گنجور

حاشیه‌ها

طلبه در ‫۹ سال قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

سلام ، دین و مذهب فردوسی هرچه بوده باشد آنچه مهم است عیار شعر اوست ، در مورد دین و مسلک حق نگاه انسان به انسانی دیگر جز تحیر و سرگردانی در یافتن حق و حقیقت چیزی در بر ندارد، باید بدانیم حقانیت چیزی ورای قومیت و ملیت است ، من اصراری بر تشیع یا اسلام فردوسی ندارم او اگر زرتشتی هم باشد قابل ستایش است از آن رو که گنجینه ایی ادیبانه از رؤیاها و تاریخ مردمش بیان نموده ... اما سئوالی را توجه به فردوسی در ذهن محققان ملی گرایان شیعی و غیر شیعی ما و مورخان ما باید مطرح نماید و آن اینکه او از شاهان و پهلوانان پیشدادیان و کیانی و ...تا حمله ی پیروان مکتب حسبنا کتاب الله که با این شعار هم درب خانه ی علوم معنوی را سوزاندند و هم درب علوم مادی را در کتابخانه ی گندی شاپوری که از امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای تدریس دعوت به عمل آورده بود ، اما در این برهه ی زمانی از کوروشی که اینهمه امروز ما برای او عظمت و جایگاه تخیل میکنیم نامی نمیبرد؟؟؟ و البته جای این نقد بر فردوسی و مردم ما هست که آیا ستودن عالمان دیارمان برتر بوده یا پادشاهان ستمگری که مردم را چپاول میکردند؟ چه زیبا بود فردوسی بجای نوشتن تاریخ چپاولگران و غارتگرانی که در پی حراست از مال خود به صورت عرضی از مردم هم در مقابل غارتگران دفاعی میکردند آن هم با نیروی برآمده از مردم ، تاریخ مردان علم و هنر این سرزمین را بیش از پیش تجلیل و نمایان کند تا نسلهای بعد نه در پی استثمار یک دیگر بلکه در پی علم اندوزی و خدمت به خلق خدا باشند

مهناز ، س در ‫۹ سال قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

گویند سعدی از راهی میگذشت ، خشت زنی دید که اشعار او به اشتباه و مغشوش می خواند ، دامن بالا گرفت و خشت هایش در هم ریخت ، به اعتراض خشت زن گفت : تو شعر من به هم ریختی و من خشت ترا ،
هفت گرامی ، زحمت سعدی به زعم خویش مگردانید
مانا باشی

۷ در ‫۹ سال قبل، شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

فکر کنم پیکار را به معنای مجادله بگیرید متوجه میشوید.
مجادله ٔ زبانی :
چنین گفت کای خام پیکارتان
شنیدن نیرزید گفتارتان
گلاویز. دست به یقه . آویزان :
جوانیش را خوی بد یار بود
ابا بد همیشه به پیکار بود.
خشم :
کسی کو به زندان و بند من است
گشادنش درد و گزند من است
ز خشم و ز بند من آزاد گشت
ز بهر تو پیکار من باد گشت .
سخن بیهوده :
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار پیکار یکسو شوی .
ز خوی بد او سخن نشنوم
ز پیکار او یک زمان نغنوم .
فردوسی/معین

مهناز ، س در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰۳:

صائب قافیه ها را به تکرار می آورد ، که در غزل معمول نیست

مهناز ، س در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

یعنی اگر به بلبل بگویی مخوان ، سخنت کارگر نمی افتد.

مهناز ، س در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

به نظر میرسد ” بی کار “ به مانای کار بی هوده باشد

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

میفرماید ستیز بیخودی باشد و یاوگی که در بهاران(فصل عاشقی) و دیدن گل(معشوق) به بلبل (من) بگویید که چهجه نزند.

مهناز ، س در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:

جواد خان گرامی
همان سخت و سست درست تر می نماید
خواهی که سخت و سستِ جهان بر تو بگذرد
بدین مانا که اگر می خواهی هم سختی دنیا بر تو بگذرد و هم سستی آن ، از درشت گویی در سخن و سست عهدی بپرهیز.
مانا باشید

بی سواد در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه:

آریو برزن ،
فراموش مکن که ایشان ' عهد عتیق ' و اناجیل اربعه از بر دارد ، میداند که سوره مریم کجاست . چه کسانی یاوه سرایند ، از بیخ با نامسلمانان دشمنی دارند، و هم در جستجوی کارمندی است که فرمایش هایش را تایید کند

بی سواد در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

می فرمایید اگر از عندلیب بخواهیم که نخواند ،
با او جنگ و پیکار کرده ایم؟؟
از من بنیوش !!همان بیهوده یا هتا بی کار بسیار به از پیکار است.

داود در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:

لطفا با یک نیم‌فاصله، به صورت زیر تصحیح بفرمایید:
اینجا به می لعل بهشتی می‌ساز

مهدی نوری در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

حضرت مولانا می فرمایند(هر کسی از ظن خود شد یار من ... ) و با این همه تعابیری که از این شعر شد دریافتم که حافظ حقیقتا یک نمود ممتاز و بیرونی از همان نی است که حضرت مولانا می فرمایند .

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:

دانی چرا نخفتم تو پادشاه حسنی
خفتن حرام باشد بر چشم پاسبانت
بجای نخفتم باید نخسبم باشد که نشان دهنده ادامه بیخوابی است نه اینکه بیخوابی به پایان رسیده

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:

معین:آب زندگانی ؛ گویند چشمه ای است در ظلمت که هر از آن بنوشد عمر جاودان پیدا می کند، اسکندر و خضر به دنبال آن رفتند، خضر از آن آب نوشید و عمر جاودان یافت . 2 - نوعی از شراب آمیخته به ادویة تند، ماءالحیات . 3 - نوعی از مهره ها به رنگ زرد که زنان از آن دستبند و مانند آن سازند. 4 - دهان معشوق . 5 - سخن گفتن معشوق .
سنایی:
سکندر رفت لیکن جست بهره
ز آب زندگانی خضر و الیاس
نظامی:
هنوزم آب در جوی جوانی است
هنوزم لب پُر آب زندگانی است .

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

بی‌کار بود که در بهاران
گویند به عندلیب مخروش
بجای بی کار باید پیکار نوشته شود به معنای جنگ بیخودی و لجبازی و کشمکش الکی
غت نامه دهخدا
پیکار. [ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ) (از اوستائی «پئیتی کار» و پهلوی پتکار) پیگار. جنگ . (لغت نامه ٔ اسدی ). رزم . نبرد. حرب . محاربه . خصومت . جدل . (مجمل اللغه ). جدال . (برهان ) (مجمل اللغه ). مجادله . مأج . کشمکش . مرن . مریة. (منتهی الارب ). آورد. کارزار. فرخاش . ناورد. وغا. هیجا. پرخاش . ستیز. وقعه . صاحب غیاث بکاف عربی و فارسی آرد و گویدمعنی ترکیبی آن امری است که نسبت داشته باشد به پا و آن عبارتست از ثبات قدم و افشردن که از لوازم جنگ است و بمعنی جنگ و جدل مجاز است

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲:

پیوند به وبگاه بیرونی
صدیق تعریف/چهار مضراب کرشمه

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:

صدیق تعریف/جهار مضراب شور
tiny.cc/azdastraft

۷ در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:

پیوند به وبگاه بیرونی
آلبوم کیش مهر شهرام ناظری

جواد در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:

به نظرم بیت پنجم مشکل مفهومی داره
خواهی که سخت وسست جهان بر تو بگذرد
شاید درست تر این باشه :
خواهی که سهل و سست جهان بر تو بگذرد
از دوستان خواهش دارم بنده رو راهنمایی کنن چون نمیفهمم سخت وسست در این بیت چطور میتونه کنار هم بیاد چون دو مفهوم متناقضه در این بیت

یدی در ‫۹ سال قبل، جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱:

دوستان،
اگر دست اخر کلمه « مست » هم در نوشتارهای معتبر امده باشد ، پس آنگه باید به « مُست» بودن آن مشکوک بود ، چونکه « مُست» به معنی آندوه و پژمردگی و شکوه و شکایت نیز بکار رفته .
رودکی میگوید:
مُستی مکن که نشنود او مُستی
زاری مکن که نشنود او زاری
شو تا قیامت آید زاری کن
کی رفته را به زاری باز آری ...

۱
۳۷۲۸
۳۷۲۹
۳۷۳۰
۳۷۳۱
۳۷۳۲
۵۶۲۷