گنجور

حاشیه‌ها

سید حبیب در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:

با سلام .
درود بر شما.
اول اینکه حرفتان در باب احساسی بودن زن را قبول دارم .
ولکن یک انسان فرهیخته , هیچ گاه , نقطه ضعف کسی را , با کلمات و مثال های پست, فریاد نمیزند, و او را تحقیر نمیکند , صرفا برای اینکه یک حقیقتی را بیان کند , نباید عدالت و انصاف را زیر پا بگذارد .
چه بسا میتواند مثالهای دیگری از این دست بزند, ....
چه لزومی است کسی را تحقیر کند و کوچک بشمارد و........ .
بماند .....
من نمیخواهم ثابت کنم که مولانا آدم بدی بوده یا خوب...
اصلا در حدی نیستم که بخواهم کلام مولانا را نقد کنم.....
بسیاری بزرگان در این گنجورند , که هیچ نگفته اند ....
ما که دیگر جزو آدم نیستیم....

فقط نظری بود در باب تقلید ....
مثالی هم زدم , که بحث را منحرف کرد.
فقط این را میدانم که همین تقلید نا صحیح بوده و هست , که
اینگونه ابیات را , یا سخنان را , در آثار و گفتار بعضی ناکاملان و ناواصلان میبینیم.
حال یا در باب زن است , یادر باب شریعت , یا فلسفه , یا ..........
اگر این تقلید ناصحیح نبود , در شش قرن بعد از ظهور اسلام , مولانا در خانه , کنیز,, نگه نمیداشت , که دخترش به کنیز بی احترامی کند واو بگوید این کار را نکن.
البته من در این باب اطلاعی ندارم , برداشتم از سخنان خودتان است.
که فرمودید .
البته کنیز با کلفت بسیار متفاوت است .
اگر منضورتان کنیز باشد , وگرنه کلفت ایرادی نداشته و ندارد.
بگذریم .
خوشحالم که با شما مباحثه میکنم .
فقط کاش به جای ....... نامی مینهادید.
میتوانستم به نام خطابتان کنم.
.

۷ در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵:

پیوند به وبگاه بیرونی
محمدرضا شجریان

محمد در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

به نظر من هم بیت مولوی را بایستی اینگونه خواند:
سوی تیغ عشقش ای ننگِ زنان
صد هزاران جان نگر دستک‌زنان
عبارت « ننگِ زنان » را نیز مولانا تنها در مفهوم اصطلاحی آن بکار برده است و قطعاً روی سخن مولانا با زنان نبوده و قصد تحقیر ایشان را نداشته است. یادمان باشد هنرمند شاعر از اصطلاحات زمانۀ خودش استفاده می کند حال اگر هزار سال بعد یک اصطلاح وجهۀ بدی پیدا کند، این دیگر تقصیر آن شاعر که نیست. بگذریم.
خنده دار است که بعضی ها آن را ننگزنان - بدون کسره- می خوانَند.

محمد رضا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

میشه این بیت رو معنی کنید
"مگر بروی دلارای یار ماورنی به هیچ وجه دگر کار بر نمیآید"

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۸۴:

جمع بندی نهایی این رباعی از چهارشنبه،
4882

شهلا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۸:

درود میترا خانم عزیز

پوریا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:

قطعا منظور جناب وحشی عشق زمینی نبوده
و میشه فهمید که مخاطب عشق زمینی نیست
و این غزل
کاملا یک غزل آئینی هستش

محمد در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۴- در نعت سیدالمرسلین صلی‌الله علیه و سلم:

سلام. لطفا عنوان شعر را تصحیح فرمایید: صلی الله علیه و آله و سلم. سپاسگذارم. یاعلی

کویر در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » پشیمانی:

بسیار زیباست گرچه کوتاه. روانت شاد باد

امین در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۲:

به نظر می رسد که سرمه سلیمانی صحیح است. طبق لغتنامه دهخدا سرمه سلیمانی به معنی زیر است:
سرمه ٔ سلیمانی . سرمه ای که چون به چشم کشند مخفیات عالم عیناً و عیاناً معاینه کنند.

مصطفی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:

به عبارت دیگر به این مثل اشاره دارد که «شیر پیر هم که بشود باز شیر است.»

مصطفی در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:

به تفکر بنده عبارت «به شیر» مفهوم تشابه و آرایه ی تشبیه دارد.
منظور مشرف الدین، «به سان شیر» بوده که در مصرع دوم وجه شبه آن را عیان میکند.

سینا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

واقعا اجرای این شعر توسط علیرضا افتخاری با احساس بی نظیرش در ادا کردن کلمات فوق العاده هست

ali در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:

این شعر سختی هایی که از عشق به انسان می رسد را توصیف می کند و لزوم وفا در عین تمام سختی ها

حسین در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲:

بیت دلی کو بود همدردم...... جا افتاده لطفا تصحیح نمایید با تشکر

امیر عباس در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۲:

سلام، مصرع دوم بیت اول صحیح نمی‌باشد
درست: گه چاشت، گهی شام نداریم و خوشیم

علیرضا در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:

@هدی
و احتمالاً تشبیهی هم به ساز تار میکند که با گوشمال دادنش (چرخاندن گوشیها برای کوک کردن سیمها) ناله های زیر و زار او به گوش میرسد.

سپهر در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

با سپاس و پوزش
در نظر قبل آدرس سایت اشتباه درج شده بود

سپهر در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

با سلام به فرهنگ دوستان
اگر در بیت 7 کلمه «گیرم» را صحیح بدانیم، شاید بتوان آن را چنین تحلیل کرد: کلمه «نمک» در این بیت می‌بایست دوبار تکرار می‌شده به این شکل؛ گر ذره‌ای دارد نمک، با شکستن آن نمک گیر خواهم شد. اما مولانا با فصاحت تمام کلمه نمک را به عنوان مرکز ثقل بیت یک‌بار اما در دو نقش به‌کار برده است.

... در ‫۸ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۴ - فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته:

عذر میخوام که پر حرفی می کنم
لازم دونستم مقداری هم از طریق تحلیل شخصیت مولوی و بقیه آثارش ببینیم چطور به زن نگاه می کرده.
مولوی خیلی از جاها کاملا فارغ از جنسیت از زن و مرد استفاده می کنه و مطلقا منظورش جنس زن یا مرد نیست. این نگاه مولوی هم تو غزلیات و هم تو مثنوی مشاهده میشه.
مثلا در غزلیات میگه: «چنان کاهل بدم کان را نگویم / چو دیدم روی تو مردانه گشتم». خب واضحه که مردی و مردانگی رو در مقابل کاهلی آورده و کمترین توجهی به جنس مذکر نداره. به همین شکل زن رو هم به معنای سست و کاهل و ترسو و... به کار میبره که این جزئی از فرهنگ عامه ماست و از مدرسه ای نبودن و عامه پسند بودن زبان مولوی سرچشمه می گیره.
در همین مثنوی هم در بخش قبل که میگه اجازه نده نفست مرد باشه و عقلت زن، شما چه برداشتی دارین؟ خیلی ساده داره میگه به نفست اجازه نده بر عقلت غلبه داشته باشه. این نگاه کاملا نمادین و کاملا فارغ از جنسیت هست.
همین مولوی میگه «در نفیرم مرد و زن نالیده اند» و این یعنی در مقام انسانی و مقام سلوک، زن و مرد کنار هم و یکسان و دارای یک مقام هستن. اگر واقعا نظر مولوی این باشه که زن از حیوان پست تره، این بیت نقض خودشه. چون موجودی پست تر از حیوان در نفیر مولوی می ناله و این یعنی پستی خود شاعر.
مولوی در فیه ما فیه میگه (نقل به مضمون): زن رو از خروج از خانه منع نکنید که منع، انسان رو حریص میکنه. اگر ذات زن پاک باشه، در هر صورت پاک میمونه و اگر ذاتش ناپاک باشه قفل و زنجیرش هم کنی کارش رو میکنه.
مولوی چند صد سال پیش این حرف رو زده که هنوز هم خیلی از مردان مدعی روشن فکری نمیتونن درکش کنن.
آقای مولانا دخترش رو که با کنیزش بدرفتاری می کرد سرزنش میکنه و بهش میگه اگه تو جای اون کنیز بودی و اون جای تو، دوست داشی باهات اینجوری رفتار بشه؟ (نقل از پله پله تا ملاقات خدا)
باور کنید مولوی نسبت به زمان خودش که هیچ، حتی نسبت به عصر ما هم خیلی روشن فکر بوده و از تعصب و تحجر رایج در عصر خودش به دور.

۱
۳۵۸۳
۳۵۸۴
۳۵۸۵
۳۵۸۶
۳۵۸۷
۵۵۴۵