گنجور

حاشیه‌ها

بابک در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

جناب ناشناس،
چه با نمک، بر مومن؟ مومن راستین؟
پس چه شد:
" پرهیزکار باش که دادار آسمان--فردوس جای مردم پرهیزکار کرد
نابرده رنج گنج میسر نمیشود--مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت--دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد"
و چه بر سر پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک آمد؟
آری شاید بر "مومنی" که : مفت خور، طماع، حریص، چپاولگر، غارتگر، و متجاوز است گویش شما خوشایند باشد،
ولی نه بر مومن راستینی که به مال غیر نظر نباشد.
به جای واژه مومنِ شما می باید داعشی و شبه داعشی را جایگزین کرد، تا حقیقت وجود تفکرت خود را نمایان کند.
چنین پلیدی را با دلق ریا و تظاهر نتوان پوشاند.
و جناب سعدی باز در نصیحتت فرماید:
داروی تربیت از پیر طریقت بستان--کادمی را بتر از علت نادانی نیست
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی--صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
حذر از پیروی نفس که در راه خدای--مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست
و حافظ خود به چون تویی فرماید:
ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سروده‌ام:

همیشه با خود میگفتم چرا این قدر درباره یتیمان به ما سفارش شده گذشت تا هفت سال پیش که دختری 18- 19 ساله بودم در کمال ناباوری خبر فوت پدرم را شنیدم آن لحظه فهمیدم گوهری گرانبها ا زندگیم برای همیشه رفت و تمام وجودم به لرزه در آمد تا حدی که بعد از هفت سال هنوز جای این جراحت خوب نشد و نتوانستم انسان قبلی باشم غمی نهفته در درون دارم که با هیچ چیز التیام نمی یابد بله حالا میفهمم چرا قرآن میگه فاماالیتیم فلا تقهر یعنی یتیم را از خودت مران بله چون یتیمی یعنی از دست دادن شادی و آرامش خاطر درونی.

 

امیر در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

محمد جان بیت پنجم مصرع دوم به این واضحی.
رهنما جان چرا سعی در خراب کردن سبک آقای چاوشی دارید؟این سبک کوچه و بازاری است؟با ذکر دلیل حرف بزنید.اگر به این صورت باشد که هیچ سبکی در مرتبه ی اشعار کهن پارسی نیست.

 

مرتضی (باران) در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵ - تماشا:

سرو قد، "سین" زنخدان تو دیدم، گفتم
" سیب "

 

ایرمان در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

در بیت دوم فعل " خسبیدی" بر اساس نسخه معتبر قزوینی و غنی و دیوان های دیگر ، به جای فعل " خفتیدی " به کار رفته است .

 

محمدامین در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

سلام و درود
بسیار عالی بود!

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

رویای صادقانه ایت الله مرعشی از عجایب روزگار است.

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۹ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

با تشکر از گنجور اصل شعر همین است. شاید بعضی از صوفیه میخواهند از شاعر یک بت بسازند

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

حافظ در جواب منتقدان فرمود : مال کافر بر مومن حلال است

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

در جواب تیمور لنگ حافظ فرمود: از همین بذل بخشش زیاد به فقیری افتادیم. تیمور خندید و کیسه ای اشرفی به او داد

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:

مقام رهبری در زمان ریاست جمهوری در شیراز کنگره حافظ با این غزل شروع کرد

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:

زیباست بیشک حافظ لسان الغیب است

 

مهرداد در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

بنده نوشته ی تارا را تایید میکنم، منظور از گور در ادبیات کهن ایران، گراز است. در ظاق بستان کرمانشاه نیز که به دوره ساسانیان برمیگردد صحنه شکارگاه گراز هنوز هم با جزییات قابل مشاهده است، ترچمه گور به گورخر صرفا اسلامیزه کردن اصل ماجراست، ضمن اینکه خوردن گورخر با عقل هم جور در نمی آید گراز یا خوک وحشی هنوز هم در مناطقی از ایران مصرف غذایی دارد مخصوصا گراز مناطق کوهستانی و سردسیر گوشت خوبی دارد.

 

Majid در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۳ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

سلام دوستان من بعد از سالها که این غزل را خونده بودم تازه برایم مکاشفه شد که معانیی نهفته در این شعر است که باید با گوش جان و چشم دل خواند به نظر من حافظ در این شعر زیرکی کرده و بشارت مسیح و پیغام انجیل را میدهد لطفا از تعصبات خود کم کنید و مطالعات دینی خود را زیادتر کنید و سری به انجیل و کتاب مقدس بزنید تا روشنتر شوید مرسی

 

کسرا در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۵:

این شعر در برنامه 216 گلهای رنگارنگ با آواز استاد مرحوم بنان

 

سودابه مهیجی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - قصیدهٔ مرآت الصفا، در حکمت و تکمیل نفس:

بیت 19 اینچنین درست است
چو طوطی کآینه بیند...

 

سعید تبریزی در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:

واقعا ، افتخار جهان ادبیاتی شهریار روحش شاد

 

حسین در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴:

این شعر بسیار زیبا و نغز مولانا در قالب چلیپای چشم نواز استاد غلامحسین امیرخانی چه دیدنیست...

 

زضازاده در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:

من با کلیه ی نظرات دوستان و اساتید محترم موافقم و اساسا چیزی که مایه ی تمایز است
نگاه و وسعت فکر انسان است که اورا شکل می دهد و در این میان
هیچ فرقی نیست بین شهری و دهاتی
اگر شما انبساط نظر نداشته باشی و به پیرامونت با نگاهی بسته و محدود بنگری
همان آدمی می شوی که در قصه ی مولوی می باید از آن شدن و همسایگی اش پرهیز کرد
چه
او شما را به آن محدودیت می خواند و پر و بال شمارا می چیند
دنیایتان را دنیایی کوچک و حقیر می کند
و چون در روستا ایده ی استفاده از صنعت و تکنولوژی کم و دور از دسترس و پرزخمت به نظر می آید
تعامل حیوانات و نباتات
و رابطه ی این دو با انسان
بیشتر به دیده می آید
پندار این که این تعامل
کوچک و مهجور است
در ذهن متبادر می شود
و هر گاه که انسان وسعت فکر و صعه ی صدر می یابد و طوری دیگر و خارج از قایده ی روستا می اندیشد و اندیشه های متعالی و فراپیرامونی می یابد
خود با محیط روستا در تضاد می شود و پیشرفت و ترقی ی خود را در ترک روستا می بیند
ما نمی توانیم منکر این شویم که آب خرد ماهی ی خرد پرورد

 

عبدالله در ‫۸ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹۲:

کشتگان را از خط تسلیم سرپیچیدن است
اینجوری وزنش درست میشه

 

۱
۳۷۶۶
۳۷۶۷
۳۷۶۸
۳۷۶۹
۳۷۷۰
۵۰۵۵
sunny dark_mode