گنجور

حاشیه‌ها

زنده رود در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در توصیف زاینده رود:

جناب عبد الرحمن جامی شعری هم به نام همین "زنده رود" دارد که بیشتر معناهای عرفانی و صوفی مراد گرفته است. و زنده رود را در شعرش نام مکان و لحظه ای که جناب شاعر داشته با خدا راز و نیاز می کرده است، گذاشته است.

ر غلامی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - این قصیدهٔ غرا از زادهٔ سرخس است:

با سلام در دو بیت آخر دو کلمه اشتباه تایپ شده: کری باید کردی باشد:
ای سنایی عرضه کردی
و کنکه باید کآنکه باشد:
کآنکه بی چشمست

B.ali در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:

در تمام مصراع ها حداقل یک بار از کلمه ی چشم استفاده شده!!بیهوده نیست که به سعدی میگن استاد سخن

فریده فاریابی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۹۱ - یافته شدن گوهر و حلالی خواستن حاجبکان و کنیزکانِ شاه‌زاده از نصوح:

داستان توبه نصوح یکی از زیباترین داستان های مثنوی مولوی است که در آن حکایت فردی بنام نصوح است . وی مردیست که صورت زنانه ای داشته و با استفاده از آن لباس پوشیده و در حمام زنان دلاکی میکرده و هیچ زنی نمی دانست که او مرد است .
نصوح هربار از این گناه توبه کرده باز میل شهوت اورا به گناه بازمی گرداند . تا آنکه یکبار جواهر گرانبهایی را از شاهزاده ای می دزدند و قرار می شود همه زنان را تجسس بدنی کنند . نصوح از ترس افشا شدن رازش که او را برای همیشه بدبخت می کرد در صف می ایستد و تا نوبت تجسس او برسد ، دردل با خدا گفتگو می کند ، آهی از عمق دل برمی آورد و قول می دهد که اگر خدا او را از این تجسس برهاند ، دیگر هرگز آن عمل زشت را تکرار نکند .
خداوند با وجود آنکه نصوح یک عمر توبه شکن بوده ، این بار هم به او مهلت می دهد و او را بیهوش می کند تا مردم در فاصله بهوش آوردنش از جای دیگری جواهر را پیدا کنند . پس از آن هرقدر از او خواستند که به کار خود در حماه بازگردد نپذیرفت و از آن شهر رفت تا درشهر دیگری بعنوان یک مرد واقعی کار و زندگی کند .

اعظم در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹:

تصمیم دارم واسه کار برم شیراز...این شعر زیبا اومد.. ولی میترسم.. خونوادمم مطمئنم قبول نمیکنند..خدایا خودت کمکم کن...

سید مجتبی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید:

به نظر حقیر وزن شعر همان مفاعل فعلاتن مفاعل فعلن صحیح است

سید مجتبی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید:

به نظرحقیر وزن شعر همان مفاعل فعلاتی مفاعل فعلن می باشد

زارع در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:

خدمت شما عارضم بناگوش حرف نداره با مغز و شیراز از قدیم ندیما شهر کله پاچه بوده سعدی هم خوشکله بوده ایضا حافظ.ولی پاچه خوردن نداره
گویا کله غذای مردان بهشتیه

۷ در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱:

ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی
پیوند روح کردی پیغام دوست دادی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۳۳

۷ در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۹:

این شعر مالامال است از واژگان و اصطلاحات عرفان و تصوف

۷ در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۹:

بی دوست حرامست جهان دیدن مشتاق
قندیل بکش تا بنشینم به ظلامی
قندیل بکُش:چراغ را خاموش کن
اگر قرار نیست که تو را ببینم بهتر است در تاریکی در خود فرو روم

بشیر رحیمی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۹:

لطفا مصراع اول بیت یازدهم را اصلاح فرمایید. کلمه‌ی «شوند» را به «شوید» اصلاح کنید.
ای غنچه‌ها ز ترک تکلف چمن شوید
سر نیست آنقدر که توان درد سر کشید
ضمناً اگر برخی موارد، فاصله رعایت نشده، اگر ممکن است فواصل را بین حروف را نیز منظور کنید.

۷ در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:

ای نقطه سیاهی بالای خط سبزش
خوش دانه‌ای ولیکن بس بر کنار دامی
سعدی شیفته خال و خط و بناگوش بوده.خال مخاطب است
دام=گیسو
نقطه سیاه=خال
خط سبز: موی نرم صورت نوجوان
لایقتر از امیری در خدمتت اسیری
لایقتر از امیر بودن در خدمتت اسیر بودن است و نیمه دوم بیت بیانگر این سخن است:
خوشتر ز پادشاهی در حضرتت غلامی
حضرت=حضور

khayatikamal@ در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۷:

5215

میم الف در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

خانم استاد دُره دادجو (از استادان خوب من در دوره دانشجویی) در خصوص بیت هشتم در نشست حافظ پژوهی در سرای اهل قلم در بخشی از سخنان خود پیرامون هنر ابهام گویی حافظ گفته اند:
«به اعتقاد من حافظ بیش از آنکه بخواهد به ایهام روی آورد با جد بلیغی به ابهام روی می‌آورد. وی گفت: ابهام در شعر حافظ یک ابهام عمدی است. شعر حافظ در یک زیبایی مه‌آلود فرو می‌رود و مخاطب ناچار و موظف است وارد این مه شده و خود به آفتاب دسترسی پیدا کند. این استاد دانشگاه تصریح کرد: به همین دلیل است که حافظ هرگز چیزی را به صراحت بیان نمی‌کند. (حدیث حافظ و ساغر که می‌زند پنهان) وی گفت: در مرحله اول هر فردی این شعر را بخواند «واو» میان "حافظ و ساغر" عطف به نظر می‌رسد یعنی حافظ و ساغر یک نقش دستوری در ذهن پیدا می‌کنند؛ ولی با کمی تعمق به ربط این واو پی می‌بریم " صحبت ساغر و حافظی که پنهانی می‌زند" و کل مصرع اول مفعول برای مصرع دوم می‌شود»
پس این مصرع را باید چنین خواند حدیث حافظ و ساغری که پنهان میزند را چه جای محتسب و ...

هانیه سلیمی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۶:

بیت اول "مثال باز رنجورم زمین بر من ز بیماری
نه با اهل زمین جنسم نه امکان است طیاری"
یاد آور این غزل زیبا از عطار است:
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است...

روفیا در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

مگر من چه گفتم؟!

هانیه سلیمی در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۴:

رطل گران در مصرع"اگر چه رطل گرانست او سبک روح است" با استناد به لغت‌نامه دهخدا، اسم مرکب است و کنایه از پیاله و پیمانهء بزرگ.
رطل گران . [ رَ ل ِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۱:

مصرع دوم از بیت سوم
جز عشق هر چه بینی همه جاودان نماند
به گمانم ناقص است ، شاید اینطور باشد:
بجز عشق هر چه بینی همه جاودان نماند
البته مستند نیست

۱
۳۴۸۹
۳۴۹۰
۳۴۹۱
۳۴۹۲
۳۴۹۳
۵۶۲۴