گنجور

حاشیه‌ها

جاوید مدرس اول رافض در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:

*******************************************
*******************************************
عجب از وفای جانان که ................. نفرمود
نه به نامه‌یی پیامی نه به خامه‌یی سلامی
تفقدی: 35 نسخه (801، 803، 813، 814- 813، 818، 819، 821، 823، 824، 825، 843 و 24 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
عنایتی: 3 نسخه (822، 827 و 1 نسخۀ بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
38 نسخه از جمله تمام نُسَخ کاملِ کهنِ مورّخ غزل 459 و بیت فوق را دارند.
*****************************************
*****************************************

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

سلام طلوع کند درست نیست . طالع با ماه تناسب دا. هردو اصطلاح نجومی هستند

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
کسی که فقط در قرآن در پی تناقض میگردد و کوبیدن کلام خداوند را در سر دارد معلوم است که گمراه میشود.
چون پری را ایـن دم و قانــون بــود
کردگــار آن پــری را چــون بود
گرچه قرآن از لـب پــیغمـبر اســت
هر که گوید حق نگفته کافر است
در بشر "روپوش" کرده است آفتاب
فــهم کـن والله اعلــم بـالصــّواب

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:

آیا آفرینش آسمان و زمین و ارزاق ، در شش روز است یا هشت روز!؟
پرسش
قرآن می گوید: آفرینش آسمان ها و زمین چند روز طول کشید؟ پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید (56) سورة الأعراف پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش آفرید (3) سوره یونس همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز آفرید(59) سورة الفرقان او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید(7) سورة هود آیات فوق صراحتا گویای آن است که خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز خلق فرمود. اما مطابق آیات زیر:
ءبگو آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و برای او همانندهایی قرارمی‏دهید؟! (9)سورة فصلت او در زمین کوه‏های استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و مواد غذایی آن را مقدر فرمود، ء اینها همه در چهار روز بودء درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! (10)سورة فصلت سپس به آفرینش آسمان پرداخت، ... در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید... (11و 12 ) سورة فصلت خوب حالا به محاسبه بپردازیم: 2 روز (برای آفرینش زمین) + 4 روز( برای آفرینش برکات) + 2 روز (برای آفرینش آسمان ها) = 8 روز ، و نه 6 روز نتیجه: 6 = 8 ؟! مشکل از کجاست؟ از معجزه محمّدبن عبدالله یا از ریاضیات؟

پاسخ
در ابتدای پاسخ مناسب است نگاهی به آیات مورد مناقشه بیاندازیم:
الأعراف، 54: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیَّامٍ : پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [شش دوران‏] آفرید .
الفصلت، 9: قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی‏ یَوْمَیْنِ : بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید.
الفصلت، 10: وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فیها وَ قَدَّرَ فیها أَقْواتَها فی‏ أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلین‏ : او در زمین کوه‏های استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و موادّ غذایی آن را مقدّر فرمود،ء اینها همه در چهار روز بودء درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان!
الفصلت ، 12: فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی‏ یَوْمَیْنِ : در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید.[1]
روز از نظر قرآن
مراد از کلمه « یوم » در آیات مورد بحث پاره‏ای از زمان است ، نه روز به معنای معمولی و معهود ذهن ما ، چون روز از نظر ما ساکنان زمین عبارت است از مقدار حرکت کره زمین به دور خودش ، که یک دور آن را یک روز و یا به عبارتی؛ یک شبانه روز می‏نامیم، اطلاق روز بر پاره‏ای از زمان بسیار شایع است، از آن جمله کلام خدا است که می‏فرماید:" ما این ایام را در بین مردم جابجا می‏کنیم".[2] و نیز می‏فرماید:" پس آیا در انتظار آنند که همان ایامی که امت‏های گذشته داشتند داشته باشند[3]"، و امثال این موارد که ایام در پاره‏ای از زمان اطلاق شده است.»[4] اما باید توجه داشت که اگرچه روز به این معنا است ولی اشکال با آن مرتفع نمی شود لذا به این سؤال باید جواب داده شود.
تقدیر روزی زمین در چهار روز:
سؤال این است؟ چگونه در آیات فوق(سوره فصلت) آفرینش زمین را در دو روز، و کوه‏ها و برکات و غذاها در چهار روز، و در دنباله این آیات، آفرینش آسمانها را نیز در دو روز ذکر کرده که مجموعا هشت روز می‏شود؟ در حالی که در آیات فراوانی از قرآن مجید آفرینش آسمانها و زمین مجموعا در شش روز، یا به تعبیر دیگر در شش دوران، بیان شده است .[5]
مفسران در پاسخ این سؤال راههایی را انتخاب کردند:
راه اول که مشهور و معروف است اینکه: آنجا که می‏گوید: "اربعة ایام" (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به این ترتیب در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد، و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) می‏شود.
نظیر این تعبیر در زبان عرب و تعبیرات فارسی نیز وجود دارد که فی المثل گفته می‏شود: از اینجا تا مکه ده روز طول می‏کشد، و تا مدینه پانزده روز، یعنی پنج روز فاصله مکه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکه، البته اگر آیات متعدد آفرینش در شش روز نبود چنین تفسیری پذیرفته نمی‏شد، ولی از آنجا که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر می‏کنند، و قرینه یکدیگر می‏شوند، تفسیر بالا بخوبی قابل قبول است.
راه دیگری که تعداد کمی از مفسران آن را انتخاب کرده‏اند این است که:
اربعة ایام (چهار روز) مربوط به آغاز خلقت نیست بلکه اشاره به فصول چهارگانه سال است که مبدء پیدایش ارزاق و پرورش مواد غذایی انسانها و حیوانات است.[6]
راه سوم: درباره رزق و روزی، واژه "قدّر" به کار برده شده است، در حالی که درباره خلقت آسمان و زمین واژه "خلق" به کار گرفته شده است. یعنی این چهار روز تقدیر ارزاق است نه خلقت آن. با این بیان شاید اصل اشکال به کلی از بین برود؛ زیرا اشکال جایی است که ایام تقدیر روزی را در ردیف خلقت بیاوریم (همان طور که کاربر انجام داده است)، در غیر این صورت، اشکال از اصل زائل می شود.
با توجه به مطالب یاد شده «ایامی که در این آیات برای خلقت آسمانها و زمین آمده، چهار روز است دو روز برای خلقت زمین، و دو روز برای به پا داشتن آسمان های هفت گانه، بعد از آنکه دود بود و اما ایامی که در آن روزی ها درست شده ایام تقدیر آنها است، نه خلقت روزی ها ، و آنچه که در کلام خدا مکرر آمده این است که خدا آسمانها و زمین را در شش روز آفریده، نه مجموع خلق و تقدیر روزی را.»[7]
بنابراین نه مشکلی در معجزه آن حضرت وجود دارد و نه در ریاضیات !! بلکه مشکل از این است که بدون اینکه در علمی تخصص داشته باشیم و بدون اینکه به متخصص آن رجوع نماییم ، قضاوتی در مورد آن داشته باشیم.
[1] مکارم شیرازی ناصر، ترجمه قرآن(مکارم)، دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامی) ء قم، چاپ دوم، 1373 ش.
[2] آل عمران، 140.
[3] یونس، 102.
[4] طباطبایی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17 ، ص 362 و 363 ، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‏ی مدرسین حوزه علمیه قم ء قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[5] اعراف، 54.
[6] مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،ج20،ص225.
[7] طباطبایی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، همان ، ج 17 ، ص 363 و 364 .

 

علی عادلفر در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

حافظ کلامی بسیار پخته وشیرین دارد و توانایی صحبت کردن به عربی و یا فارسی دری را افتخاری بزرگ برای خود میداند(همانطور که دیگر شاعران بزرگ نظیر سعدی و مولانا نیز از اشعار عربی استفاده کرده اند) حافظ در شعری بیان می‌کند که عربی شعر گفتن یک هنر و مهارت شگرف است:
اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبی است / زبان خموش ولی دهان پر از عربی است......

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چو “دَگَران” قرآن را

 

آراد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

دوست عزبز من،در پیامتان ضد و نقیض دیدم.بک جا می فرمایید متاسفانه حافط در طول حیاتش متدین و مذهبی بوده و از طرف دیگر بنده رو به مذهب دعوت می کنید.لطفا واضحتر بفرمایید.و در ضمن منظورتان از اینکه بنده زبان شعر عرفا را یاد بگیرم چیست.در صمن دیگر آن تک بیتی را بداهه سرایی کردم.تا این حد بدانید که دین همان چیزی است که تمام رسولان الهی مردم را به آن دعوت کردند؛ وجود خداوند و لزوم پیروی از خداوند.مصمون همه ادیان‌الهی یکیست اما مذهب از ابن جهت غبر ضروری است چون باعث می شود اصل زیر پا گذاشته شود.در بسیاری موارد گذاسته شده. دین کلام مستقیم خداست،اما مذهب تفسیر کلام خدا.و خدانکند مفسرین دنیاپرستان باشند.اما فراموش نشود اولیای الهی علیهم السلام مرجع زلالی هستند برای درک بهتر اصل که همان دبن است.هرچند انسان اشرف مخلوقات است و می تواند فراتر از واسطه ها با خداوند ارتباط مستقیم برقرار کند.مذاهب در بسیاری موارد خطا کرده اند چون این اشرف مخلوقات جائزالخطاست.واژه مذاهب نسانگر کثرت است و اگر تفاسبر کثیری به خطا رفته باسند اصل دین خدشه دار می شود.فراموش نشود بنده مخالف تفسبر نیستم اما معتقدم لباس مطلق دین پوشاندن بر مذهب ممکن است پایه گذار جهل و استبداد شود.

 

ستار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

در صورتی که "مالها" جمع مال است.

 

ستار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

"ما لها" به معنی چه شده؟

 

ستار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

این غزل اشاره به سوره ی زلزال دارد.
شکل صحیح مصرع اول بیت چهارم به شکل زیر است:
انسان چو دید این حالها گفت از تعجب "ما لها"؟

 

حسین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:

به نظر من این غزل تو بیت 9 تموم میشه

 

ستاره در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
یعنی چهل سال در رنجی به سر بردم که با دو سال کوشش به راحتی برطرف میشد اما من راهش را نمیدانستم.
زمانی دراز در غم کاری سهل به سر بردن!
به عبارتی دیگر: آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم...

 

حسین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

من در مورد این غزل چی بگم نه فقط این غزل همه و همه
اینارو انسان نمیتونه گفته باشه نه من باور نمیکنم هر چقدر که انسان سلطان سخن باشه کار انسان نیست اینا از جایی دیگر است کار خودشه اره اونه

 

کمال در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶:

جمع آن: 7891

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

ناشناس گرامی
لطفا عبارت :
اینما تولوا فثم وجه ا...
را معنی کنید.

 

سلمک در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم:

به نظر نمیرسد که ما با اشتباه کاتبان مواجه باشیم، گواه مقاله زنده یاد استاد ابوالحسن نجفی در کتاب اختیارات شاعری و مقاله های دیگر در عروض فارسی صفحه 121 انتشارات نیلوفر است
ایشان در این مقاله آورده اند که این وزن دوری نیست و تمامی مصراعها باید مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن خوانده شوند

 

سلمک در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم:

تمامی ابیات زیر مربوط به همین شعرند
در قبه مهد مهدی با قبله عهد عیسی
در فرضه روض جنت و در روضه حوض کوثر
شهری بشکل ارقم با صدهزار مهره
از رنگ خشت پخته و سنگ رخام و مرمر
افسر خدای خسرو کشور گشای رستم
ملکت طراز عادل و ملت فروز داور
بر پرچم علامت و بر تارک غلامان
از مشتریش طاس است از آفتاب مغفر
شاها طبیب عدلی و بیمار ظلم گینی
تسکین علتش را تریاق عدل درخور
از عدل دید خواهی هم راستی و هم خم
در ساق عرش ایزد و در طاق پول محشر
گل چون ز عدل زاید میرد حنوط بر تن
تابوت دست عاشق و گور آستین دلبر
آتش که ظلم دارد میمیرد و کفن نه
دود سیه حنوطش و خاک کبود بستر
بر یک نمط نماند کار بساط ملکت
مهره بدست ماند و خانه شود مششدر
سنجر بمرد ویحک و سنجار ماند آنک
چون بنگری بصورت سنجار به که سنجر
آخر نه بر سکندر شد تخته پوش عالم
بی بار ماند تختش و در تخت بار ششتر
نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد
پس آبله ش بر آید و صورت شود مجدر
شاها فرب نژادی و هستی بخلق و خلقت
شاه بشر چو احمد و نر عرب چو حیدر
مهمان عزیز دارند اهل عرب بسنت
زانم عزیز کردی و دادی کمال اوفر
رومی فرستی اطلس و مصری دهی عمامه
ختلی براق ابرش و ترکی و شاق احور
همچنین تلقی ما از «زیبایی» وزن درطول تاریخ تغییر کرده و آنچه برای قدما زیبا بوده لزوما امروز برای ما زیبا نیست. 

 

روفیا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

همیشه بیدار گرامی
نگران نباشید و خیالتان راحت که من نه تنها دلگیر نیستم بلکه باور دارم که هر کس ماموریتی در جهان آفرینش دارد و جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست،
بر خلاف آنچه بیشتر مردم می انگارند و موافقان را یار و دوست تر می دارند در وجود مخالف نیز برکاتی نهفته است.
نخست اینکه از تک صدایی که آفات بسیاری دارد از جمله پرورش دیکتاتوری، اجتناب می شود.
دو دیگر ما از کجا می دانیم که اندیشه و باور ما درست است؟
من آدم های عارف و عاشقی می شناسم که پس از سالیان متمادی عشق ورزی و انسان دوستی و صرف سرمایه های هنگفت مالی و جانی به پاره ای از اشتباهات خود در طی طریق معترف اند، همه ما روی لبه تیغ راه میرویم و با یک لحظه سهل انگاری سقوط خواهیم کرد.
و چه بسا یک صدای مخالف گاهی موجبات بیداری ما را فراهم آورد .
از ناشناس و تردامن و لا ابالی و... نیز سپاسگزارم که همواره نادانی ام را به من گوشزد می کنند تا گرفتار توهم خود بزرگ بینی نشوم.
اما در مورد به کار گیری واژگان انگلیسی باید بگویم دانش واژه شناسی بی تردید از زیر شاخه های ادبیات است و از تفننات دلخواه من.
گاهی استفاده از معادل انگلیسی یک واژه به همراه واژه پارسی حق مطلب را نیکو تر ادا می کند و گاهی نیز معادل پارسی رسایی برای مقصودم نمی یابم.
از زبان آلمانی هم هیچ نمی دانم.
ولی وقتی حقیقت مشترکی را در زبان های گوناگون می یابم از اینکه دنیا چقدر کوچک است و خداوند قلب و مغز آدمیان را با یک base واحد ساخته است به گونه ای که بتوانند از پس حجاب های زمان و مکان و حجاب کلام یکدیگر را بفهمند لذت بسیار می برم.
اندرز دلسوزانه تان درباره بالا بردن سطح دانشم را حتما به کار می بندم و باید بگویم این یکی از بهترین توصیه هایی بود که در زندگی دریافت کردم.

 

حجت اله در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۴:

باسلام
من این شعر رو برای دوستم که دکتر طب سنتی واسلامی هست خوندم
به این نتیجه رسیدیم که مولانا علم طب را به درستی درک مینموده واین کلمات ودرمان ها را برای اثبات طبابت نفس انسان اوده است.ومیگوید طبابت من مانند طبیبان نیست که قاروره میگیرند تابتوانند تشخیص مرض دهند ودرمان کنند بلکه ما با اندیشه درمان میکنیم.
اقای محمد جعفر مصفا بهتر اشارات مولوی را زیبا بیان مینماید .باید از چشم او نیز نگاهی دوباره به غزلیات شمس انداخت

 

سلمک در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم:

@حمیدرضا
در ابیات دیگر نیز این حروف ربط موجودند. در مطلع اول این قصیده :
این گنج صرف دارد و آواز در میان نه / وان همچو صفر خالی و آوازه مزور
چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان / نان سپید او مه و نان ریزهاش اختر
درگاه سیف دین را نقدست خوان رضوان / ادریس ریزه خوارش و ارواح میده آور
در مطلع دوم قصیده که در اینجا به اشتباه مطلع سوم نوشته شده:
ای کعبه جهان گرد ای زمزم رسن در / زرین رسن نمایی و چون زمزم آیی از بر
ذره چه سایه دارد آن ذره ام به عینه / زرین رسن فروکن و از چه مرا بر آور
من نخلم و تو مریم من عازرم تو عیسی / نخل از تو گشت تازه و جان از تو یافت عازر
پارم بمکه دیدی آسوده دل چو کعبه / رطب اللسان چو زمزم و بر کعبه آفرین گر
امسال بین که رفتم زی مکه مکارم / دیدم حریم حرمت و کعبه درو مجاور
شهری که شیب و بالا دریا و کوه دارد / کوهش اساس نعمت و بحرش غریق گوهر
و ابیات بسیار دیگر که خودتان به دیوان خاقانی رجوع بفرمایید و مشاهده کنید.
به علاوه این از توانایی شاعر است و نشان دهنده این است گه زبان محکم و پخته ای دارد که میتواند در چنین وزنی بدین زیبایی شعر بسراید
سوما اگر امروزه این وزن یعنی فعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن که وزن صحیح شعر است به گوش خوب نمی آید به این معنا نیست که در گذشته نیز چنین بوده ست. در گذشته شرایط خاصی بوده که امروزه نیست
همانطور که بعضی اختیاراتی که در گذشته بوده و امروزه نیست قطعا اوزانی هم وجود داشته اند که امروزه رایج نیستند.

 

۱
۳۴۸۵
۳۴۸۶
۳۴۸۷
۳۴۸۸
۳۴۸۹
۵۰۴۳
sunny dark_mode