بهرام خاراباف در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:
حدیث دوست نگویم مگربه حضرت دوست
که آشناسخن آشنانگه دارد(حافظ)
درمصرع اول دوصدای کشیده (دوو..) راداریم که به صدای ساکن (ت) خطم می شوند
.درمصرع دوم دومصوت بلند (آ)راداریم که درصدای کشیده (نا) ادامه پیدا می کند.اگردونفرهم زمان دوست وآشنا رافریادبکشنددراولی فقط صدای دووو رامی شنویم همینکه بخواهدبه (ست) برسدصداخاطمه می یابد اما درآشنا صدای (آ) در(نا )ادامه می یابدوگویی هرگز قصدمتوقف شدن نداردازاین روصدای کوتاه ونزدیک دوست در صدای دوروبلند آشنا محافظت ونگهداری می شود.یا به عبارتی آشنا صدای دوست راتحت پوشش خودنگه می دار#بهرام _خاراباف
برمک در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۱ در پاسخ به علی دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۷:
فرادم/فردم/پرادم /فراتم اغازین و نخستین است و افدم/اپتم/افتم واپسین است
-
اردوان پنجم را نیز اردوان افدم مینامیدند همچنان که یزدگرد سوم را نیز یزدگر افدم مینامیدند
م پایانی همان م است که در پنجم ششم دهم یکم میبینیم
برمک در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۵۴ دربارهٔ رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۱:
ورز=ورا از - اگر به واژه عربی ورا بنگریم میبینیم ان همان واژه. فرای پارسی است و تنها نهر/نار/نیل بچم رود عربی و سامی است که انرا در نام نیل هم میبینیم
یار سیستانی در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:
شعر از نظر ادبی قوی است و زیباست اما متاسفانه در این شعر شاهدبازی عیان است!
کاش شاعر به جای پسر از واژهی صنم یا هر واژهای دیگر جز این استفاده میکرد
ولی ما نمیتوانیم آنرا تغییر دهیم.
هستی حد در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۸ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۵:
شرمنده هستم من خویش
ز شعر سرایی اکنونم از تشویش
منتها زین کنار هم چیدن کلمات
خجالت کشیدم از زنانگی خویش
خوشا به حال ما که نزیستیم در زمان شما
تو را میگویم ایرجی با احوال خراب آهایی میرزا
شرم بر نام شاعر و ننگ بر عقده های گشوده ات
که قلموو کاغذ را با پ و ر ن گرفته بودی اشتباه
احمد خرمآبادیزاد در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲:
معنی واژههای فارسی «کبد» (kabd) و «کبدا» (kabdâ) در فرهنگ نفیسی (ناظمالاطبا) چنین است: 1-لاغر، 2- لحیم زرگری و مسگری، 3-شتاب.
بنابراین، مصرع دوم بیت بالا احتمالا به شکل «مرا به کار نیاید سریشم و کبدا» بوده است. واژه کبدا هم از نظر معنی (لحیم) و هم از نظر وزنی کاملا سازگار میباشد.
در خور یادآوری است که فرهنگ نظام (تألیف سید محمدعلی داعیالاسلام) و نیز فرهنگ فارسی تاجیکی (ویرایش محسن شجاعی، انتشارات فرهنگ معاصر، تهران 1384) بیت زیر را به دقیقی نسبت دادهاند که در آن، به وضوح واژه «کبدا» به کار رفته است:
از آنکه مدح تو گویم، درست گویم و راست/مرا به کار نیاید سریشم و کبدا
اما نکته بسیار بسیار مهم این است که تا دست یابی به اطمینان، باید از هرگونه تغییر پرهیز کرد.
کاکل زری در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:
در جهان برای انتقال اطلاعات نیاز به سه نیرو داریم. نور، صوت، حس، نور را با چشم می توان دید. صوت را با گوش میتوان شنید. حس را با زبان و هر حس دیگری مثل بویایی چشایی، لامسه. با فرمان خرد هست که خداوند در صور پنهان به ما داده. خرد گوشت و پوست و استخوان ندارد و جایگاه آن در مغزاست. خرد ابزاری برای عقل استو مترجم آن است، خرد حتی بعد از مرگ هم از بین نمیرود و با خرد میتوانیم به تمام جهان های هستی سفر کنیم،و از خرد هست که ما پندارو گفتار و کردار نیک و بد رو انجام میدم.باتشکر
آرمیتا طاهری فر در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳:
این شعر در باره ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام هست :
وقت سحر
شب قدر
زکات در نماز
nabavar در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۶ در پاسخ به بابک چندم دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷:
گرامی بابک
خورد گاو، نادان از پهلوی خویش غلط است
خورد گاو نادان ز پهلوی خویش
می بینم که شعر حکیم طوس را از وزن بیرون آوردی.
احمد رحمتبر در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۰:
در انتهای برگ سبز ۱۲۱، دو بیت اول این غزل توسط بانو روشنک دکلمه میشود.
بابک چندم در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۰ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۷:
پس از خواندن تمامی پاسخها تا امروز وگذشت ۹ سال و ۵ ماه از پرسش شما، آنچه که مشخص است اینکه همگی این مصراع را اشتباه خوانده و به نتایج/تعابیر عجیب و غریب رسیدند...
مشهود است که همگی مصراع دوم را اینگونه خوانده اند:
خورد گاوِ نادان از پهلوی خویش
حال آنکه خوانش درست اینگونه است:
خورَد گاوْ، نادان از پهلوی خویش
(، برای یک ایست کوتاه)
یعنی گاو که سرش به زمین و مشغول خوردن است از آنچه که در پهلو/کنار/دور و بَرَش در جریان است بی خبر/ناآگاه است...
به همین سادگی...
حبیب شاکر در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:
سلام بر مهربانان
گر نان و کباب و جام باشد در بر
در باغ و لب جوی و کنار دلبر
درد و غم و رنج دگران چون بینی
عیشت بشود زایل و عمرت آخر
سپاس از همه دوستان
حبیب شاکر در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:
سلام بر یاران عزیز
بی میل و رضا آمده و خواهم مرد
جز حسرت و غم چه با خودم خواهم برد؟
یکبار اگر ز من بپرسند نظر
صد بار بگویم که؛ شکر خواهم خورد
سپاس از همه عزیزان
ر.غ در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام:
شاهدژ را احمد بن عبدالملک عطاش از یاران حسن صباح تصرف کرده بود و سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی سرانجام توانست این دژ را تسخیر کند و احمد را که در اینجا خواجه بدگمان یعنی بداعتقاد خوانده شده است، دستگیر کند. در این ابیات، جوسازی سلجوقیان بر ضد اسماعیلیان به روشنی دیده میشود و نیز بزرگنمایی اقدام سلطان سلجوقی با اینکه تنها توانست این دژ را تصرف کند و نه الموت و ... را.
هادی اسدی در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
درود برشما.
زیباییه این شعر اندر بیان نگنجد علی الخصوص پنج بیت اخر♥️♥️🌹🌹
محمد راستگو در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۲ در پاسخ به سعید دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
درود بر شما..
صبح خیزی در بین عرفا، درویشان و رندان امری معمول است زیرا در مذهب این افراد شب زندهداری بسیار باب است و این را از آثار شاعران عارف میتوان یافت به عنوان مثال این بیت حافظ:
همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
یا در بیتی از مولانا:زعشق شمس تبریزی زبیداری وشبخیزی
مثال ذرهای گردان پریشانم به جان تویا در بیتی از یک رباعی از مولانا:
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه حدیث ما بود درازو یا در رباعی از ابوسعید ابوالخیر:
هنگام سپیدهدم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحهگری
یعنی که نمودند در آیینهٔ صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبریدر کل این عرفا شب زنده داری و شب را به سحر رساندن همراه با عشق بازی با معشوق و عبادت او را از قرآن آموختهاند که بیان میکند عبادت خدا در شب بسیار فضیلت بالایی دارد و عرفا این را سرلوحه قرار میدهند و تمام شب را به عبادت میپردازند تا سحر برسد و به صبح برسند و حافظ در این بیت میگوید این فضیلت شب زنده داری تا به سحر و بیدار بودن در صبح را از اقتدار و شوکت و جلال سخنان حضرت حق در قرآن آموختم و به فضیلت شب زنده داری که موجب بیدار بودن من در صبح شد رسیدم و همچنین سلامت طلب کردن هم منظور سلامت جسمانی نیست بلکه به سالم ماندن معنویت والای روح و مقام والای خود اشاره دارد که با لغزشی در لحظهای میتواند از دست برود و نیازمند مراقبت است و نیز حافظ در غزل های خود منظورش از حافظ همیشه خودش نیست گاهی این شخص را خوب و گاهی بد جلوه میدهد و حتی در بعضی از ابیات حافظ را مورد خطاب قرار میدهد مانند این بیت:
زباده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم
پس قطعا نام بردن از حافظ صرفا منظور خودش نیست البته که در بسیاری از ابیاتش در مقطع های غزل هایش و همین بیت منظورش خودش است. و همچنین «چون»، در این بیت «مانند» معنی نمیشود «چگونه» معنی میشود «چون حافظ؟» یعنی چگونه حافظ؟ و همچنین دولت در اینجا به معنی اقتدار و شکوه و جلال است.
این بیت چنین معنی میشود:
سحر خیزی (حاصل از شب زنده داری) و در سلامت نگاه داشتن روح معنوی و مقام والای خود را چگونه به دست آوردی ای حافظ؟
(و در مصرع دوم پاسخ میدهد که )از دولت قرآن یعنی اقتدار و شوکت و جلال آیات قرآن آموختم و همه این اعمال را بر اساس سرلوحه قرار دادن قرآن وآیات پر شکوهش انجام دادم
محمد راستگو در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۰۷ در پاسخ به روفیا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
نیازی به پیچیده کردن این چنینی اون هم با زبان انگلیسی نیست دوست عزیز کسب جمعیت معنی کوتاه و سادهای دارد یعنی جمیع و تمام صفات معنوی و کمالات غایی را کسب کردم!!
محمد راستگو در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۸ در پاسخ به فرهاد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
لطفا تا به نظر قطعی نرسیدید و نسخ معتبر را مطالعه نکردید نظر ندهید بدون شک و قطع به یقین دولت قرآن به درستی درج شده
محمد راستگو در ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۶ در پاسخ به علی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
درود بر شما کاملا دقیق و مختصر فرمودید و بنده احساس میکنم این نظرات بر اساس خصومت با دین اسلام است و سعی در تحریف تفکرات عارفانه حافظ و سایر عرفا و از بین بردن آن دارند و ارادت حافظ به قرآن بر هیچکس پوشیده نیست موفق و پیروز باشید..
بهرام خاراباف در ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷: