احسان در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » ترکیبات » خویش را احیا کنید:
در بیت دوم «خویش» درست است نه خوبش
علی.ب در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۹۰:
واقعا زیباست این اشعار
علی.ب در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸۸:
چ زیبا!
حامد در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:
شعر بر وزن مستفعلن فعولن نیست آیا؟
یادگار دوست در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۴:
این رباعی را استاد ناظری در آلبوم یادگار دوست به نحو فوق العاده ای زیبا اجرا کرده است
رضا در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۴ - یافتن مرید مراد را و ملاقات او با شیخ نزدیک آن بیشه:
تا کجا آنجا که جان را راه نیست
رضا در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۴ - یافتن مرید مراد را و ملاقات او با شیخ نزدیک آن بیشه:
صد هزاران شیر زیر ران شان
Mohammad faraji rad در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:
بوی پیاز از دهن خوبروی
خوبتر اید زگل از دست زشت
سید در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷ - ترانه جاودان:
با عرض سلام!
این شعر را ساربان سروده.
برای شنیدن این آهنگ وی، متن شعر را با اسم ساربان در یوتیوب جستجو کنید.
قاموس در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:
شایان یادآوری آن که ترجمه صورت پذیرفته از حدیث
نیز در نوشته آقای هاشمی دقیق نیست؛
بنابراین در ترجمه ایشان:
"فقط علی برترین قاضی شماست
و کسی جز او نیست
1. قید "فقط" نادرست است.
2. "کسی جز او نیست" اضافه و بی ربط است.
3. معنی درست این است که: علی (ع)
داناترین شما در کار داوری و قضاوت است.
قاموس در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:
"أَقضاکُم علی" روایتی است که از شدت تواتر
و شهرت به سزایش همواره در میان فریقین نامبردار بوده و بی شک، طرح احتمال جعلی و گزافه بودن آن
یا از سر حق ستیزی و دشمنی است یا ناآگاهی و در هر حال اعترافی ناخواسته به اندک دانی و پیادگی ...
در دوران اخیر تنها ابن تیمیه - که مرده ریگ فکری او پایه و بنیاد کار وهابیان و تکفیریان گردیده - منکر این روایت شده که البته شیوه ای آشنا در کار اوست و همواره در نوشته هایش و بمقتضای میلش، مطالبی ازین مشهورتر و مستنداتی ازین ثابت شده تر را هم بی باکانه منکر شده است.
باری اشکال آقای هاشمی در بخش تضاد این حکایت با روایت نبوی درست است اما نکته ای هست و آن این که در میان ادبا و شعرای ما ریزبینی ها و موشکافی های فنی و علمی علوم حدیثی کمتر و اندک بوده است و بهمین خاطر در میان گنجینه ادب پارسی، انبوهی از مطالب و حکایتها و شبه روایات را می توان سراغ گرفت که متسامحانه و سرسری اجازه نقل و درج یافته اند شاید بخاطر آن که می پنداشته اند باری پندآموزانه و ادب اندوزانه دارد ... این روش نادرست و آفت خیز، سوگمندانه تا به امروز گریبان گیر است و دردسرآفرین ...
الغرض نمونه هایی ازین دست در مثنوی و ... بسیار است و شاید چندان جای خرده گیری بر این ادب پیشه گان نازک اندیش و خداوندان ادب تعلیمی نباشد چه غرض آنان چیزی دیگر بوده و ساحت شعر را نیز بسیار فراخ و گشاده می دیده اند.
احتسام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۵۲:
تا در ترددست نفس، جان روانه است
بر باد پای عمر، نفس تازیانه است
عاشق کجا به فکر سرانجام خانه است؟
مرغ ملول را ته بال آشیانه است
گشتیم پیر از غم دنیا و آخرت
پشت کمان خمیده ز فکر دو خانه است
آوازه رحیل کز او خوابهاست تلخ
پای به خواب رفته ما را فسانه است
کوتاه دیدگی است نفس راست ساختن
بر توسنی که موج نفس تازیانه است
حیرت امان نمی دهدم تا نفس کشم
بیچاره طوطیی که در آیینه خانه است
زین سرکشان که گردن دعوی کشیده اند
از هر که عشق گرد برآرد نشانه است
روی شکفته خرده جان را دهد به باد
کم عمری گل از نفس بیغمانه است
دل می برد به چین جبین دلربای من
این صید پیشه را گره دام دانه است
پروانه ها فسرده، خموشند شمعها
در محفلی که پای ادب در میانه است
روشندلان ز هر دو جهانند بی نیاز
خورشید را ز چهره زرین خزانه است
روی زمین ز شکوه گردون لبالب است
هر کس که هست زخمی ازین شیشه خانه است
آبی که زندگانی جاوید می دهد
دارد اگر وجود، شراب شبانه است
آغوش بحر بی گهر شاهوار نیست
دل چون دو نیم شد صدف آن یگانه است
تسلیم می کند به ستم ظلم را دلیر
جرم زمانه ساز فزون از زمانه است
هر کس به قدر هوش خود آزار می کشد
در بحر پر کنار، خطر بیکرانه است
صائب ز کوی عشق به جایی نمی روم
چون کعبه قتلگاه من این آستانه است
ابراهیم شریفی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۴۰:
این دوبیتی زیبا توسط داریوش خواجه نوری در البوم ساز باران اجرای فوق العاده عالی کرده حتمن بشنوید.
عباس بروجردی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۰ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:
روزه دارم من و افطارم از ان کنج لب است کاملا درسته
چون مرسومه که موقع افطار روزه داران پس از خوردن چایی یا فنداغ برای دفع رطوبت خرما هم میخورند و حال شاعر خواسته روزه را با کنج لب یار که همچو قند شیرین هست افطار کنه و در مورد خال لب که حرف ب نقطه در زیر بایستی باشه که اون حرف ب خوانده شود شاغر خوش ذوق نقطه را بالای لب دیده و برای انکه موفق به مکیدن لب یار بشود این بهانه را اورده است و بیت چهارم کاملا درست و موزون است
احمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
اینها همه به غیر از سیصد غزلی است که با مقابله و اندکی عقل خواننده پی میبرد که بی گمان از روی غزلیات سعدی گرته برداری شده با همان وزن و قافیه و که همانا دزدی است و بی ریشگی
احمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
ای کاش انوری ، دویست سال دیگر زنده می ماند و می دید که حافظ ، خون ِ چند دیوان را به گردن دارد !
در این زمینه ، به بیتی از کلیم کاشانی اشاره می کنم تا مشخص شود که در نزد گذشتگان ما ، سرقت ِ ادبی تا چه اندازه زشت بوده است .:
چگونه معنی غیری برم که معنی خویش
دوباره بستن دزدی است در شریعت من
آنچه در این بیت شایان توجه است این که :
1.شاعر از معنی بردن سخن می گوید .برداشتن کامل یک مصراع که تکلیفش روشن است .برداشتن معنی را نیز دزدی می داند.
2.شاعر تکرار یک مفهوم را حتی در شعر خودش دزدی می داند چه رسد به این که مفهوم را از دیگری برداشته باشد.
حال چگونه می توان گفت که در گذشته ، مرسوم بوده که بیایند و مثل حافظ به راحتی آب خوردن شعر دیگران را به نام خود جا بزنند ؟کسانی که چنین ادعای بی مبنایی را مطرح می کنند یک شاعر دیگر را مثال بزنند که چنین بی پروا عین شعر دیگران را برداشت کرده باشد ؟من نیز حافظ را دوست دارم .اما دوست داشتن حافظ نباید ما را به سوی بی انصافی و ضایع کردن حقوق دیگران و ظلم به شاعران دیگر بکشاند.حقیقت از حافظ ، دوست داشتنی تر است.
احمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
شبهه ی دوم :حافظ ، با تصرف در شعر ، قدری کار گوینده ی قبلی را بهتر کرده است .
شبهه ی سوم :در قدیم این کارها مرسوم بوده است .
احمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
خود حافظ در یک جا تضمین به کار برده و نه سرقت ، و آن آن جاست که به برداشت خود از شعر کمال اسماعیل صراحتا اعتراف می کند و می گوید :
گرباورت نمی شود از بنده این حدیث
از گفته ی کمال دلیلی بیاورم :
"گر برکنم دل از تو و بردارم از تومهر
آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم ؟"
2.در شیوه ی دوم که متداول ترین شیوه است شاعر ، با آوردن صفت یا اشاره ای غیر مستقیم، گوینده ی اصلی آن مصراع یا بیت را معرفی می کند ، مثلا "م .امید" وقتی که مصراعی از منوچهری دامغانی می آورد با تعبیر "هنرمند دامغان "به وی اشاره می کند :
گفتم چنان که گفت هنرمند ِ دامغان:
"نوروز ، روزگار مجدد کند همی"
روح الله کرم بستی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:
سلام بنظر من اگر بگذار تا بگریم بجای " بگذار تا بگرییم " بیاد قشنگتره.
نور در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » ترکیبات » خویش را احیا کنید: