رضا عظیمی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
در بیت اول مصرع دوم فرض بر گذاشتن علامت سوال در انتهای مصرع ذهن بنده را به سمتی می برد که به عرض یاران می رسانم و آن اینکه شاید اینجا حالت سکر و خلسه ای عارفانه به شاعر دست داده و در لحظه ای انالحق گویان خود را از بند مفهوم یار نیز رهانیده است و چنان وجد یافته و در بیخودی غوطه می خورد که اورا با هیچ مفهومی و مصداقی حتی یار کاری نیست و توضیحش را در انتهای سایر مصرع ها می آورد، بدین شرح که کسی که پیل شکار آیدش، مه به کنار آیدش، باده یار آیدش، دی چو بهار آیدش و.... دیگر در مرتبه محو است و از مفهوم و مصداق یار نیز بی نیاز است، البته اینگونه تفاسیر توجیه ذوق شخصی اینجانب است امید که با ذوق پخته یاران ناسازگار نیفتد...
شهیدی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۶:
در بیت آخر باید اصلاح شود: صائب «ز» حاکمال حوادث شدیم خاک.
رضا عظیمی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
با سلام خدمت یاران گنجور
این غزل از جمله آثار مولانا است که می تواند ناظر به اندیشه تکاملی و تضادگرای وی باشد، محور یا جوهر این تضاد باخودی و بی خودی است و سایر حالات متضاد از جمله خزان و بهار، قرار و بی قرار، گوار و ناگوار و....به تناسب با محور تضاد به زایش اندیشه های ناب، تازه تر و متعالی دامن می زند، اشراف بر این کلیت یا روش متداول مولانا فهم پاره ای از ابیات را در عرصه ای فراخ تر به دست خواهد داد، و برخی ابهامات را خواهد زدود.
آروین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
جناب مولانا در این شعر در مورد دلیل زندانی بودن خود در دنیا اظهار بی اطلاعی می کند. ولی اکنون ما می دانیم که ایشان دستکم به این خاطر چند سالی گرفتار بند تن بود که اشعاری شورانگیز و وزین برای بشر باقی بگذارد.
ستایش برانگیز است سرچشمه ی این شور و الهام
محمدرضا در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱:
"آواز تو جان می آزماید" به چه معنی هست؟
علی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:
آقای بیژن یه جوری میگه "به میان مردم بی سواد و کم سواد" که انگار تمام طرفدارای محسن سیکل بیشتر ندارن؛ جناب درسته طرفداران ایشون عموما جوانان هستند اما واژه بیسواد و کم سواد خیلی زننده است و اصلا مناسب نبود؛ شاید "نامانوس با ادبیات کهن" منطقی تر باشه
پویا در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:
سلام دوستان .
میگم مثلا جایی که حضرت حافظ گفتن ای دل خوشحال باش که آن یار که تو را رانده است ، چرا باید منظورش شاه شجاع باشه . ربطی نداره به اون قضایای حکومتی به نظرم .
همه ی شعرهاش رو که نمیشه به شاه شجاع و بقیه حاکمان بد و خوب هم عصر حافظ نسبت داد .
روفیا در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹:
در خانه غم بودن از همت دون باشد
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵۲:
از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف
که به تفصیل نظر بر خط و خال تو کنم
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۷ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:
صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس
بینرگس بیمار تو بیدار توان بود
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:
دل همی دزدی و منکر میشوی
بازیی نیکو به کو آوردهای!
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:
روی خوب خویش را پنهان مکن
دل به دست تست قصد جان مکن
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:
شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیست
هر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:
ای یوسف عصر بیرخ تو
بیتالاحزان شدست کویم
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:
صورت ار با تو نباشد گو مباش
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۸ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵:
بییاد روی خوب تو ار یک نفس زنم
محسوب نیست آن نفس از زندگانیم
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:
یک دیدن از دیدار تو خوشتر ز کل کاینات
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
شرمنده ام از سویدای وجود، ای آقای غایب از نظر:
بیتو جانا زندگانی میکنم
وز تو این معنی نهانی میکنم
شرم باد از کار خویشم تا چرا
بیتو چندین زندگانی میکنم
تو نه و من در جهان زندگان
راستی باید گرانی میکنم
صبر گویم میکنم لیکن چه صبر
حیلتی چونین که دانی میکنم
از غمم شادی و تا بشنیدهام
از غم خود شادمانی میکنم
در همه راه تمنا کردمی
بر سر ره دیدهبانی میکنم
یاسین در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵:
از انوریْ تقریبا در مضمون این غزل:
من که باشم که تمنای وصال تو کنم
یا کیم تا که حدیث لب و خال تو کنم
کس به درگاه خیال تو نمییابد راه
من چه بیهوده تمنای وصال تو کنم
گلهٔ عشق تو در پیش تو نتوانم کرد
ساکتم تا که شبی پیش خیال تو کنم
از سر مردمیی گر تو کلاهی نهیم
مردم چشم و سرم طرف دوال تو کنم
ور به چشم تو درآید سخنم تا بزیم
در غزلها صفت چشم غزال تو کنم
شعر من سحر شد و شد به کمال از پی آن
که همی وصف جمالت به کمال تو کنم
چشم تو سحر حلالست و حرامست مرا
شاعری هرچه نه بر سحر حلال تو کنم
مصطفی در ۸ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰: