بخشایِشِ الهی گمشدهای را در مَناهی، چراغِ توفیق فرا راه داشت تا به حلقهٔ اهلِ تحقیق در آمد.
به یُمنِ قدمِ درویشان و صدقِ نَفَسِ ایشان ذَمائمِ اخلاقش به حَمائد مبدّل گشت.
دست از هوا و هوس کوتاه کرده و زبانِ طاعنان در حقِ او همچنان دراز، که بر قاعدهٔ اوّل است و زهد و طاعتش نامُعَوَّل.
به عذر و توبه توان رستن از عذابِ خدای
ولیک مینتوان از زبانِ مردم رَست
طاقت جورِ زبانها نیاورد و شکایت پیشِ پیرِ طریقت برد.
جوابش داد که: شکرِ این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت؟!
چند گویی که بد اندیش و حسود
عیبجویانِ منِ مسکینند؟
گه به خون ریختنم برخیزند
گه به بد خواستنم بنشینند
نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت بینند
لیکن مرا -که حُسنِ ظَنِّ همگنان در حقّ من به کمال است و من در عینِ نقصان- روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن.
اِنّی لَمُسْتَتِرٌ مِنْ عَیْنِ جیرانی
وَ اللهُ یَعْلَمُ إِسْرارِی وَ إِعْلانی
در بسته به روی خود ز مردم
تا عیب نگسترند ما را
در بسته چه سود و عالِمالغیب
دانایِ نهان و آشکارا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، نویسنده از تجربیات شخصی خود در مسیر روحانی و مواجهه با انتقادات و بدبینیهای دیگران صحبت میکند. او ابتدا از بخشایش الهی سخن میگوید که به او توفیق داده تا در جمع اهل تحقیق قرار گیرد. او به تأثیر درویشان و صدق نفس آنها بر تغییر اخلاق خود اشاره میکند و میگوید که با ترک هوا و هوس، با انتقادهای مردم روبرو شده است.
نویسنده احساس میکند که نمیتواند از زبان مردم رهایی یابد و او این موضوع را با معلم خود در میان میگذارد. جواب معلم به او این است که باید شکر نعمتها را بهجا آورد و به بداندیشان اهمیت ندهد. او تأکید میکند که بودن نیک، حتی اگر دیگران فکر کنند بد است، از بودن بد و دیده شدن نیک بهتر است. در نهایت، او میگوید که سعی دارد از انتقادات پنهان بماند و در دلش رازهایش را دارد، زیرا خداوند بهتر از هر کس به درون او آگاه است.
عفو خداوندی پیشِ گمگشتهٔ بیابانِ گناهی، چراغ هدایت نهاد تا به مجمع حقپرستانِ صاحبدل درآمد.
به مبارکقدمیِ درویشان و پاکدمی و خوشنفسیِ آنان خویِ زشت بگذاشت و بجای آن خُلقی ستوده یافت.
خواهشِ نَفْس از خود رانده بود ولی بدگویان هنوز زبان به سرزنش وی میگشودند یعنی بر عادتِ نخستین است و بر پارسایی و عبادتش اعتماد نشاید.
با پوزش و بازگشت میتوان از عقوبت الهی رهایی یافت ولی از دستِ زبانِ مردم بداندیش رویِ نجات میسّر نیست و نتوان آسود.
هوش مصنوعی: زبانها طاقتِ تحمل یکدیگر را نداشتند و بابت این موضوع شکایت را به پیشِ بزرگِ راه و روش خود بردند.
هوش مصنوعی: پاسخش این بود که چگونه میتوان شکر این نعمت را به جا آورد، در حالی که بهتر از آنچه فکر میکنند وجود دارد؟
تا کی میگویی که دشمن و حاسد، پژوهندهٔ نقصهای منند؟
گاه به کشتنم قیام کنند و گاه به بدخواهیام انجمن سازند.
اگر نیک سیرت باشی و مردم تو را بد پندارند از آن بهتر است که تو را نیک شمارند و خود بد باشی.
هوش مصنوعی: اما برای من که دیگران به من نیک مینگرند و خودم در حال کمبود هستم، جایز است که فکر و احساساتی داشته باشم و به خودم رسیدگی کنم.
من از دیدهٔ همسایگان همانا پنهانم و خدا نهان و آشکارِ مرا میداند.
گوشهٔ عزلت گرفته و از مردم بریدهایم تا بیشْ عیبِ ما نگویند.
در به روی خود از خلق بستن و در گوشه نشستن بیهوده است؛ [زیرا] دانندهٔ نهان، رازهای در پرده و کارهای برملای تو را میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.