بابک چندم در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
دکتر ترابی و دیگر دوستان گرامی،
درودی دیگر،
در ابتدا یک پوزش و یک پرسش:
پوزش از بابت آنکه پاپک را به جای پور ساسان پدر او آوردم...
و پرسش آنکه: آیا در جنوب ایران درختان نارگیل داریم؟
اما،
پس از هخامنشیان در جنوب ایران سلسله پادشاهانی بودند که غربیان آنانرا پرسیس (Persis) نام داده اند و یادم نیست که کسروی چه نامی بر آنان نهاده بود...اینان از خوزستان تا انشان در قلمروشان بود و تحت سلطه سلوکیان و سپس پارتها بودند و تاریخی از آنان به جای نمانده جز تعدادی سکه که چندی از آنان نام پادشاه را به خط یونانی بر خود دارند مانند بَغ کَرت، بَغ داد، واد فَرداد...و در پشت این سکه ها آتشگاه زرتشتی نمایان است، و گمانه آنکه ساسان و پاپک آخرین این پادشاهان بودند و والیان معبد آناهیتا در استخر...
باری،
هیچ بعید نیست و محتملاً توضیح شما در خصوص نارنجک درست و کامل است...
چینیان از دیرباز با فشفشه و ترقه و آتشبازی آشنا بوده و آنها را در جشنهایشان به کار می گرفتند، و چنگیز پس از فتح چین از این ابزار در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه ( و دیگر جنگها) برای ایجاد خوف و وحشت استفاده کرد ولی نه از بابت تخریب و... چرا که در آنزمان این ابزار هنوز توان کاربری را که بعدها پیدا کردند نداشتند.
به احتمال زیاد اروپاییان آنرا از او گرفته و نام این پدیده نیز یا در ایران بدینگونه در آمده و یا در چین و آسیای مرکزی نیز چنین باری را دارا بوده...
اما 7 گرامی اگر اینچنین است که شما آوردی، آنگاه این "ن" میانی سر و کله اش از کجا پیدا شد؟
شاید هم نارانَگ ( نارانَه +گ) و یا نارانک (نارانَه+ک) بوده ؟
دکتر ترابی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
7 گرامی ،
جکیدن به مانای از جای پریدن، جستن ( و هم ور جکیدن ، بر جکیدن به کس یا کسان پیله کردن) و بن
جک
نار عربی؟ + جکنده = نار جکنده ، نارجک ، نارنجک
دور نمی نماید.
دکتر ترابی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
مهناز گرامی
بسیار جستجو کردم ، در معین ،پهلوی ، لغت فرس ، واژه نامک و فرهنگ عربی به فارسی لاروس، نار پارسی همه جا انار بود (و واحد وزن در سپاهان )و نار تازی آتش
جبل النار آتشفشان، نار الحرب آتش جنگ و بیتی یافتم از زندانی یمکان؛
از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر
ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
هماره بهاری بوید
۷ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
به نظر من نارنجک در اصل نارجک بوده است
نار+جک
جک،زک،ژک از جا در رفتن،یهویی کنده شدن با خشم و یا ترس،رمیدن
ژکیدن /žakidan
در لهجه های جنوبی جکستن jekestan ، jekesten
احسان شاه بابا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱ - سر آغاز:
مثنوی را چون تو مبدا بودهای
گر فزون گردد توش افزودهای
به نظر می آید مصراع دوم به صورت زیر باشد:
گر فزون گردد تو اش افزودهای
khayatikamal@ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۵۳:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 8269
مهناز ، س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
ببخشائید
به نفی آتش گواه است ؟
سایه ای در سایه یک سایه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:
لب از لبی صحیح است
mr.nobody در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:
به نظر مخلص لب از لبی درست میباشد
ناشناس در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
با پوزش . از چندی از شمارندگان خواهش میکنم همه چیز را به دین زنجیر نکنید زیرا دیدگاه های چندی از خوبان را میخوام این گویش را میتوان یافت
زنده باد پارسی با سپاس
هادی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸:
خیلی شعر زیباییه. به زیبایی مرگ رو به تصویر کشیده. الان آهنگ عصار رو گوش دادم بعد از چند سال. اصلا فکر نمیکردم شعر از مولانا باشه.
خیلی به فکر فرو رفتم بعد از خواندن این شعر مخصوصا اینکه تمامی ابیات شعر رو از نزدیک لمس کردم، با دیدن مرگ نزدیکانم...
سیدعلی کرامتی مقدم در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۲:
غزل های موجود در این نسخه بر اساس کدام یک از دیوان غزلیات شمس است؟
با کدام نسخه و چاپ مطابقت دارد؟ مشخصات کامل نسخه را بفرمایید
ایرانیمسلمان در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:
واقعا از آقایسید علی ساقی سپاسگزاری میکنیم....
وفایی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۲:
اگر بلد نیستید بخوانید ، سر خود شعر را تغییر ندهید
اینطوری خوانده میشه :
so-me-ev
daroone so me ev masjed
مواردی نظیر این در دیوان شمس زیاد است که در هنگام خواندن " و " به کسره آخر کلمه قبل می چسبد و EV خوانده می شود .
مهناز ، س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
گرامی دکتر ترابی
نار را به مانای آتش می دانیم ، گمان نمی کنید ” اَ “ قبل از آن ” اَنار“ به نفی آتش گواه نیست ؟
مانند آتشین ؟
سپاسگزارم
نادر.. در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
قاصدکهای نگاهت هر دم،
چه نکو به ساز دل زخمه زنند
قاصدان را بفرست
زخمه هایی دیگر
تنگ و تاریک تنم را بشکن
زخمه زن از پس هم
بِرَهانم ز قفس ..
**
.. بروم تا دل آبادی عشق!
پای آن بید که در دشت جنون زای شقایق غرق است
خوش و آزاد چو زلفان رهایش، رقصان
به شمیمی، همگی هست شوم
نفسی تازه کنم، رسته ی سرمست شوم ..
**
قاصدان را بفرست
لرزه هایی دیگر
مرغ طوفان دل از موج خروشان محبت چه به وجد آمده است!
زخمه زن که ساز دل کوک شدست
زخمه زن از پس هم ..
برَهانم، برهان زین منِ پست ..
شاعرک در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۶:
آقا سعید، فکر می کنم وزن شعر این جور باشه:
چپ و راست، قلب و جناح سپاه
بیش تر جور در میاد
وفایی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۱:
همان " دل کی باشد " صحیح است .
اگر اشعار قدیمی زمان مولانا و سنایی و ... را مطالعه کنید مواردی نظیر این بسیار خواهید دید . ظاهرا در آن دوران این طوری رایج بوده . شاید هم کی می نوشتند و که می خواندند .
دوستان این اشعار در دست ما امانت هستند . ما که نمی توانیم بعضی کلماتی را که در تمام نسخه های قدیم و جدید به یک صورت نوشته شده اند ، به صلاحدید خودمان عوض کنیم ! اگر هم کسانی این کار را کرده اند اشتباه کرده اند . زیادی خودشان را علامه دهر پنداشته اند !
امین افشار در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:
از عهده چون آید برون؟؟؟ گر بر زمین آمد سری...
آن نیمه های شب که او با مدعی ساغر زند
از عهده چون آید برون...؟
kambiz در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۱: