواز برداشت که :" عٓفُو".
"ربیع الابرار- زمخشری"
علی ک در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۶ - کبک انجیری، خرگوش و گربهٔ روزهدار:
حکایت این گربه قاضی، شبیه حکایت گربه در قصه موش و گربه عبید زاکانی است. آن گربه نیز تظاهر به زهد و پرهیزکاری میکرد.
خاموش در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
درین مجال که سایت گنجور پدید آورده است ، متاسفانه هر کس از سری سخنی رانده و به سودایی دانه ای افشانده و حال که مینگرم گویا سخن بیش از خاموشی مسبب شبهه می گردد. بی جا نبوده که بزرگان ادب فارسی در فضیلت خاموشی سخن رانده اند و همرهی یاران را از سر ضن همرهان دانسته اند. اما آنچه فضلای وادی تفسیر باید بدان مهم ارج نهند، جلای صنعت ایهام در ادب فارسی ست که اگر شاعر قصد آشکار گویی داشت ، بی درنگ به نگارش متنی نظیر متون صریح اللحن و قطعیت گرا می پرداخت و در پایان هم شرح احوال تحصیلات ادبی خود را پیوست مینمود. و خود را الحق و نظایر می نامید.
بزرگان این مجال توجه داشته باشند که جزم گرایانه بر شعر و ادب ننگرند که شاعر نیز بر هزار ره و هزار اندیشه بوده و معشوق در ادب فارسی از دختر هفت ساله تا پیرزن صد ساله و از بسر بچه ای کوچک تا پیرمرد ی خموده بر چشم میخورد
معشوق عرفانی و خیالی و خداوند نیز جای خود دارد.
و هریک را هزار مثال است که این حقیر مشاهده کرده ام چه رسد به بزرگان بینا.
رضا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده:
بیدق با پیش روی فرزانه می شود نه فرزین چون خود مولوی فرموده
تاکی چو فرزین کج روی فرزانه شو فرزانه شو
سید محمد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸ - یادی از ایرج:
شایان جان
نوشتار تو ، کم از غزل شهریار نبود ، روح افزا و زیبا
زنده باشی
سید محمد در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:
بهمن جان
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
میفرماید : همرهان من در وادی عشق اگر خون مرا بریزند ، شکایت به بیگانه نمی کنم .
میم ِ گَرَم به مانای ” مرا “ ست ، گر ، مرا ، خون بریزند
زنده باشی
قیس داور در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
با عرض سلام … این بیت فکر کنم در اصل غزل موجود بوده باید یک بیت دیگر درین غزل اضافه شود.
گر بیایئ دهمت جان ور نیائی کشدم غم
من که بائیست بمیرم چه بیائی چه نیائی
چرا که حدود 30 سال قبل در کتاب از سعدی شیرازی موجود بوده
و آنرا مرحوم احمد ظاهر آواز خوان مشهور افغانستان در آهنگ خود گنجانیده است
با احترام
قیس داور در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
با عرض سلام ... این بیت فکر کنم در اصل غزل موجود بوده باید یک بیت دیگر درین غزل اضافه شود.
گر بیایئ دهمت جان ور نیائی کشدم غم
من که بائیست بمیرم چه بیائی چه نیائی
چرا که حدود 30 سال قبل در کتاب از سعدی شیرازی موجود بوده
Shayan در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸ - یادی از ایرج:
یرج میرزا را از زمره شاعران برجسته عصر مشروطیت می دانند. شاید بتوان وی را از شاعران مطرح دوران تجدد در ادبیات ایران نیز به شمار آورد. ایرج از زمره معدود شاعرانی است که در هر نوع شعر که دست به تجربه زده موفق بوده است. اما شعرهای اجتماعی او جایگاه خاصی دارد. به قول یحیی آرین پور، «در این اشعار افکار دموکراتیک به خوبی انعکاس یافته و دردهای جامعه مانند تزویر و دورویی، بیچارگی و نادانی مردم، عادات زشت و خرافات و ... شدیدا مورد انتقاد قرار گرفته است و نیز در شعر او جایگاه رفیعی برای بیان وضع نامطلوب زنان در جامعه ایرانی اختصاص یافته که با یک رشته از سخنان شاعر درباره مادر و مهر مادری و اشعاری درباره کودکان و نوباوگان تکمیل می شود.»دکتر شفیعی کدکنی تصویری دقیق از زمینه اجتماعی شعر ایرج به دست می دهد، آنجا که می نویسد: «صدای اصلی مشروطیت، بیشتر، با میهن پرستی است یا انتقاد اجتماعی. و این صدا بیشتر در شعر ایرج و بهار دیده می شود.» ایرج در زندگی همواره با تنگدستی و دشواری زندگی را می گذراند. به علت سلوک اخلاقی و پاکدامنی هرگز حاضر نشد برخلاف اعتقاداتش عمل کند و بنابراین به امکانات شغلی و مالی خواص راه پیدا نکرد و همواره از این مساله با افسوس یاد می کرد و با آه و حزن مخصوصی این بیت را آهسته زمزمه می کرد:
یاد ایام جوانی جگرم خون می کرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد
پروفسور مار، خاورشناس روسی، که ایرج را از نزدیک دیده بود، او را چنین توصیف می کند: «مردی بود سیاه سوخته و لاغراندام و متوسط القامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آنها را می خواند، جان می گرفت.»
دشواری ها و مصائب زندگی سرانجام ایرج را از پا درآورد. وی در غروب 22 اسفند 1304 دچار حمله قلبی شد و سرانجام در مقبره ظهیرالدوله به خاک سپرده شد و ابیاتی از سروده های خودش بر سنگ مزارش حک شد:
ای نکویان که در این دنیایید
یا از این بعد به دنیا آیید
اینکه خفته است در این خاک منم
ایرجم، ایرج شیرین سخنم
مدفن عشق جهان است اینجا
یک جهان عشق نهان است اینجا
بهمن در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:
خیلی دوست دارم معنی این مصراع را بدونم که حافظ میفرماید:
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
مازیار طهماسب نیا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۲ - حیات جاوید:
درود بر شما.
در مصرع پایان اگر حرف ش باشد باید بصورت خشم زی نگارش گردد و اگر حرف س باشد , باید بصورت خس مزی نوشته شود که هر دو دارای معنی می باشد.
علیرضا در ۹ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:
این ایمیل من هست
ABASALTI.14@GMAIL.COM
علی عباسی در ۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳: