محمد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:
درباره ی بیت " گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد/ گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم": اشاره دارد به آیات "وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی" و "لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ».
مصطفی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲:
به نظرم متن کامل غزل این باشه:
به جز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم از این خوشتر نمیدانم
گر از عشقت برون آیم به ما و من فرو نایم
ولیکن ما و من گفتن به عشق اندر نمیدانم
زبس کاندر ره عشقت ز پا میآمدم تا سر
چنان بی پا و سر گشتم که پا و سر نمیدانم
به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم ره دیگر نمیدانم
به هشیاری می از ساغر توانستم جدا کردن
کنون از غایت مستی می از ساغر نمیدانم
به مسجد بتگر از بت باز میدانستم و اکنون
در این خمخانهی رندان بت از بتگر نمیدانم
دلی کو بود همدردم چنان گم گشت در دلبر
که بسیاری نظر کردم دل از دلبر نمیدانم
چو محوم شد در این همه نامی که دانستم
در این دریای بی نامی دو نام آور نمیدانم
یکی را چون نمیدانم همه چون دانم از مستی؟
یکی رهرو یکی راه و یکی رهبر نمیدانم
سگی کاندر نمکزار اوفتد گم گردد اندر وی
من این دریای پر شور از نمک کمتر نمیدانم
دل عطار در گیتی سیهرو بود و این ساعت
ز برق عشق آن دلبر به جز اخگر نمیدانم
م.آزاد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹:
گفت این بدان که مور تن آسا نمیشود. در متن تن اسان ذکر شده
روفیا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
برخی از حاشیه هایم هرگز از حصر نرستند :
عار نبود شیر را از سلسله
نیست ما را از قضای حق گله
شیر را بر گردن ار زنجیر بود
بر همه زنجیر سازان میر بود
روفیا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
به حصر رفت!
با این یک دو یار!
روفیا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
اصالت براستی چیست؟
بنده تا چندی پیش معنای درست این واژه را نمی دانستم تا به لطف استادان بخشی از این مفهوم بزرگ را دریافتم.
اصالت یعنی گوهر بی همتایی که درون هر کس نهاده شده است، آن هدف ویژه ای که خداوندی که هرگز کار لغو و بیهوده ای نمی کند از آفرینش تک تک مخلوقات در نظر داشته است. اینجا اصل گویی در برابر واژه کپی یا نسخه دوم یا چندم آمده است.
ما کی و کجا اصیل هستیم؟
وقتی که آنچه از خود بروز می دهیم به چهره درونی و حقیقی مان نزدیک تر است، وقتی اسرار کمتری برای پنهان کردن داریم، در کنار دوستی که ما را با همه کم و کاستی هامان دوست دارد، آنجا که کمتر دست به خودسانسوری می زنیم، آنجا که لباس مور علاقه خود را می پوشیم و خوراک دلخواه خود را می خوریم و نگران قضاوت دیگران نیستیم، وقتی به سر کاری می رویم که در آن استعداد داریم، در آن کار خلاق هستیم، به شیوه ای نو و کارآمد و بهتر از دیگران و بهتر از کارهای دیگر خود آن را انجام می دهیم، خارج از محیط کار هم ذهنمان از اندیشیدن به مسایل پیرامون آن لذت می برد، اگر روزی بگویند این ماه همه حقوق می گیرند حتی اگر در محل کار خود حاضر نشوند و کاری نکنند ما باز هم کار می کنیم نه از روی عادت بلکه از انجامش لذت می بریم.
وقتی نقاب های کمتری پوشیده ایم، ما برای هر همراه که در کنارمان است فورا یک نقاب از جیبمان در می آوریم و می پوشیم. شگفتا از نقاب های متعددی که می توانیم با خود حمل کنیم، در حضور برخی ناگزیر از پوشیدن نقاب های متعدد و چند منظوره هستیم، از یکی افکار سیاسی مان را پنهان می کنیم، از دیگری تمایلات جنسی مان، از همسرمان کارت بانکی مان و از دوست دخترمان همسرمان را، حافظیم در محفلی و دردی کشیم در مجلسی، مخلص کلام ما خودمان نیستیم، از این روست که ناراحت و غمگینیم، ما تظاهر به چیزی میکنیم که نیستیم، لذا اگر مورد تحسین قرار بگیریم نیز راضی و خرسند نمی شویم، چون در درون به خوبی می دانیم آن موجودی که مورد تحسین قرار گرفته من حقیقی ما نیست، بلکه یک نقاب است، یک موجود دیگر است، ما در دوستی هامان ارضا نمی شویم، من حقیقی ما تنها و بی کس است، برای وقت گذرانی خواهان دوست هستیم، تا مبادا با خودمان تنها شویم...
البته که همه ما ناگزیر از پوشیدن نقاب در اجتماع های گوناگون هستیم، این از ضروریات زندگی اجتماعی برای حفظ امنیت و تامین منافع ماست، ولی توسن سرکش این نیاز نیز چون بسیاری از نیازهای دیگر بشری راه را گم می کند، نقاب های غیر ضروری را دور بیندازیم، با پوشیدن حداقل نقاب ها از حداکثر یگانگی درون و بیرونمان لذت ببریم، یک یا دو دوست داشته باشیم که در کنارشان از همه نقاب ها بی نیاز باشیم و از عشق شان سیراب شویم:
دو یار زیرک و از باده کهن دو منی
آخر ما از اصل خویش دور مانده ایم، ما در فراق خود می سوزیم، ما روزگار وصل خویش را می جوییم، آینه بی زنگاری می خواهیم که ما را همان گونه که هستیم بپذیرد، با این دو یار همه نقاب ها را دور بریزیم و با دیگران نقاب های غیر ضروری را.
همیرضا در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » دیباچه:
جناب احمد،
این کتاب از طریق نسخه مایکروسافت ورد سایت تصوف ایرانی (بخش کتابخانه تصوف) وارد گنجور شده است (برچسب «منبع» زیر اشعار همین مطلب را مستند کرده است).
جزئیات بیشتر اینجا در دسترس است:
پیوند به وبگاه بیرونی
لذا گنجور دسترسی به این اطلاعات ندارد و احتمالا این درخواست را باید با منبع گنجور (سایت تصوف ایرانی) مطرح فرمایید.
لیلا اسدی در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:
غم نیز چه بودی ار برفتی
آن روز که غمگسار برگشت
وای که این شعر هر بار چه میکنه با دل من... تک تک ابیاتش انقدر دانشینه که روح آدم به پرواز درمیاد..
این ترجیع بند به تنهایی برای معرفی ادبیات فارسی کافیه...
س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۹ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - در صفت معشوق روحانی و تجلیات نورانی:
بیت 5:
کدخداییست
بیت آخر:
کز فضل کسی زیان ندارد
حسن خدابخش در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
در جواب صادق عزیز من فکر میکنم در بیت هشتم همان بگویم از نظر وزن شعری و استحکام بهتر از بگوییم است.
احمد در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » دیباچه:
سلام با کمال احترام خواهشمنداست سندونسخه اصلی کتاب
آن مرحوم را که در هندوستان و ایران منتشرشده است الصاق فرماییدیا شماره و ردیف ثبتی وتاریخ ثبت این اثر در کتابخانه ملی را ذکر فرمایید.تصویری از اصل کتاب با درج آدرس اینترنتی باعث خرسندیست .
امیر در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
دوستان تنها کسی میتونه معنی اشعار حافظ بفهمه که خودش دقیقا لمس کرده باشه امیدوارم ما هم مثل اون بشیم
کاوه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:
آقا محمد، تنها بیت اول شباهت معنایی داره، ما بقی کاملا متفاوت هستش، در ضمن با احترام به علاقه شخصی شما؛ حتی در بیت اول هم آن کجا و این کجا ...
BULUT GEÇTİ
GÖZYAŞLARI KALDI ÇİMENDE
GÜL RENGİ ŞARAP
İÇİLMEZ Mİ BÖYLE GÜNDE
SEHER YELİ
ESER,YIRTAR ETEĞİNİ GÜLÜN
GÜLE BAKTIKÇA
ÇIRPINIR YÜREĞİ BÜLBÜLÜN
BU YILDIZLI GÖKLER
NE ZAMAN BAŞLADI DÖNMEYE?
KİMSE BİLMEZ,KİMSE BİLMEZ...
س در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
تثلیت -> تثلیث
غلط تایپی یا چاپی است
۷ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
به نظرم نیم بیت نخست به گونه پرسشی باشد و همراه تعجب و شگفتی: عضوی از من یاد تو نکند!؟این چه سخنی هست.
نیم بیت دوم: یک سر مو هم در تن من نیست که به اشتباه بیفتد که یاد تو نکند
khayatikamal@ در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۲۱:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 9166
واسع خلیق در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۸:
جهان محکوم تقدیر است باید داشت معذورش
لطفاً توجه نمایید به این بیت .
ممنون
سروش در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
احتمالا بیت دوم به شکل زیر باید باشد:
ابر، باران و من و ...
منظور شاعر این بوده که ابر سرشار از باران است و من و یار به وداع ایستاده ایم. به وداع ایستادن ابر خیلی منطقی به نظر نمی رسد.
نازنین در ۸ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:
معنی بیت دوم چیست؟ "خالی از ذکر تو عضوی..."
ممنون
کاوه در ۸ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۶: