گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
بابک گرامی،
ار نه به شناسایی راز گل سرخ، به چه کاریم درین دیر خراب؟؟
گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:
دادوند گرامی،
با جمع رباعیم کار نیست،
بر خشنودیتان از جهان ، اندکی رشک میبرم.
گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:
مهناز بسیار گرامی،
به گمانم خط شب ( شبرنگ ؟ ) همان خط ازرق باشد
وگمان بر این بر دم که چون خطی بیشتر بنوشی شرمت کم شود، که خطی بیش بر حیای تو افزود
و من جز این می پنداشتم.
دریغا ! ستاره دیده فرو بست و آرمید، سپیده سر بر زد
و من در کاسه اشک فرو رفته ، در مانده.
تندرست و شادکام بوی.
نیما در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
گویند بهشت عدن با حور خوش است
من میگویم که اب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
خیام ب صراحت او واژه اب انگور استفاده نموده نه واژه مستی که برخی دوستان انرا به عرفان و مذهب سوق می دهند
از طرفی عشق و مستی عارفانه که هرگز ممنوعیت بهشت و عدم دسترسی ب انرا ب همراه ندار!!!!!
فرزاد شهزاد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۶:
سلام جناب علی عزیز با توجه به وزن شعر و شکست وزنی که اون مصرع شما فرمودید داره معلوم میشه که صحیح نیست،و درست هونطوری هستش که در خود شعر اومده
کمال داودوند در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:
شب زیبای تابستانیتون بخیر
جمع این رباعی: 7193
جان در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰:
این غزل دوبار تکرار شده غزل شمارهٔ 650 با این غزل شمارهٔ 639 در 3 بیت اختلاف دارند:
ای قوم گمان برده که آن مشعلهها مرد
آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
این نیست تناسخ سخن وحدت محضست
کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست
کدم ز تک صلصل فخار برآمد
این احتمال وجود دارد که کسی عامدانه مفهوم را تغییر داده و 3 بیت کذایی مذکور را بدان گنجانده است به نظز این دعاگو اصل همین غزل میباشد. شعر موصوف از این جهت نفی نژاد پرستی است که ارزش انسان را در روح او میبیند همان که از دیده برون مینگرد. نه به جسم میرا و فانی که بسیاری آن را با خود اشتباه میگیزند. با همین مفهوم شمس عزیز از زبان خداوند میفرماید که ما باز سفید خود (حضرت محمد) را فرستادیم تا ناجی شما باشد. پس برای شمس و مولوی صورت فاقد ارزش بوده و درون را میدیدند و حال را فارغ از ملیت و نژاد و باور داشتند که یک روح مینواند در غالب ملیت ها و نژادهای مختلف بر زمین حاضر شود (تناسخ)و …
نیما در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
درود خدمت تمامی دوستان عزیز و گرامی.
به نظر بنده حقیر نباید چنین اشعار خیام رو در پسرامون مسایل مذهبی و دین تفسیر نادست کنیم.
چون در جای دیگه هم می فرماید:
گویند بهشت عدن با حور خوش است
من میگویم که اب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از ئور خوش
بنابراین غم و شکایت خیام از ممانعت شاب خواری ست
وگرنه مستی عارفانه هیچ ممنوعیتی در رسیدن به بهشت ندارد که
با صراحت چنین بیان نموده ک اب انگور نه مستی(ب تفسیر بعضی عزیزان,عشق عارفانه)
کمال داودوند در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۳:
بنده این غزل روبادوستان به اشتراک گذاشتم
شادوسرفرازبادگنجوریان
جان در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹:
با سلام
این غزل دوبار تکرار شده غزل شمارهٔ 650 با این غزل شمارهٔ 639 در 3 بیت اختلاف دارند:
ای قوم گمان برده که آن مشعلهها مرد
آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
این نیست تناسخ سخن وحدت محضست
کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست
کدم ز تک صلصل فخار برآمد
این احتمال وجود دارد که کسی عامدانه مفهوم را تغییر داده چراکه با مفهوم نتاسخ مشکل داشته داشته است. شعر موصوف از این جهت نفی نژاد پرستی است که ارزش انسان را در روح او میبیند همان که از دیده برون مینگرد. نه به جسم میرا و فانی که بسیاری آن را با خود اشتباه میگیزند. با همین مفهوم شمس عزیز از زیان خداوند میفرماید که ما باز سفید خود (حضرت محمد) را فرستادیم تا ناجی شما باشد. پس برای شمس و مولوی صورت فاقد ارزش بوده و درون را میدیدند و حال را فارغ از ملیت و نژاد و باور داشتند که یک روح مینواند در عالب ملیت ها و نژادهای مختلف بر زمین حاضر شود و ...
محمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
سلام بنظر من با توجه به این که حضرت مولانا از عرفای بزرگ بودن این شعر نمیتونه مخاطب دیگه ای بجز خداوند داشته باشه...
عامی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
تصنیف این شعر در افشاری در آلبوم غوغای عشق بازان رو حتما بشنوید همراهی همایون با استاد عالیه
مهناز ، س در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:
گمنام گرامی
گمان می کنم خط چهارم جام “ ارزق “باشد
هفت خط داشت جام جمشیدی
هر یکی در صفا چو آئینه
جور و بغداد و بصره و ارزق
اشک و کاسه گر و فرودینه
ضمناً :
شرم تو گفتم از خط شبرنگ کم شود
یک پرده هم فزود ز خط بر حیای تو
به نظر می آید منظور از خط شبرنگ ، سپیده ی صبح باشد ، می گوید : گمان کردم چون سپیده بدمد ، شرم تو کمتر باشد ، ولی صبح بر شرم تو افزود
در بیت ماقبل آخر هم می گوید : خط هم دمید و گوش نکردی به حرف من ، درین معنا که سپیده دمید.
مانا باشید
سهیل در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۳:
شعر عالیه
خیلی دوستش دارم
اینم آهنگش با صدای سراج:
پیوند به وبگاه بیرونی
دانلود آهنگ آذرستون
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
به بر گ لاله رنگ آمیزی عشق
به جان ما بلا انگیزی عشق
اگر این خاکدان را واشکافی
درونش بنگری خونریزی عشق
گمنام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴۲:
خط شبرنگ، گمان میبرم همان خط شب ، خط چهارم جام باشد؟!
سهیل در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۴۰:
پیوند به وبگاه بیرونی
خوندن این شعر توسط پرویز پرستویی
محمد حسین خورشیدی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زو طهماسپ:
با درود
بند 31 و 32 در این بخش چنین آمده :
ببخشند گیتی به رسم و به داد
ز کار گذشته ، نیارند یاد
ز دریای پیکند تا مرز تور * *
از آن بخش گیتی ز نزدیک و دور
جناب دکتر کزازی در نوشتار " نامه باستان " این دو بند را چنین آورده :
ببخشند گیتی به رسم و به داد
ز کار گذشته ، نیارند یاد
ز رودابَد و شیر ، تا مرز تور * *
از آن بخش گیتی ز نزدیک و دور
( رودابَد نام یک شهر بوده و شیر دگرگون شده ی شهر است که آن هم نام یک شهر بوده است )
* نامه باستان . دکتر کزازی . انتشارات سمت . پوشینه دوم . برگ 272 و 273
مرمر در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر میخواستند:
با سلام و عرض ادب
لطفا معنای دو بیت آخر را بفرمایید
با سپاس
ابوالفضل در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:
مصرع دون بیت اول
بدان مردم دیده بر روشنایی
امیر در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۷: