گنجور

حاشیه‌ها

کیوان در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۲:

مهله در زبان لری به معنای نمیگذارد میباشد

امین در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۱:

سلام از کتاب گنج بی رنج نوشته ارمغان اویسی شاعر این شعر بشربن یاسین می باشد صفحه 1450
باتشکر.

جلال در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:

شاید منظور مولوی از سوء القضاء آشوب هایی باشد که منجر به کشته شدن عثمان شد واز نظر اهل سنت وقایع شومی بود که جامعه اسلامی به آن دچار شد

ابتین در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

بنظرم اینطوری این شعر به واقعیت بیشتر شبیه بشه -جناب فردوسی از تغییر ی در شعر میدم معذرت میخام
نهان گشت ایین فرزانگان پراکنده شد نام دیوانگان

ali در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:

بیت 5
غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد

روفیا در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴۱:

چرا زیباتر است!
دهاتی اش زیباتر است...
یک جور شیدایی خوشایندی در آن است!

مژگان در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶:

لطفا" بیت سوم را اصلاح کنید.
همه جادوان جادوی ساختند (جاودان صحیح نمیباشد)
ممنون

خورشید در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در مدح جلال‌الوزراء احمدبن مخلص:

بیت 8 مصرع دوم..
زان می که رزش مادر و "لیو"ش پدر آمد
این بیت تو فرهنگ لغت عمید بود.
لیو به معنای خورشیده.

سعید در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى:

درود. کسی میتونه لطفا «گوهری» در پایان سروده به چه معناست و چگونه خوانده میشود؟ با سپاس

احمدرضا احمدوند در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

سلام، در ادامه نظرات دوستان باید بگم که خیلی از اهل تسنن نیز به حضرت علی احترام می گذاشتند و ایشان به غیر از مسلمانان در میان مذاهب دیگر عاشقان بسیار داشتند. محسن چاوشی نیز در ابتدای این آهنگ از اذان و هم خوانی کلیسا استفاده کرده است و به همین بینا مذهبی بودن شخصیت حضرت علی اشاره می کند .

گلی اشرف مدرس در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۹ - حکایت:

بیت آخر به این صورت نیز آمده است:
وگرنه چه حاجت که رنجی بری
زخود بازگیری و هم خود خوری

علی عباسی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

""شنیدم‌ که‌ یک‌ وقت‌ مجمر شاعر دربار فتحعلی‌شاه‌ ادعا کرد که‌ می‌تواند به‌ خوبی‌ سعدی‌ غزل‌ بسازد. به‌جرم‌ این‌ بی‌ادبی‌ او را به‌ زندان‌ افکندند. از زندان‌ برای‌ ادبای‌ وقت‌ پیغام‌ فرستاد که‌ بهترین‌ غزل‌ سعدی‌ راانتخاب‌ کرده‌، برای‌ او بفرستند تا جواب‌ آن‌ را بگوید. غزل‌ سعدی‌ که‌ انتخاب‌ کردند و غزلی‌ که‌ مجمر در جواب‌آن‌ ساخت‌ چنین‌ است‌:
هرکسی‌ را هوسی‌ در سر و کاری‌ در پیش
‌من‌ بیچاره‌ گرفتار هوای‌ دل‌ خویش‌
هرگز اندیشه‌ نکردم‌ که‌ تو با من‌ باشی
‌چون‌ به‌ دست‌ آمدی‌، ای‌ لقمة‌ از حوصله‌بیش‌؟
این‌ تویی‌ با من‌ و غوغای‌ رقیبان‌ از پس‌؟
واین‌ منم‌ با تو گرفته‌ ره‌ صحرا در پیش‌؟
هم‌چنان‌ داغ‌ جدایی‌ جگرم‌ می‌سوزد
مگرم‌ دست‌ چو مرهم‌ بنهی‌ بر دل‌ ریش
‌باور از بخت‌ ندارم‌ که‌ تو مهمان‌ منی‌
خیمة‌ پادشه‌ آن‌ گاه‌ فضای‌ درویش‌؟
زخم‌ شمشیر غمت‌ را ننهد مرهم‌ کس‌
طشت‌ زرینم‌ و پیوند نگیرم‌ به‌ سریش‌
عاشقان‌ را نتوان‌ گفت‌ که‌ باز آی‌ از مهر
کافران‌ را نتوان‌ گفت‌ که‌ برگرد از کیش
‌منم‌ امروز و تو و مطرب‌ و ساقی‌ و حسود
خویشتن‌ گو به‌ در حجره‌ بیاویز چو خیش‌
من‌ خود از کید عدو باک‌ ندارم‌ لیکن‌
کژدم‌ از خبث‌ طبیعت‌ بزند سنگ‌ به‌ نیش
‌تو به‌ آرام‌ دل‌ خویش‌ رسیدی‌، سعدی‌
می‌ خور و غم‌ مخور از شنعت‌ بیگانه‌ وخویش
‌ای‌ که‌ گفتی‌ «به‌ هوا دل‌ منه‌ و مهر مبند»
من‌ چنینم‌، تو برو مصلحت‌ خویش‌ اندیش‌(سعدی‌)
تو اگر صاحب‌ نوشی‌ و اگر ضارب‌ نیش
‌دیگران‌ راست‌، که‌ من‌ بی‌خبرم‌ از تو زخویش‌
به‌ چه‌ عضو تو زنم‌ بوسه‌؟ نداند چه‌ کند
بر سر سفرة‌ سلطان‌ چو نشیند درویش
‌از تو در شکوه‌ و غافل‌ که‌ نشاید در عشق‌
طفل‌ نادانم‌ و آگه‌ نه‌ ز نادانی‌ خویش
‌زلف‌ بر دوش‌ و سخن‌ بر لب‌ و غافل‌ که‌مراست
‌مشگ‌ بر سینة‌ مجروح‌ و نمک‌ بر دل‌ ریش‌
همه‌ درخورد وصال‌ تو و ما از همه‌ کم‌
همه‌ حیران‌ جمال‌ تو و ما از همه‌ بیش‌
میزنی‌ تیغ‌ و ندانی‌ که‌ چه‌ سان‌ می‌گذریم
‌گرگ‌ در گله‌ ندارد خبر از حالت‌ میش‌
آخر این‌ قوم‌ چه‌ خواهند ز جان‌های‌ فکار؟
آخر این‌ جمع‌ چه‌ جویند ز دل‌های‌ پریش‌؟
به‌ رهی‌ می‌روم‌ اما به‌ هزاران‌ امید
قدمی‌ می‌نهم‌ اما به‌ هزاران‌ تشویش‌
تا چه‌ با دردکشان‌ می‌رود از آتش‌ می
‌صوفیان‌ را چو به‌ افلاک‌ برد دود حشیش‌
رفت‌ مجمر به‌ در شاه‌، بگو گردون‌ را
هرچه‌ کردی‌ به‌ من‌، آید پس‌ از زینت‌ در پیش‌
(مجمر)
به‌ نظر من‌ سعدی‌ ده‌ها غزل‌ بهتر از این‌ دارد ضمناً مجمر نتوانسته‌ است‌ حتی‌ در مورد همین‌ غزل‌ باسعدی‌ برابری‌ کند.""
.
به نقل از مقاله یی باعنوان "جستجویی برای بهترین غزل سعدی " از دانشمند فقید مسعود فرزاد

محسن خ در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۰:

تَعاهُد:
1. با هم عهد بستن؛ پیمان بستن؛ هم‌عهد شدن.
2. به کاری یا امری توجه و رسیدگی‌ کردن.
نَطع:
رقعه ٔ شطرنج، صفحه ٔ شطرنج، بساط شطرنج
سرده:[ س َ دِه ْ ]
1. ظاهراً مقامی چون مقام کدخدایی
2. سرحلقۀ می‌خوارگان؛ ساقی

پرده نشین در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳:

گفته ام اگر وزن مصرع اول را اصلاح کند قید فعل مصرع دوم را دچار تناقض با خود گفته ام میکند که باید بصورت گفته در بیاد.

میرزاده در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۳:

اصل این غزل از سنایی است.
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴/

محسن در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

خطاب به دوستانی که سعی دارند مفاهیم عرفانی و پیچیده از شعر برداشت کنند و میگن حتما باید پشت کلمات مفاهیم دیگه و بزرگی باشه. در ادبیات مفهومی داریم به اسم سهل الممتنع بودن. یعنی اینکه کلمات طوری کنار هم هستن که معنی به سادگی قابل برداشته و همه معنی رو می فهمند. مثل بیشتر ابیات سعدی ولی حافظ اینطوری نیست. خیام هم مثل سعدی یک معنی بزرگ یعنی جهان بینی خودش رو به شعر گفته و این جهان بینی هم موضوع ساده ای نیست که اون رو کوچه بازاری بدونیم. شعر مفهوم بالایی داره ولی سهل الممتنع هست. میگه که: به من می گویند مست دوزخی خواهد بود. این حرف خلاف دل است و من نمی توانم آن را بپذیرم. اگر قرار باشه عاشق و می خوار دوزخی باشند بهشت اندازه کف دست خواهد بود چون کسی به بهشت نمی رود یعنی همه انسان هایی که اهل دل هستند اهل عاشقی یا مستی هم هستند

رضا در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:

معنی شعر کاملا واضح است .کسی که دنیا دیده باشه و یکم خدا ترس میتونه به عمق معنا و مفهوم این بیت پی ببره . این نوع نگاه به دنیا در زندگی بزرگواری چون حضرت مسیح نیز قابل مشاهده است .

وفا در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:

عرفان گرامی
آگاهی‌ من از سورئالیسم در همین حد هست که عرض کردم. یعنی‌ با این ابیات تازه متوجه شده‌ام که احتمالا منظور از هنر سورئالیسم (فرا واقعی) چیست. آن نقاشی‌هایی‌ را هم که عرض کردم در جایی‌ ندیده‌ام بلکه بر اساس این ابیات در ذهن خود تصور و طراحی کرده‌ام مثلا تصور" پیکر فردی شاد و درحال رقص- سر مست- اما فاقد سر" : " من مست بی‌ سر سرخوشم"
با مراجعه به دیکشنری دریافته‌ام که تصویر یا تصوری که این ابیات در ذهن من ایجاد می‌کند با تعریف سورئالیسم خیلی‌ جور در میاید. اگر پر بیراهه رفته‌ام، لطفا اساتید راهنمایی‌ و تصحیح فرمایند.
در ضمن از یادداشت شما این را هم آموختم که "وفا" میتواند نامی‌ برای دختران هم باشد و نه صرفاً نامی‌ در انحصار پسران. ممنونم.

محمود زارعی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴۱:

به نظرتون به صورت فولکور زیبا تر نیست
مرا نه سر نه سامون افریدن
پریشونم پریشون افریدن
پریشون خاطرون رفتنند در خاک
مرا از خاک ایشون افریدن

مجتبی در ‫۹ سال قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

پیشنهاد میکنم این غزل را با صدای جناب سراج بشنوید. بسیار زیباست.

۱
۳۷۳۹
۳۷۴۰
۳۷۴۱
۳۷۴۲
۳۷۴۳
۵۴۷۲