میم الف در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:
درباره بیت ششم و جوابی که سیمین دانشور درباره شیراز به جلال میدهد و همان باب آشناییشان میشود این خاطره از آقای دانایی خواهرزاده جلال را بخوانید:
پیوند به وبگاه بیرونی
مهدی شجاعی پارسا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
میکنم شکر که بر جور دوامی داری
در این بیت آرایه ی «تاکید الذم بما یشبه المدح» وجود دارد
پیمان در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
یکی از مهمترین ابیات این غزل چرا اینجا نیومده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ره نفس کزو سینه ما بتکده شد
تیر آهی بگشاییم و غزایی بکنیم
سید عماد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:
با سلام
راجع به بیت "خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش..." به دوستان پیشنهاد می کنم حتما کتاب قمار عاشقانه ی دکتر سروش رو مطالعهه کنن
Kazem Gharibi در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷:
مدام به این فکر میکردم که چرا تقدم و تأخر این موضوع توسط سعدی رعایت نشده. این که
فهیم در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۹:
در مصراع آخر
پنبه تا درگوش باشد معتدل باید شنید
واژه باید
تایپ نشده
مسعود در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
بیت یکی مونده به اخر مشکل وزنی نداره؟،اگه نداره چجوری خوانده میشه؟
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
باختن شکل دیگر «بازیدن» است که بازیدن را می توان نوعی مصدر مجعول به معنی «بازی کردن» به حساب آورد
لطف عبارت، استفاده از باختن به دو معنی (بازی کردن) و (شکست خوردن) است که معنی دوم، با (بردن) مصراع دوم متناسب آمده. دستی بردن هم یک دست ِ بازی (یک واحد از بازی) را برنده شدن است.
آتش ِ محرومی هم آتش ِ محروم بودن (محرومی) و هم «ی نکره» (آتش ِ یک محروم) می تواند باشد. من دومی را بیشتر می پسندم. مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت.
جان ز مرگ بردن یعنی جان در بردن از مرگ.
دل ِ ضعیف از آن من را به چمن می کشد که بواسطه بیماری صبا از مرگ جان در ببرم.
روفیا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
بشم واشم از این عالم به در شم
بشم از چین و ماچین دور تر شم
روفیا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:
خوان ِ روزه را می توان اضافه ی تشبیهی در نظر گرفت.
ترک ِ فلک را هم اضافه ی تشبیهی.
چطور که تُرکان، خوان را غارت می کنند (آن را تمام می کنند و چیزی از آن باقی نمی گذارند)، فلک هم روزه را غارت کرد (ماه ِ روزه تمام شد و چیزی از آن باقی نماند)
بیت آخر:
آن صنعت بسیار در عبارت کردن را هم می شود که به حافظ نسبت داد و هم به واعظ.
1-هرچند که حافظ خیلی صنعت در عبارت می کند (قلمبه سلمبه و دشوار حرف می زند) ولی باز حدیث عشق را از او بشنو و از واعظ نگو.
2- اگرچه واعظ با صنعت در عبارت کردن، قصه هایش را فریبنده و جذاب بیان می کند، ولی باز حدیث عشق را از حافظ بشنو از واعظ نشنو.
من تعبیر نخست را می پسندم!
سارا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:
درست نوشته شده در کتاب ادبیات من هم همین نوشته شده
سهیل قاسمی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:
بیت ششم: صنعت کردن: راهی ساختن، حیله ای یافتن.
باختن به نظرم شکل تغییر یافته بازیدن (مصدری مثل ِ بازی کردن) است. راست باختن، پاک باختن را به ذهن می آورد. پاکبازی.
محبت نه راست باخت یعنی محبت را به درستی و صداقت انجام نداد (بازی نکرد). (؟)
«در، فراز کردن» اینجا یعنی چیزی را مانع کردن است. یعنی دری را فراز کرد (بر افراشت، عَلَم کرد!)
دنبال ِ راه و حیله نباش. چون هر کس که نخواهد صادقانه محبت بورزد، عشق بر روی دل ِ او در ِ معنی (عقل) را احداث می کند (و راه ِ حصول ِ مستقیم از دل به عشق را از او می گیرد.)
ایمان در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:
استاد شجریان این شعر را در اجرایی خصوصی به نام رند عافیت سوز به همراه محمد موسوی اجرا کرده اند . که بسیاز کمیاب است. اجرای فوق العاده ایست .از دوستان عزیز تقاضا دارم هر کس این اثر ناب رو داره به اشتراک بزاره.سپاس فراوان
کمال داودوند در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۷:
7597
آرش در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:
چون به سوی کعبه نماز میباید کرد، فرض کن آفاق عالم جمله جمع شدند گرد کعبه حلقه کردند و سجود کردند. چون کعبه را از میان حلقه بگیری، نه سجود هر یکی سوی همدگر باشد؟
دل خود را سجود کردهاند.
آرش در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:
حیف باشد بهر دنیا صرف کردن نقد عمر
هست دنیا نزد عارف جیفهٔ در مزبله
اکثر اهل نظر در راه عرفان عاجزند
از ذکاشان نیست در تاریکی ره مشعله
در پی هر آرزو او هم بصد دل میدود
راه حق را چون نبیند تا نگردد یک دله
حرف من باصاحب عقل است وفهم است وشعور
آنکه او چیزی نمیفهمد ندارم زو گله
مردم فهمیده باید تا ز آتش دم زند
کی رسد در ذیل عرفان دست و هم خر کله
زیرکی باید بفهمد رمز قرآن و حدیث
یا برد ره سوی تأویلات بای بسمله
جاهلی بینی که هر از بر ندانسته است هیچ
افکند در شش جهت از کوس دانش غلغله
فیض تن زن با که داری این خطاب و این عتاب
نیست در محفل مگر گاوان دنیا مشغله
خسته از ایام در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۲ - صاعقهٔ ما، ستم اغنیاست:
رحمت خدا بر شاعر این ابیات که سخن از دل مردم این زمان گفته ...از ما دلشکستگان خسته از ایام ...درود بر او باد..
مجتبی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۸ - ذکر امام شافعی رضی الله عنه:
در پاراگرافی که با "نقل است که جماعتی با هارون گفتند... " شروع میشود، یک جمله دو بار تکرار شده. لطفا اصلاح کنید.
عیسی عسکری در ۸ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود: