نوید در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:
این رباعی در چندین جا به نام خیام ثبت شده . حتیدکتر نصرت الله حکمت این رباعی رو از 68 رباعی خاص که در اورژینال بودنسون شکی نیست نام برده
دکتر نبیل (پاکطین) در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۷:
در بیت چهارم/ مصرع دوم - دو اشتباه تایپی وجود دارد :
با که گویم ور بگوبم کیست تا باورکند
آن پری *روبیکه من دیوانهٔ *اوبم منم
تصحیح:
*پری رویی
* اویم
در بیت پنجم در مصرع اول اشتباه تایپی وجود دارد :
چون حبابم *پردهٔهستی فریبی بیش نیست
بحر عریانست اگر بیرونکنی پیراهنم
تصحیح
* پردهٔ هستی
با حرمت
سعید در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ - مکتب حافظ:
بیت ماقبل آخر کلمه نرنجانیم صحیح است که به اشتباه نرنجانم ذکر شده است.
لطفا اصلاح بفرمایید.
هورداد در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:
کاش استاد برای این ابیات هم داستان همراه میکردند...گوهریست
حسین در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۴:
این شعر رو خانم سحر محمدی با صدای فوق العاده زیبا در کنسرت ژنو خونده. خدا ایشون رو از شر مرتجعین حفظ کنه!!!
نادر.. در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
..
با خلق مجاز گو حقیقت بگذار ..
بیژن ا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱:
در مصرع اول بیت ششم اینگونه آمده است
تن من فدای جانت سر بنده *و *آستانت...که سربنده آستانت صحیح است وحرف واو به غلط نگاشته شده است .
نادر.. در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳:
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی ...
..
بی گمان در طلبت، سعی ابد خواهم کرد ...
... در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
شباویز بزرگوار
ظاهرا ترلللا معنای خاصی نداره و برای ایجاد وزن شعر به کار رفته. در واقع ترلللا بر وزن مفتعلن هست. مولوی جاهای دیگه هم از این نوع الفاظ به کار برده، مثل تن تننن که باز هم به جای مفتعلن به کار رفته.
اما در مورد مفهوم، باید عرض کنم به نظر من این غزل به نفی سخن پردازی اشاره داره. در واقع حرف اصلی غزل اینه که من سخن پردازی نمی کنم، بلکه همه این اشعار، شرح احوال من هست که لاجرم در قالب کلمات و مصراع ها و بیت ها ارائه میشه. مولوی معتقده همونطور که جان در قفس تن اسیر شده، معانی متعالی هم در قفس تنگ کلمات و اوزان عروضی اسیر هستن. به قول امروزی ها محتوا اسیر فرم شده.
در این بیت هم «خمشی» ستوده شده و مرد سخن بودن نکوهیده. منظور مولوی هم از مرد سخن، همون افرادی هستن که در هوشیاری، با سنجیدن کلمات شعر میگن و احتمالا هم بعضی اوقات معنی رو فدای لفظ می کنن. مولوی میگه من از اون دسته نیستم، من شاعر نیستم، بلکه از فرط مستی نمی فهمم دارم چی میگم: «مست و خرابم مطلب در سخنم نقد و خطا». احتمالا هم ترلللا (که شبیه به اصوات انسان های ناتوان در سخن گفتن هست) لفظی هست که بی معنی بودن خودش رو میخواد نشون بده. میخواد تاکید کنه که من مرد سخن نیستم و از فرط مستی و بی خودی حرف هام بی معنی هستند.
عذر میخوام طولانی شد.
مسعود در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
همایون شجریان مصرع اول بیت دوم را اینگونه میخواند:
قوت شرح عشق تو نیست زبان ، خامه را
یعنی بعد از زبان مکث میکند که به نظر من باید زبان خامه را به دنبال هم خواند... یعنی حرف ن کسره دارد
مثل این بیت خواجه حافظ:
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
م _ مظفری در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
ضمن سلام و پوزش از اساتید محترم
این شاگرد به استادان خود درس پس داده و عرض میکنم که با توجه به معنای سخی به سخاوتمند و بخشنده و بخشش بی چشم داشت نور از شمع و شیرینی از شکر میتوان تصور نمود که سخی کاملاً درست و بجا استفاده گردیده است.
nabavar در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - در آفرینشِ ماه:
چو سی روز گردش بپیمایدا
شود تیره گیتی بدو روشنا
مگر ماه قمری 28 روز نیست ؟
nabavar در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - در آفرینشِ ماه:
چو سی روز گردش بپیمایدا
شود تیره گیتی بدو روشنا
مگر ماه قمری 28 روز نیست؟
علی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینشِ آفتاب:
منظور از بیت آخر چیه؟ داره از خورشید بازجویی میکنه؟ چرا میگه بر من نتابی؟ منظور از چه بودت چیست؟ یعنی چرا؟
سپاس
کسری در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۷۳:
عالیه
حمزه زاهدی در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
سلام. به جستجوی معنای واژه "ترلللا" (حالا اگر واژه باشه و صوت نباشه) به اینجا اومدم و از اینکه کسی در این باره چیزی نگفته تعجب کردم؛ چون مبهم ترین واژه این غزل به نظرم همین باشه. آیا کسی می دونه چه جوری باید معنای این واژه رو ردیابی کرد؟
nabavar در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷:
وفایی جان
بهتر نیست از دیگران ایراد نگیری و نظر خود بگویی ؟
من بارها سؤال پرسیده ام و جواب کافی و وافی گرفته ام
تو نیز اگر بخفتی ، به که در پوستین خلق افتی
از دوستانی که تا به حال در روشن شدن مفهوم اشعار یاری رسانده اند ممنونم
رضا در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:
همه (چه ) در اصل چو بوده. نگارنده در این صفحه کلا در اشتباه بوده. لطفا تصیح شود.
بابک چندم در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
دکتر ترابی گرامی،
خوش باز گشتید و تو گویی با خود گلستانی به ارمغان آوردید...
نام شهر بابک به گمانم به عهد ساسانی رسد و پاپک پدر ساسان و نیای اردشیر، و اگر حافظه خطا نکند یک سرو چهار-پنج هزار ساله را نیز در خود دارد؟
باری،
نار به معنای آتشین، دوزخ، دوزخین نیز آمده و در زبان کَشمیریان برابر حرارت... و چون انار را می شکافیم دانه های قرمز گواهی از آتشین بودن را دهند.
اگر گمان من اشتباه نباشد این واژه بسیار کهن است و ایرانی/آریایی و شاید هم این طوایف تازه سرازیر شده به این سرزمینها آنرا از ساکنین کهنتر گرفته.... و اَ (a) در ابتدای آن همانی است که مرتا(ی) اوستا و مریتا در ودا (Mrta,Mrita,مرگ) را مخالف می سازد به امرتا و امریتا (Amrta,Amrita, بی مرگ، جاودان) و همتایانش در انگلیسی un در لاتین i یونانی an...آنچنانکه immortal لاتین نیز بر همان اساس شکل گرفته... و ارثی که هر کدام از نیای مشترک گرفته اند، اوستا و ودا چند سده پیشتر از جدایی نیاکانشان ...و این دیگران هزاره و یا دو هزاره ای پیشتر از آن و از نیایی کهنتر..
حاصل آنکه بار معنایی می شود ضد حرارت، ضد گرما، مخالف آتشین... و اشاره به طبع خنک و سردی این میوه...
این اَ کهن در زبانهای میانی ایران گاه تبدیل شده به "ان " مانای همان انیران و انیرانی...
حال چرا تلفظ آ (ā) کهنتر از اَ ( a) در برخی از واژگان است را انشا... در فرصتی دیگر عرض خواهم کرد.
سرتان شاد
نوید در ۸ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰: