پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
پی نوشت،
الفبای زند ( دین دبیره ) 44 نشانه دارد . زنده یاد پورداود می فرمود کامل ترین الفبای جهان است.
پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
جناب بابک
پریشان روزگار کسی است که روزگار پریشان دارد
با شماست چگونه بخوانید
اما " یای نکره " یا چنانکه برخی می پسندند " یای وحدت " به " نام خاص" نمی چسبد ، همانگونه که نمی شود گفت تهرانی یا شیرازی ( مرادم یای نسبت نیست) ، ازین رو شمارا بابک می خوانم و می شناسم
از اطلاعاتی که در باره زبان و زبانها دادید سپاس می گزارم ( ار چه جملگی از منابع غربی است )
من نمی توانم آنچه را پابرجاست ، جابه جا کنم و کژراهه ها راست،
تندرست وشادکام بوید دوستان پیشیین سلام می رسانند.
رضا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:
دهان پر پسته میخواهی مزن سرنای دولت را
نتاند خواند مقریّ ِ دهان پر پسته آیتها
رضا در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
فرو بُرّید ساعدها برای خوب کنعان را
کنایه از بریده شدن دست زنانی که چشمشان به جمال یوسف افتاد.
سعید در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱ - سر آغاز:
ذم خورشید جهان ذم خود است که دوچشمم کور و تاریک وبد است
آیدین زینال زاده در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعتهای دیگر به دست هوشنگ:
* به جا، زو تبر، اره و تیشه کرد...
حسین آزاد در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۰:
استاد شجریان
آوازی در اصفهان
با سپاس
بابک چندم در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
جناب پریشان روزگار،
راستی این نام شما سرهم خوانده می شود یا پریشانِ روزگار؟
باری،
فکر کنم که در پست پیشین مشخصاً عرض کردم که بن و ریشه الفبای خطوط فارسی و پهلوی و پارسی کهن از الفبای فنیقی آمده...
به عنوان مثال در زبان اوستایی سی و اندی (دقیقاً یادم نیست ولی اگر حافظه خطا نکند سی و شش بود) حرف و صدا وجود دارد که بیست و هشت حرف عربی و یا سی و دو فارسی تکاپوی تکلم و نوشتار کامل آنانرا نمی دهند... برای همین نیز باز به عنوان مثال در زبان اورامانی حروف و اصواتی موجودند که ما در فارسی از بیان و نوشتن آنان درمی مانیم، همانگونه که اعراب از تلفظ "گ" و "پ" و... در می مانند مگر آنانی از ایشان که زبانی چون زبان ما را فرا گرفته باشند....به عنوان مثالی دیگر در زبان سانسکریت (زبان خواهر و یا نهایتاً عمو/عمه و یا خاله زاده زبان اوستا) نیز چهل و هشت گونه حرف و صدا موجودند ولی الفبای زبان ما تکاپوی بیان و نوشتن آنانرا ندارد(زبان انگلیسی هم ندارد)...
آنکه چرا انگلیسی زبانان چنین نمی کنند پس ما هم نباید بکنیم بیشتر نمی آید که برای خوشنودی کدخدا باشد؟؟؟
به هر حال آنان نیز حروفی را که در زبان ما جاریست دارا نیستند مانند "خ" و "غ" و... و از بابت همین نیز در تلفظ و نوشتن نام و یا واژگان فارسی (به آلفابت لاتین) دچار خطا و اشتباه می شوند...
در مورد غیرت ایرانی که بنده هیچ جا صحبتی از قهقهه نکردم!، آنرا در مورد عهد شکنی از سنت بیان کردم و نه آن و نه راههای مختومه به رُم را به سرکار ربط ندادم ( دگرباره نوشته پیشین مرا بخوانید)...."همه راهها به رُم ختم می شوند ولی در این یک مورد گویا همه به فنیقیه ختم می شوند" اشاره به الفبای زبانها بود حال سرکار چطور آنرا به خود ربط دادید که سر از رم در آوردید! بنده که سر در نیاوردم....
در باب دانشتان از زبان انگلیسی تنها می توانم عرض کنم که احسن و صد آفرین به شما ( حقیقتاً و از صمیم قلب)، چه خوب که هر که از ما بیشتر و بیشتر دانشهای متفاوت را دارا باشد و یقین دارم که شما علم و علوم بسیاری دارید که بنده از آنان غافلم.... ولی اِگزَمین همچنان پابرجا می ماندها! و آن دیگری به هیچ صراطی مستقیم نخواهد شدن....
باری به هر جهت،
از سبک و سیاق نوشتار شما بوی آشنایی دیرینه می آید، از رفیقان شفیق جنابان ادب دوست و بی سواد خبری دارید؟ امید که در سلامت کامل باشند و باشید...
پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
و بسیاری از راهها را که به رم ختم میشُوند پیموده است!!
پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:
جناب بابکی دیگر
در باره گرام و گرامی توجه
شمارا به دهخدا و برهان قاطع چاپ استاد معین جلب میکنم.
پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
جناب بابکی دیگر
بسیار سپاسگزار خواهم بود اگر ریشه و بن الفبای فارسی را برای حقیر روشن فرمایید
در باب نگارش واژه های لاتین به دبیره فارسی گمان نمی برم انگلیسی زبانان واژه های پارسی را در نوشتارشان به فارسی بنویسند نمی دانم چرا ما می باید چنین کنیم برای خوشنودی کدخداست؟؟؟
در باره غیرت ایرانی آری ، شما مختارید بخندید به قهقهه
و سر انجام این کمترین کمی انگلیسی می داند
و بسیاری از راهها را که به رم ختم میشوند پیموده ام!!
پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:
بابکی دیگر
ببخشایید من " یای " را یای نکره گرفتم شما وحدت
می خواستم معرفه تان کنم ! .
نام شماست و صلاح مملکت خویش خسروان دانند
و اما یایی که در آخر واژه ها می آید تنها یای وحدت یا نکره نیست یای نسبت است شیرازی
یای کار و حرفه است تفتی نمکی قصابی
که هم شخص است و هم محل
یای شایستگی و لیاقت است گفتنی دیدنی
یای مصدری است دوستی، دشمنی
یای نسبتی که مانای فاعلیت دارد جنگی ، کاری
یای بزرگداشت استادی فرزندی
و بگذریم از ضمیر و استمرار و تمنا و شرط و.....
بابک چندم در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
پریشان جان،
اگر اصرار بر آنست که واژگان فرنگی را می باید فقط به الفبای عربی/فارسی نوشت آنگاه تلفظ و نوشتار درست اگزامین حقیقتاً اِگزَمین است...
حال آنکه الفبای ایرانی از خط میخی هخامنشی گرفته تا نقش رجب پهلوی و تا فارسی کنونی به انضمام خود الفبای عربی و همچنین عِبری و دیگر زبانهای آرامی همگی ریشه شان از الفبای فنیقی است...(توجه بفرمایید الفبا را می گویم و نه خط میخی هخامنشی را)
جالب آنکه آلفابِت زبانهای اروپایی از لاتین ریشه گرفته اند، که آن نیز از یونانی ریشه گرفته و این نیز خود از الفبای فنیقی بر آمده!
یعنی آنچنان که گفته اند "همه راهها به رُم ختم می شوند"، در این یک مورد گویا همه راهها به فنیقیه ختم می شوند...
الفبای فارسی از بن و ریشه ایرانی نیست، نقشش هم ایرانی نیست ...حال این اصرار و پافشاری از برای چیست؟ سنت؟ رسم و رسوم کهن؟
اگر اینچنین است که در اینجا دائماً رسم شکنی را شاهدیم آنهم گاه گاه از نوع مضحک و خنده دار...
غیرت ایرانی؟ که آنهم عرض شد که این پدیده ایرانی نیست (از بن و ریشه) که در پاسداریش به طریقه افراطی عمل شود...آری زبان و خط فارسی را باید پاس داشت ولی نه در مورد استفاده از واژگان فرنگی که همان بهتر که از نقش درست آنان استفاده شود که چنین اشتباهاتی را شاهد نباشیم...
بابک چندم در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:
پوزش :
می توانند -> می تواند تصحیح شود.
بابک چندم در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:
پریشان روزگار و حسین 1 گرامی،
1-چرا بابکی دیگر و نه بابک دیگر؟
در اینجا چند بابک قلم می زنند، بابک دیگر می توانند به هر کدام اشاره کند (این بابک نه، آن بابک دیگر) و حال آنکه بابکی دیگر= یک بابک دیگر، یعنی یکی از بابکان.
(از معین: "ی" گاهی به آخر کلمه درآید و نشانه وحدت (یکی،یکتن) باشد، و : این حرف به آخر اسم ملحق شود برای افاده نسبت بین دو چیز)
2- چرا گرامی و نه گرام؟
"در نظم و نثر فصیح همه جا گرامی (=گرامیک، پهـ.) آمده و "گرام"- که در تداول بجای گرامی یا کرام عربی (جِ. کریم) استعمال کنند -درست نیست"
( فرهنگ معین جلد 3 ص 3214)
گمان کنم که این گمان جناب پریشان را رفع کند.
و اگر اغلاط مصطلح را نیازی به پالایش نیست آنگاه مجازیم که سولاخ را در عوض سوراخ، طناف را به جای طناب، قلف را به جای قفل بیاوریم؟
گمان نبرم....
3- حسین جان فرمودی که منتظر "عیبجویی های دیگر" بنده نشسته ای!
در این یک مورد نیازی به کاویدن نبود، ولی باور بفرما که اگر هم می خواستم به جُستن و کند و کاو در این امر بپردازم حقیقتا حالش نخواهد بود، تو خود دریاب عمق ماجرا را...
شما نیز شاد و پر سرور باشید
پریشان روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:
دوستان گرام،
واژه " گرامی " بر ساخته است از " گرام " و گرام خود از
" گر " اوستایی می آید به مانای پرستش ، بزرگداشت ، احترام ، تقدیس
( گرام+ ایک = گرامیک در پهلوی و گرامی در پارسی دری)
در فرهنگ معین اشاره به این است ، مبادا با کرام تازی اشتباه شود .
حتا اگر نادرست باشد ( که گمان نمی برم) غلط مصطلحی است
nabavar در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۷:
بابک دیگر جان
بنده چندین بار دیده ام م ،س گرامی دوستان را گرامی خطاب کرده اند ممکن است خطای تایپ باشد ولی شما هم به نام خودتان توجه کنید که ”بابکی دیگر“ هم اشتباه است چون ”دیگر “ به جای ” ی“ و یا ” ی “ بجای ” دیگر“ استفاده می شود
منتظر عیبجویی های دیگر شما ” گرامی “ هستم
ماندگار باشید
حسن در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۳ - سخنپرداز:
این شعر رو استاد علیرضا افتخاری هم خیلی زیبا اجرا کردن
پیمان در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:
Payman:
نور مهتاب به دل تاریکی شب نفوذ میکنه.
لذا باید نگران نبود و خوش بود و در لحظه زندگی کرد چرا که همانطور که مهتاب باید نور به خاک بتاباند،رحمت عام خداوند هم شامل حال همه ما خاکیان میشه.
پس ما را چه غم.
حال را دریاب.
حامد شکوری در ۸ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام: