دکتر ترابی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
نادر گرامی،
دوست شکمباره ای دارم که برنج و خورشت را ( خلاف سپارش مهناز) جداگانه می خورد ، خرمی می کند و می گوید :
من نه آنم که گل روی برنج گیلان
با گل قیمه بپوشم که گناهی است بزرگ
فی البداهه بود.
nabavar در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
granadier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[گیاه شناسی]: انار ، درخت انار ، نارنجک انداز
،،
نار » نارین » + ک » نارینَک » نارنجک
دکتر ترابی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
ببخشایید ، تنها درود و نه 2 رود
دکتر ترابی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
مهناز گرامی
در ایتالیایی نیز چنین است granata و همه ره به
pomegranate و pomum granatum لاتین می برند ، به مانای سیب پر از دانه پر از grain.
و دورود بر فرهنگ ریشه شناخت
مسعود قیصری منوچهری در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
دوستان دانشمند به نظر شما این مصرع:
«ای مردمان، ای مردمان، از من نیاید مَردُمی»
اگر به شکل زیر باشد بامعنیتر نخواهد بود:
«ای مردمان، ای مردمان، از من نیاید مَر دَمی»
یعنی دَمی (نفسی) از من برنمیآید.
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:
فرهنگ ما:
درود و فراوان درود بر رستگارانِ دانشی و فرهنگ دوست که همراه با اون ها بر سرِ سفره ای مشترک ، گوشه یِ نان می شکنیم .
■ امشب سَرِ این داریم که در مورد (ذهنیت ایرانی) چند خطی را با شما در میان بگذاریم .
✓ مولوی یِه قصه داره به نام (فیل در تاریکی ) . تویِ این قصه عده ای یِه فیل رو که در (اتاقی تاریک) قرار گرفته لمس می کُنَن . یکی گوشِ فیل رو لمس می کُنه می گِه این بادبِزنه . یکی پشتِ فیل رو لمس می کُنه می گِه این مثلِ تخت می مونه . دیگری خرطومِ فیل رو لمس می کُنه می گه این شبیه ناودونه .
✓ خلاصه تویِ این قصه ، هر فرد بر اساسِ تصوری که در ذهنش داره فیل رو به یِه چیزی تشبیه می کُنه . البته ذهنی که این تشبیه ها رو انجام می دِه ، تویِ (تاریکی) قرار گرفته . در آخر هم که نوری به این فیل تابیده می شه ، حرف از (کُلِّ) فیله . نه فیلی که از اجزا تشکیل شده . انگار شِدّت اون نورِ تابانده شده این قد زیاده که جزئیات رو مَحو می کُنه و فقط زوم می شِه رو کُلِّ فیل .
✓ یکی از ویژگی های (ذهنِ ایرانی) کُل گرایی و کُل نِگریه . ذهنِ ایرانی غالبا به جزئیات توجه نمی کنه و این باعث می شِه نَتونه گذشته و حالِ فرهنگِ خُودی و غیرِ خُودی رو به صورت دُرُست توصیف کُنه . پس در شکل گرفتنِ (دانایی ایرانی) ، امرِ جزئی اعتبار نداره و همیشه یِه سایه ، یِه تاریکی بر سَرِ جزئیاته . این بی توجهی به جزئیات ، امر شناخت رو دشوار می کُنِه .
✓ برای همینه که هر کس (جزئی) از تاریخ ایران رو لمس می کُنِه اون رو سرایت می دِه به (کُلّ) تاریخ ایران . یکی فقط به جُزءِ دین می پردازه ، یکی تنها به جُزءِ پالایشِ زبان می پردازه ، دیگری به جُزءِ باستان گرایی و یا ...
✓ در مجموع باید بِگیم ایران از اجزایی رنگارنگ و گوناگون ساخته شده و اگر فقط به یِه جُزءِ اون توجه کنیم نمی تونیم اون رو بشناسیم .
✓ اگه بخوایم یه خوانشِ بُرون متنی از این قصه ی مولوی داشته باشیم باید بِگیم در پایان داستان که نور تابیده می شه ، به جای این که جزئیاتِ فیل محو بشه و نادیده گرفته شِه باید از (ارتباط بین اجزا) صحبت بشه ، چون اون فیل بدونِ اون اجزا اصلا موجودیت پیدا نمی کُنه .
● منبع : " کمی درباره ی ذهنیت ایرانی / معصومه علی اکبری "
● با دخل و تصرف در لحن ، شیوه ی نگارش و استخدام کلمه : احمد آذرکمان
@farhangema110
احسان در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۷:
سلام
اتفاقی دیدم
بیت 26
ببودند بر پای بسته کمر
هرانکس که بودند پرخاشخو
شاید پرخاشخر یا بهتر بگویم پرخاشخور بوده است.
او سی آر است دیگر چه می شود کرد.
تشکر
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:
فرهنگ ما:
■ درود و فراوان درود بر شما رستگارانی که در پنهانِ خویش ، بهاری خوش هیبت برای شکفته شدن دارید .
در فرصتی که رو به سمتِ ما در حالِ حرکته می خواهیم نگاهی نازک کنیم به مساله ی (زمان) .
✓ ما نمی تونیم تعریفِ کاملی از زمان ارائه بِدیم .
هر تعریفی که از زمان ارائه می دیم فقط برخی از جنبه های زمان رو در برمی گیره . پس (زبان) در رساندن مفهومِ (زمان) ناتوانه . برای مثال بیتی از حافظ رو با هم مرور می کنیم :
مِیِ دوســـاله و محـــبوب چهـارده سـاله
همین بَسَست مرا ز صحبتِ صغیر و کبیر
مُطابِقِ زبان ، دوساله باید صغیر و چهارده ساله باید کبیر حساب بشه ، اما در میان انسان ها ، کسی که 14 سال داره صغیر ، و شرابی که 2 سال داره ، شرابِ کهنه و گیراییه و به اصطلاح ، کبیر حساب می شه . و حافظ این تعریفِ رسمی از زمان رو با طنز مُواجِه کرده . چون او در این بیت می گه : "من هیچی از این دنیا نمی خوام جُز این که از کوچک سالانِ جهان ، با مِی (شرابِ) 2 ساله هم سخن بشم و از بزرگ سالانِ جهان با محبوبِ 14 ساله . در حالی که گفتیم شرابی که 2سال از پخته شُدَنَش گذشته باشه نسبت به محبوب 14 ساله کبیر حساب می شه . پس در این بیت ، 2سال از 14 سال بیش تر به حساب می آد !
✘✘✘
✓ در واقع ما دو نوع زمان داریم :
الف - زمان فیزیکی : این همان زمانیه که با ساعت ، دقیقه و ثانیه اندازه گیری می شه .
ب - زمان نفسانی یا روان شناختی : این زمان ، با ساعت ، دقیقه و ثانیه اندازه گیری نمی شه بلکه کیفیتِ احوالاتِ درونیِ ما زمان رو اندازه گیری می کُنه . مثلا برای کسانی که پشتِ درِ اتاقِ عمل، منتظرِ نتیجه هستَن ، زمان به کُندی می گذره . باز برای مثال ، بیتی از حافظ رو با هم مُرور می کنیم .
آن دَم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دَم که بی تو باشم ، یک لحظه هست سالی
وقتی یه سال در نظرِ آدم یه روز به حساب بیاد و آدم بگه چه قد همه چی زود گذشت و یا یه لحظه به اندازه ی یِه سال کِش بیاد یعنی آدم بگه چه قد همه چی کُند می گذره ، این دیگه مربوط به زمان فیزیکی نیست بلکه مربوط به زمانِ نفسانیه .
● منبع : مقاله ی زمان در شعر حافظ .دکتر آسیابادی
● با دخل و تصرف در لحن ، شیوه ی نگارش و استخدام کلمه : احمد آذرکمان
@farhangema110
نادر.. در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
درود بر عزیزان
حاشیه های جذاب و شیرین دوستان به نارنجک رسید و منِ شکمو را ناخودآگاه یاد نان خامه ای مورد علاقه ام انداخت؛ جالب است بدانید در شهر مشهد - که چند سالی در آن اقامت داشته ام- نان خامه ای را "نارنجک" نام نهاده اند..
مسعود در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:
درود، کاملا واضح است که این بخش از شاهنامه اشاره داد به تاکید همیشگی زرتشت بر خرد. بیت های 12 و 13 هم آشکارا به گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک اشاره می کند.
مسعود در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
درود، بیت 9 مصرع دوم، منظور از میان بندگی به نظر من همان کستی زرتشتیان هست. کستی کمربند ویژه زرتشتیان است که روی سدره بسته میشود. آئین سدره و کشتیبندی یکی از مراسم باشکوه زرتشتیان است. در شبانه روز چندین بار کشتی نو کنند یعنی رشته را از میان گشوده، خدای را یاد کرده، به اهریمن نفرین فرستاده، شرح و تفسیر کشتی خوانده و دوباره به میان بندند.
مهدی سوری در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۳:
با سلام
فارق از وجود و عدم وجود این اشعار باید بدانیم که نتیجه کار چه خواهد بود ؛ آیا به دنبال دوستی هستیم یا دشمنی ؟ کینه توزی چه مشکلی را حل می کند ؟ مراقب باشیم که در دام نژاد پرستی گرفتار نشویم .
رضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:
گر نه تهی باشدی بیشتر این جوی ها
رامین در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند:
با سلام
من فکر نمی کنم منظور از ابیات فوق حضرت محمد سلام الله علیه باشد. با توجه به بیت ای مرا تو مصطفی. با توجه به آمدن آن غریبه در واقع شاعر میخواد بگه که این غریبه فرستاده شده مصطفوی خوی است و مرامش رنگ و بوی مصطفایی دارد. البته من اصراری ندارم بگم منظور حضرت علی است ولی فکر کنم با توجه به سیر داستان فرد غریبه بر مرام دین مصطفی است. با توجه به درک مفاهیم عمیق دینی مولوی باز هم فکر نمی کنم مولوی لقب اولیای الهی را به پیر و مرشد خود یعنی شمس بدهد.
محمد شهاب امینی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
و دوباره محسن کولاک کرد
ممنون محسن جان که این چنین مضامین عرفانی رو با موسیقی پاپ تلفیق میکنی تا نسل امروز هم کمی با سیر و سلوک عرفا آشنا بشن
خدا حفظت کنه محسن جان، تو بهترینی
علی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
سلام
یاری به معنای دوستی بکار میرود...
یاری اندر کس نمی بینیم. در اینجا این معنی بکار می آید...
شهاب امامی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۶ - حکایت مست خرمن سوز:
کلمه ی لیوه به معنی ادم کم عقل و دیوانه هنوز هم در بعضی لهحه ها کاربرد دارد
شهاب امامی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۶ - حکایت مست خرمن سوز:
در بعضی از لهجه ها هنوز هم کلمه ی لیوه به معنی دیوانه استفاده می شود
مهناز ، س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
در تأیید حاشیه ی جناب ترابی
در بسیاری زبانهای اروپایی نارنجک ، هم ریشه با انار است
در زبانهای انگلیسی ،فرانسه ، سوثدی نارنجک و انار هم ریشه هستند ، نمی دانم ولی گویا در زبان اسپانیایی هم همینطور است
granatäpple , granade, pomegranate
مانا بوید
سخا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷: