ali در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱:
بیت اخر به نظرم این طور باید باشه
چنین است کردار گردون پیر
گهی چون کمانست و گاهی {هم} چو تیر
با اضافه شدن هم اوزانش رعایت میشه
البته این نظر منه
علی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱:
به نظم بیت اخر باید طوری دیگه باشه
این شکل
چنین است کردار گردون پیر
گهی چون کمانست و گاهی {هم}چو تیر
با اضافه شدن هم اوزان میشه گفت رعایت میشه
البتهخ این نظر منه
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:
کسانی که به هنگام سخن گفتن به مخاطب فکر می کنند ، سعی می کنند از طولانی شدن کلام پرهیز کنند .
و کسانی کلام را طولانی می کنند که به هنگام سخن گفتن به خودشان فکر می کنند .
محمد ضیااحمدی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:
اقای ایرج پزشکزاد از شعر " بکش چنانکه تو دانی " در کتاب حافظ ناشنیده پند استفاده کرده.
نازی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - زن در ایران:
سلام...من دنبال شعری از پروین اعتصامی هستم که در یک جا زندگی را به زنی با سبد سیب مثال میزند. از راهنماییتون خیلی ممنون میشم.
نازی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸ - آرزوی مادر:
سلام...من دنبال شعری از پروین اعتصامی هستم که در یک جا زندگی را به زنی با سبد سیب مثال میزند. از راهنماییتون خیلی ممنون میشم.
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۷:
بنابراین به صورتی که در بالا نوشته شده ( که بسرشت است جان .... ) غلط است .
اگر بخواهیم " است " را جدا بنویسیم به این صورت می شود :
که بسرشته است جان با این عروسی
بسرشته = سرشته = مخلوط شده ، آمیخته ، آغشته ....
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۷:
فروزا جان !
شما هم عجب اختراعاتی می کنید !!
در دیوان شمس من به این صورت نوشته شده ، که هم وزن اش و هم معنی اش درسته :
خمش کردم که در گفتن نگنجد
که بسرشتست جان با این عروسی
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱:
چو بینی مرمرا نادیده آری
چنین باشد وفا و آشنایی ؟
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱:
بیت چهارم :
عزیزی بودم و خوارم ز عشقت ....
منبع : نسخه دکتر فروزانفر
احسان در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
واقعا بسی جای تعجب که بعد از قزنها هنوز هم فکر میکنند خیام یا حافظ ، شراب انگوری مصرف میکردند!!!
ادبیات ، بقالی نیست که اگه بگن ماست ، منظور همون ماست باشه ، اگه بگن دوغ ، منظور دوغه!!!
یک آدم عارف که خودش میگه ، هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
عارفی که اشعارش از نظر ادبیات و نگارش و وزن و آهنگ در بالاترین مراتب و اوج قله ی ادبیات قرار داره ، آیا شراب انگور مصرف میکرده؟!!!
:-))))
مولانا :
پیش از آن کاندر جهان جام می و انگور بود
از شراب لایزالی جان ما مخممور بود
وفایی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۴:
در دیوان شمس ، بیت یازدهم به این شکل نوشته شده :
زمین و کوه اگر نه عاشق اندی
نرستی از دل هردو گیایی
گیا دقیقا همان گیاه است . فرهنگ معین : گیاه = گیاغ = گیا = گیه .
به این صورت که شما نوشته اید ، قافیه این بیت با بقیه ابیات این غزل هماهنگ نیست .
مراد بیگ در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰ - چشمه قاف:
جوی را شده ئی از لؤلؤ دریای فلک
باز دریای فلک در دل جو می بینم
صحیح آن اینست:
جوی را شَدّه یی از لؤلؤ دریای فلک
باز دریای فلک در دل جو می بینم
شَدّه =رشته ای که دانه های گرانبها را بدان کشیده و به گردن یا جامه آویزند
Omar Sherdil در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۷:
بیت دهم ، مصرع اول ، در کلیات چاپ کابل ، چنین آمده است:
برنگی سر گران افتاده ایم از نارسائیی ها
حسین در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
واژه گوز در لغتنامه دهخدا با مثال زدن همین بیت، به معنی درخت گردو (یا همان جوز یا گردکان یا ضبر) آمده است
علی عباسی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:
مهتوک مسیحا دل دیگر چه صیغه ایست؟؟
مهتوک مسبح دل بسیار درست و عرفانی و زیباترست،درجاهای دیگر هم معتوه مسیحا دل آمده که آنهم غلط است...مسبح دل ترکیب زیباییست که با مهتوک یعنی هتک حرمت شده و بدنام بهتر مینشیند تا معتوه یمعنای دیوانه
اصلاح بفرمایید
کسرا در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:
برخاست بوی گل ز در آشتی درآی
ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو
مبهوت کنندست ... خاصه اکنون که بهار سال 1396 از راه رسید
فاطمه کسایی زاده در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
بله مولانا اون دنیا رو ندیده اما خدا رو دیده!
بمیرید بمیرید به پییش شه زیبا....
به نظرم درکی که از خدا در مولانا هست در ذهن ما نمیگنجه... مثال رو کوچک در نظر میگیریم، چنانچه یک دفعه شما رو در اغوش یکی از محبوب ترین انسان های زمین یا مشاهیر رها کنند و او شما رو بشناسه و با اشتیاق بپذیره شما گم و کوچک نیستید... همنشین شاه و محبوبترین هستید!
اصلا شما مشهور و محبوبید.. شما بخاطر استقبال او شاه و شهیدید...
خدا یک ناپیدای تلخ خو نیست... شه زیباست!
او مشتاق ماست، وصل به خدا به معنی تمام شدن تمام این دست و پا زدن هاست
من فکر میکنم مردن در این دنیا به معنای معنوی اون هدف نیست
گمانم مضمون اینه که «از مرگ نترسید»، به تاکید بسیار!
چون دیر یا زود این رفتن خواهد بود چه معنوی دل بکنیم یا نکنیم
اما امادگی برای رفتن و طالب رفتن بودن و تیشه بدست گرفتن و امید شکستن زندان بسیار از ترس از مرگ مجهول برازنده تره
انگار داره یاد میده ترس از مرگ رفتار ناشایستی است ،
خواجوی کرمانی در ۸ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:
جناب وفایی
نیابتا از جانب جناب ساقی به عرض مبارک میرساند ؛ آری بخشهایی از کتابی است که تالیف کرده اند.
ج م در ۸ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید: