نیکتا در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:
در بیت دوازده بعد از دیده باید "که" اضافه شود
محمدرضا در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۷:
با سلام خدمت دوستان که هر کدام در صحبتتان اشتباهاتی داشتید می خواهم بدین وسیله اصلاحشان کنم:
یکم , اثر آقای چاوشی بدون هیچ گونه محدودیت موسیقیایی خوانده شده و نحوه خواندن اعراب ها در ترانه ایشان کاملا مطابق با اصول ، و صحیح هستند.(تنها استثنا این مطلب تبدیل کلمه "گردان"به شکل محاوره ای آن "گردون" می باشد که البته با توجه این که این کلمه موازنه بودن بیت را به هم زده وجود کلمه گردون (در جناس با پر خون در مصرع نخست) باعث تصنیع بیشتر بیت میشود که البته در سایر نسخ این غزل (ژر خون / گردون ) نیز موازنه انجام شده است .لکن سازندگان اثر در مورد این کلمه کمی شیطنت به خرج دادند.
دوم , متن شعر ایشان ترکیب سه غزل میباشد. که این غزل ها از نطر کلمه ردیف و مفهوم با مشابه یکدیگر اند. و این به زیبایی اثر آقای چاوشی افزوده است.(پای هیچ شعر معاصری در میان نیست)
سوم , ارادت !
فروغ در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۳۷:
این کلمه بدستم نیست بلکه به ستم است که چسبیده نوشته شده.
علی ابوالجسنی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز
شاید که باز بینیم دیدار آشنا را
این بیت ترجمانی دقیق از آیه 35 سوره مائده است که:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
مراد از کشتی همان کشتی نجات حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است و از باد شرطه (همت) جهت جهاد در راه خدا طلب استمداد مینماید شاید که رستگار گردد.
علی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:
با سلام به همه دوستان ، این رباعی در دیوان اشعار سنایی غزنوی موجود هست ، رباعی 405 هست ، درباره ی مصراع دوم هم میخواستم بپرسم به نظر دوستان ، کی شدمی منظور چی هست؟ کی به معنی پادشاه هست !؟ و شاعر می خواهد بگوید که اگر قرار بود خودم انتخاب کنم پادشاه میشدم ، یا اشتفهام انکاری هست که شاعر می خواهد بگوید هیچ وقت به این دنیا نمی امدم؟ به نظر من درست تر هست که کی رو به معنی پادشاه بگیریم ( مانند کی خسرو و کی قباد ، کیان هم کی به معنی پادشاه هست) تا مصراع اول و دوم معنی متفاوتی داشته باشند
رهگذر در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۳۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
بسیار زیبا؛
تشریح دقیق روانشناسی اجتماعی دوستی های دائم و دوستی های ناپایدار.
شـایان در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۳۰:
مغبچگان یعنی چی؟
مجتبی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:
مشاهده میشه که این مسمط بر خلاف نظر یکی از دوستان علاوه بر مضمون فوق العاده عالیاز حیث ظاهر هم بسیار زیبا و قوی هست. کاش حداقل برای اشعاری که ندیدیم اینقدر قاطعانه حکم به ضعف صادر نکنیم
مجتبی در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:
ابیاتی از مسمط منسوب به خیالی بخارایی یا هلالی جغتایی که شیخ رحمه الله به استقبال آن رفته(به نقل از کتاب شریف روح مجرد)
یامَنْ بِمُحَیّاهُ جَلَی الْکَوْنَ وَزانَهْ الْعالَمُ فی الْحَیْرَةِ لا یُدْرِکُ شانَهُ
أخْفاکَ ظُهورٌ لَکَ عَنْهُمْ وَ أبانَهْ ای تیر غمت را دل عشّاق نشانه
عالم به تو مشغول و تو غائب ز میانه
إیّاکَ تَطَلَّبْتُ وَ ذِکْراکَ هَوَیْتُ مِن کُلِّ حَدیثٍ بِأسانیدَ رَوَیْتُ
إنْ کانَ إلَی الْکَعْبَةِ وَ الْبَیْتِأتَیْتُ مقصود من از کعبه و بتخانه توئی تو
مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه
إنْ فی عَرَفاتٍ وَ مِناها جَسَدی دارْ مَشْعَرِها ما لِسِواکَ خَلَدی دارْ
مَنْ مِثْلیَ مَنْ حَجَّ إلَی الْکَعْبَةِ وَالدّارْ حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
قَدْ کَلَّ لِسانی صِفَةُ الدّارِ بِتَجْریدْ فی فَضْلِ صِفاتٍ وَ لَقَدْ طالَ بِتَحْمیدْ
مِن مُقْلَةِ قَلْبی فَأَرَی نورَکَ تَوْحیدْ چون در همهجا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
لا مَطْلَبَ إلاّ وَ بِأَیْدیکَ مُشَیَّدْ لا مُفْضِلَ إلاّ وَ بِنُعْماکَ مُقَیَّدْ
لا مُفْضِلَ إیّاکَ وَ لا غَیْرَکَ ذُالْیَدْ هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به نوا خوانی و قمری به ترانه
لا مَطْلَبَ لی غَیْرُکَ لا وَ الَّذی یوجِدْ إنْ اُتْهِمُ أوْ اُشْـِمُ أوْ اُعْرِقُ اُنْجِدْ
لِلْفَوْزِ إلَی وَصْلِکَ یا مَنْ هُوَ مُنْجِدْ گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
پیچک در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۰:
با صدای حامد نیک پی چقدرررررر عالیتر شده
کمال در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۷:
عیدسعیدفطربرگنجوریان مبارک
جمع این رباعی: 8659
محمدرضا در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۰:
در بیت ماقبل آخر، وزن مصراع دوم صحیح نیست. احتمالا در نوشتن آن اشتباهی صورت گرفته. متاسفانه کتاب را ندارم که این را با کتاب مقایسه کنم
بهرام در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:
تا رنج نبیند شفا را نشناسند
اینجا نبینند اشتباها نبیند تایپ شده است...
آنان که چو "ما" ماهی این بهر نگردند
در مصرع سایت "ما" جاافتاده است لطفا اصلاح بفرمایید
متین در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
با درود،
مدتی است که بیت "توانا بود هر که دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود" تفکر من را مشغول ساخته.
از دوران کودکی به خاطر دارم که این بیت را در شعر دیگری از حکیم فردوسی خوانده ام و همچنین به شکل نقل قول توسط شعران دیگر. فکر میکردم که این بیت در یکی از اشعار معلم اخلاق سعدی بزرگ امده است. هر چه که در وب جستجو کردم و یا استفاده از جستجوگر گنجور، نتوانستم استفاده این بیت در آثار شاعران دیگر را بیابم. از استادان گرامی تقاضا دارم مرحمت فرموده و راهنمائی فرمایند.
دکتر ترابی در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک:
درودی چو بوی خوش آشنایی، روفیای عزیز،
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود
سپاس میگزارم، یاد نادیده تان دیده و دلم را روشن می داشته است.
رازی شاید در نیم بیت اول است، راز به رازخانه سنگین است چنانکه بار به بارخانه گران.
امین افشار در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۱:
و اما این بیت، زمانی که دخلی یافته ای بسیار افزون تر از خرجت در کسب وکار عاشقی ( تشبیهی بدیع و زیبا از پیشه عاشقی با واژگان روزمره و آشنایش):
چو دخلم از لبی دادی که پاک آمد ز بیدادی...
کی داند وسعت خرجم؟ کجا گشتهست هر خرجم؟
خوشا به حال مولوی! دل پای در گل مانده من هم دخلی می خواهد از آن لب...
امین افشار در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۱:
به نام خدا و درود
پاسخی به پانوشت پیشین از "رهگذر":
بیت مذکور:
چو عکس جیش حسن تو، طِراد آورد بر نقشم
برون جستم ز فکرت من، نه در عکسم نه در طردم
معنای خلاصه آن:
آن هنگام که عکس (به معنی تصویر،بازتاب و ...) لشگر خوبی و زیبایی تو بر نقش من یورش آورد (طراد آوردن=حمله بردن)، از اندیشه (یا در اینجا فقه) بیرون جستم و فراتر گشتم چنانکه اکنون نه "در عکسم نه در طردم".
اما معنای "طرد" و "عکس" (از اصطلاحات اصول فقه) اینجا به طور خلاصه چنین است:
*"طرد" حکمی کلی است نسبت به محدود بر حد یعنی "هرچه در حد یافت شود در محدود نیز هست" چنانکه بگوییم: هر انسانی خندان است.
و عکس حکمی کلی است نسبت به حد بر محدود یعنی "هرچه محدود بر آن صدق کند حد نیز بر آن صدق خواهد کرد" چنانکه بگوییم: هر خندانی انسان است.
ذر ادبیات "طرد و عکس"(رو و وارو)، "دَوَران" است یعنی: سخنی را به ترتیبی برانند و آنگاه آن را معکوس کنند، چنانکه گویند: «کلام الملوک ملوک الکلام ».
*: از لغت نامه دهخدا
والسلام
گمنام در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
بابک جان.،
خدارا شکر که تنها شنیده اید، یقین دارم گوش نداده اید.
فریدون رحیمیان در ۹ سال قبل، چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:
در مصرع دوم بیت دوم،شاعر میخواهد خواننده را متقاعد کند مرگ نوعی کمال است و او را از گریه منع می کند لذا بنظر می اید بجای به دوغ دیو در افتی باید به دوغ دیو ار افتی صحیحتر است یعنی نوع جمله شرطی است! یعنی اگر به دوغ دیو می افتادی دریغ بود نه در حال حاضر
کسرا در ۹ سال قبل، پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲: