گنجور

حاشیه‌ها

منتظری در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲:

سلام بر دوستان
در پاسخ به آقای هادی گرامی در باب پیشنهادشان که این بیت به شکل زیر درست است:
«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»
با نظر به قرینه معنوی و ارجاع برون متنی این بیت، بهتر است که همینگونه خوانده شود:
«تا که قبول افتد و که در نظر آید»
از آنجا که طالح به معنای فرد بدکردار و فاسد است. به نظر میرسد که ارجاع حضرت لسان الغیب در این بیت به داستان هابیل و قابیل باشد که بر مبنای عهد عتیق خداوند از هر یک بهترین متاع را جهت قربانی طلب می‌کند و خداوند قصد داشته تا از این طریق فرزندی که نسل نبوت از او تداوم می‌یابد را مشخص کند. هابیل که شبان بوده بهترین نخست زادگان گله خود را به حضور خداوند پیشکش می‌کند. ولی قابیل که کشاورز بوده دسته‌ای از گندم‌های خراب را به حضور می‌برد. خداوند متاع هابیل را می پذیر و هابیل به عنوان جانشین خلف حضرت آدم در نزد خداوند مقبول می‌افتد. لذا حضرت حافظ با اشاره به این داستان بیان می‌دارد که آن کس که متاع بهتری به حضور حضرت حق ببرد مورد قبول او واقع می‌شود. و انسان صالح همچون هابیل باید بهترین داشته‌های خویش را برای پذیرش در بارگاه الهی قربانی کند. پذیرش قربانی کننده و تقدیم کننده متاع، اولی بر پذیرش متاع است. هر چند دومی بر اولی ترتب و تقدم زمانی دارد ولی هدف همان پذیرش و مقبول افتادن قربانی کننده است.

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۶ - امیر کردن رسول علیه‌السلام جوان هذیلی را بر سریه‌ای کی در آن پیران و جنگ آزمودگان بودند:

بیت اول بهر جنگ نه به هر جنگ یعنی برای جنگ

 

دختر ایرانی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

سلام خدمت استادان و همچنین علاقمندان سعدی. من می خواستم بدونم برای پیدا کردن معنی درست و کامل گلستان و بوستان سعدی به چه کتاب مرجعی رجوع کنم؟ آیا همچنین مرجعی وجود داره؟
من نصف بیشتر ابیات را نمی فهمم و نیاز به راهنمایی شما دوستان دارم.
با سپاس فراوان.

 

حسین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

سلام بر همه من در مورد تفسیر دادور بگم که تفسیر نیکویی است ولی این ظلم بزرگی به حافط است که این شعر را اینگونه تفسیر کنیم که اشعار حافط چون دریای عمیق است وهر غزل از حافط را باید بادیده ی عشق نگریست و نمیشود با عقل ان را تفسیر کرد چرا که این اشعار با عقل گفته نشده که بتوانیم الفاظ را برای ان بکار بریم
مساله ی عشق نیست در خور شرح وبیان
به که به یک سو نهیم لفظ وعبارات را

 

مجتبی آموزگار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ باباطاهر » قصیده:

تا به حال این شعر را از باباطاهر نخوانده بودم، و الان فهمیدم که چرا همیشه به احترام نامش از جای بلند می‌شوم.

 

بهرام در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:

در پاسخ به محمدامین احمدی فقیه:
خسته نباشید!

 

رهگذر در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۷۵ - تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را:

در بیت 9، عذر جویان «گشه» باید به «گشته» تصحیح شود.

 

محمدامین در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:

سلام و درود
در لحظه تاریخی و سال روز ورود حضرت امام به حافظ تفعلی زدم و این غزل هدیه شد.

 

حمید رضا در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

جناب بابکان، فکر نمیکنم منظور خیام این است که اگر از زندگی لذت ببریم، دیگر به درد و رنج و یا آخرت نخواهیم اندیشید.
این رباعی خیام، مانند بسیاری دیگر از رباعیاتش، به دور از توهین به کسی، گویای خشم او به کسانی است که با به کار بردن نام بهشت، لذایذ ساده زندگی را در نزد عامه زشت ترسیم میکنند و به ذهن مردم وارد می کنند و روزگار را برای کسانی که می خواهند آزادانه خوش باشند تلخ میکنند.
جناب پرده نشین، خیام نه تنها سگ را به پلیدی تمثیل نکرده، بلکه مقامش را الگو قرار داده.
حیوانات در طول عمرشان به 98 درصد کمال خود میرسند. آنان در هر لحظه ای کار درستی را که باید بکنند را انجام می دهند. نه بیشتر و نه کمتر. و نیز هرگز خود را با اندیشه های گوناگون فریب نمی دهند.
ما انسانها به خاطر توانایی استفاده از عقل، پس از بیست میلیون سال به بیست تا سی درصد کمال خود رسیده ایم . شاید همه ی ما روزانه در برخورد با مسائل، بسیاری از انتخاب هایمان نادرست هستند.
مولوی نیز بارها «انسان دیوانه» را الگو قرار داده. چرا که ذهنشان خود فریبی نمیکند و آنان فقط کار درست خود را انجام میدهند:
«حیلت رها کن “عاشقا” دیوانه شو، دیوانه شو».
پذیرش و سپس “عشق” به انسانها و نظام آفرینش است که ما را به سوی آنچه باید باشیم نزدیکتر میکند.

 

سروش در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:

سلام . نمیدونم چرا حس میکنم این غزل از سعدی نیست . چون سبکش زیاد به سبک شیخ اجل شبیه نیست . آیا شما تا بحال چیزی در مورد شبه ناک بودن این غزل درانتسابش به سعدی شنیدین ؟

 

ستار اسدی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

بیت ششم:
"قانون" و "شفا" اشاره به دو اثر شیخ الرییس ابن سینا دارد.

 

ستار اسدی در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

مصرع اول بیت آخر باید اینطوری نوشته بشه:
هر تخم که کاری ثمر آن "دروی" فیض
دروی یعنی: درو کنی

 

نفیس در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:

خوبرویان

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

احمد جان! مواظب باشید که شما هم به تعصب محکوم نشوید، دوست عزیز. همه توان شنیدن حق و حقیقت را ندارند، جانم!

 

احمد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

همیشه بیدار عزیز
خواهش میکنم.امید است دیگر دوستان هم قدری بجای توجه محض به ظاهر به باطن اشعار التفات نمایند.مرز شیرین بین عرفان و کفر تار موییست و همین باعث زیبایی و ظرافت اشعار ناب شاعرانی مانند خیام و سنایی و مولوی و حافظ و ... است

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

این تفاسیرعرفانی شما را قبول دارم، هر چند که دوستان تفاسیر دیگری کرده بودند. به قول شما: هرکس به اندازه وسع (درک)خود زین خوان بهره برد. ممنونم از شما!

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):

متاسفم که هر جایی که جوابی ندارید، دیگران را متعصب مینامید، ولی تعصب در حاشا کردن و پوشاندن حق و حقیقت هم وجود دارد. بدانید که نه شما و نه همه دوستان و اساتید روشن فکرتان میتوانند حق و حقیقت را بپوشانند.
و مکرو و مکرالله و الله خیر الماکرین

 

احمد در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

تفسیر بنده هم مربوط به هر دوبیت بود و نه جدا.
در مورد کلمه سگ،هم میتوان معنای1) کنایی آن را در نظر گرفت:سگ بهتر از من است به معانی پست و حقیر بودن.
2)و از نظر دوم میتوان سگ را مجاز از حیوان دانست،خیام میفرماید اگر میل بهشت کند به جای میل لقا و دیدار خداوند،مانند آن است که بعد روحانی انسان از بین رفته و به حیوان تبدیل شده،زیرا روح انسان از خداست و خداوند در کالبد میدمد و روح تمایل بازگشت به اصل خود(خداوند)را داراست.
و اما زشت بودن در نظر مردم:مردم عادی که به عرفان نرسیده و فقط در پی بهشت هستند،بهشت را بسیار با ارزش تر از دیدار خداوند میدانند و اینکه خیام به بهشت بی اعتناست را زشت (یا دیوانگی) میدانند.

 

کوکب در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » مدح حضرت علی (ع):

محمد جان
از پند تو ممنونم که گفتی :با متعصبین هم کلام مشو جان من ، که آب در هاون کوفتن است.
چَشم ، اطاعت

 

همیشه بیدار در ‫۸ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

احمد جان دیدم، ممنونم!
ولی سگ چرا؟
و چرا "هر چند به نزد عامه این باشد زشت"؟
اگر تفسیر بیت اول را هم عارفانه بدانیم، بیت دوم هنوز معنی قابل قبولی ندارد.

 

۱
۳۴۸۳
۳۴۸۴
۳۴۸۵
۳۴۸۶
۳۴۸۷
۵۰۴۷
sunny dark_mode