گنجور

حاشیه‌ها

کمال داودوند در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۳۷:

9870

Ali در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۱:

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
بر ضریح سینه زائرانش زائریم
سر گشاده خم می در همه جا بسم الله

بی سواد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

7 گرامی
به درگاه شما و حکیم توسی معتکفم
امید که ازین گفتگوها دلگیر نشوید
در مکتب شما نیز بسیار آموخته ام
مانا باشید

Ali در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۱:

هر ک دارد هوس کرببلا بسم الله
هر که دارد سر همراهی ما بسم الله
بر ضریح سینه ذائرانش ذائریم
سر گشاده خم می در همه جا بسم الله

بی سواد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

دل قوی دار روح الله
آنان عرض خود می برند، بی که زحمت ما بدارند
بر دامن کبریاش ننشیند گرد.
زندگی تان دراز و روزگارتان به کام باد

روح‌الله در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

سعدیا
اگر سیم بداشتمی
سخنت به زر نوشتمی!!
چقدر لذت بخشه شنیدن و خواندن سخنان این مرد شیرین بیان!
در عجبم از بدگویانی که نسبت‌های ناروا به این پیر عاشق می‌دهند...
چطور ممکن است از خاک کسی که بنده‌ی صالح خداوند نبوده ، پس از هزار سال بوی عشق به مشام آدمی برسد.
ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید
هزار سال پس از مرگ او گرش بویی ...

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

بخش 1 - آغاز کتاب
به هستیش باید که خستو شوی
زگفتار بی کار یک سو شوی

روح‌الله در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

سلام.
بهتر است در مصرع نخست بیت دوم " خفتگان را چه خبر زمزمه‌ی مرغ سحر؟ " ، اینچنین نوشته شود" خفتگان را خبر از زمزمه‌ی مرغ سحر " .
تکمیل مصرع اول توسط مصرع دوم یا بالعکس، امری رایج در شعر فارسی است که معمولا آرایه‌ی بهتری ایجاد می‌کند. همچنین در مصرع " خفتگان را چه خبر زمزمه‌ی مرغ سحر " حرف « از » حذف می‌شود که چنین نقصی از سعدی انتظار نمی‌رود.
اینگونه قشنگ‌تر نیست؟ :
خفتگان را خبر از زمزمه‌ی مرغ سحر،
حیوان را خبر از عالمِ انسانی نیست...

بی سواد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

جناب 7
جای دکتر کیخا خالی است ، جای آن دیگری را گویا کسی پرکرده است. این بی سواد خطیب رهبر را نمی شناسد و از تقلید بیزار است.
و
اربهتر از نسخه تصحیح فروغی می شناسید ، به ما نیز بشناسانید سپاسگزار خواهیم بود.
و
به هستیش باید که خستو شوی
زگفتار ( بیهوده) بی کار یک سو شوی
و البته نه یکسو

رضا در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

ممنون از هفت گرامی
باید فردوسی بیشتر بخوانم

طلبه در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

سلام ، دین و مذهب فردوسی هرچه بوده باشد آنچه مهم است عیار شعر اوست ، در مورد دین و مسلک حق نگاه انسان به انسانی دیگر جز تحیر و سرگردانی در یافتن حق و حقیقت چیزی در بر ندارد، باید بدانیم حقانیت چیزی ورای قومیت و ملیت است ، من اصراری بر تشیع یا اسلام فردوسی ندارم او اگر زرتشتی هم باشد قابل ستایش است از آن رو که گنجینه ایی ادیبانه از رؤیاها و تاریخ مردمش بیان نموده ... اما سئوالی را توجه به فردوسی در ذهن محققان ملی گرایان شیعی و غیر شیعی ما و مورخان ما باید مطرح نماید و آن اینکه او از شاهان و پهلوانان پیشدادیان و کیانی و ...تا حمله ی پیروان مکتب حسبنا کتاب الله که با این شعار هم درب خانه ی علوم معنوی را سوزاندند و هم درب علوم مادی را در کتابخانه ی گندی شاپوری که از امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای تدریس دعوت به عمل آورده بود ، اما در این برهه ی زمانی از کوروشی که اینهمه امروز ما برای او عظمت و جایگاه تخیل میکنیم نامی نمیبرد؟؟؟ و البته جای این نقد بر فردوسی و مردم ما هست که آیا ستودن عالمان دیارمان برتر بوده یا پادشاهان ستمگری که مردم را چپاول میکردند؟ چه زیبا بود فردوسی بجای نوشتن تاریخ چپاولگران و غارتگرانی که در پی حراست از مال خود به صورت عرضی از مردم هم در مقابل غارتگران دفاعی میکردند آن هم با نیروی برآمده از مردم ، تاریخ مردان علم و هنر این سرزمین را بیش از پیش تجلیل و نمایان کند تا نسلهای بعد نه در پی استثمار یک دیگر بلکه در پی علم اندوزی و خدمت به خلق خدا باشند

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

گویند سعدی از راهی میگذشت ، خشت زنی دید که اشعار او به اشتباه و مغشوش می خواند ، دامن بالا گرفت و خشت هایش در هم ریخت ، به اعتراض خشت زن گفت : تو شعر من به هم ریختی و من خشت ترا ،
هفت گرامی ، زحمت سعدی به زعم خویش مگردانید
مانا باشی

۷ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

فکر کنم پیکار را به معنای مجادله بگیرید متوجه میشوید.
مجادله ٔ زبانی :
چنین گفت کای خام پیکارتان
شنیدن نیرزید گفتارتان
گلاویز. دست به یقه . آویزان :
جوانیش را خوی بد یار بود
ابا بد همیشه به پیکار بود.
خشم :
کسی کو به زندان و بند من است
گشادنش درد و گزند من است
ز خشم و ز بند من آزاد گشت
ز بهر تو پیکار من باد گشت .
سخن بیهوده :
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار پیکار یکسو شوی .
ز خوی بد او سخن نشنوم
ز پیکار او یک زمان نغنوم .
فردوسی/معین

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۳:

صائب قافیه ها را به تکرار می آورد ، که در غزل معمول نیست

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

یعنی اگر به بلبل بگویی مخوان ، سخنت کارگر نمی افتد.

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

به نظر میرسد ” بی کار “ به مانای کار بی هوده باشد

۷ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

میفرماید ستیز بیخودی باشد و یاوگی که در بهاران(فصل عاشقی) و دیدن گل(معشوق) به بلبل (من) بگویید که چهجه نزند.

مهناز ، س در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:

جواد خان گرامی
همان سخت و سست درست تر می نماید
خواهی که سخت و سستِ جهان بر تو بگذرد
بدین مانا که اگر می خواهی هم سختی دنیا بر تو بگذرد و هم سستی آن ، از درشت گویی در سخن و سست عهدی بپرهیز.
مانا باشید

بی سواد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه:

آریو برزن ،
فراموش مکن که ایشان ' عهد عتیق ' و اناجیل اربعه از بر دارد ، میداند که سوره مریم کجاست . چه کسانی یاوه سرایند ، از بیخ با نامسلمانان دشمنی دارند، و هم در جستجوی کارمندی است که فرمایش هایش را تایید کند

۱
۳۷۶۸
۳۷۶۹
۳۷۷۰
۳۷۷۱
۳۷۷۲
۵۶۶۷