هر که نازک بود تن یارش
گو دل نازنین نگه دارش
عاشق گل دروغ میگوید
که تحمل نمیکند خارش
نیکخواها در آتشم بگذار
وین نصیحت مکن که بگذارش
کاش با دل هزار جان بودی
تا فدا کردمی به دیدارش
عاشق صادق از ملامت دوست
گر برنجد به دوست مشمارش
کس به آرام جان ما نرسد
که نه اول به جان رسد کارش
خانه یار سنگدل این است
هر که سر میزند به دیوارش
خون ما خود محل آن دارد
که بود پیش دوست مقدارش
سعدیا گر به جان خطاب کند
ترک جان گوی و دل به دست آرش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق است. شاعر به زیبایی توصیف میکند که عشق میتواند انسان را به شدت آسیبپذیر کند و گاهی تلاش برای حفظ عشق به رغم دشواریها، تنها باعث رنج بیشتری میشود. او به نیکخواهی و فداکاری اشاره میکند و lament میکند که عشق واقعی با مشکلات و قضاوتهای دیگران همراه است. شاعر در نهایت به این نکته میرسد که عشق حقیقی فراتر از انتظارات و ملامتهاست و باید به جان دل داد و برای عشق تلاش کرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که محبوبش ظریف و نازک است، باید دل مهربانش را حفظ کند و از او مراقبت کند.
هوش مصنوعی: عاشق گل به خاطر عشقش به گل، حقیقت را پنهان میکند زیرا نمیتواند دشواریها و سختیهای عشق را تحمل کند.
هوش مصنوعی: مرا در آتش عشق خود رها کن و نصیحت نکن که از این حال بگذرم.
هوش مصنوعی: ای کاش دل من هزار جان داشت تا بتوانم همه را برای دیدن او قربانی کنم.
هوش مصنوعی: عشاق واقعی به خاطر انتقاد و حرفهای ناخوشایند دوستانشان ناراحت نمیشوند، چرا که این احساسات را نشانهای از محبت و دلسوزی میدانند. پس اگر چنین عشقی دچار آزردگی شود، نباید آن را به حساب بیعلاقگی گذاشت.
هوش مصنوعی: هیچکس به آرامش و سکون روح ما نمیرسد، زیرا هر کس قبل از اینکه به ما برسد، باید با جان خود دست و پنجه نرم کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دیوار خانهی محبوب سنگدل سر میزند، در واقع در خطر تنهایی و سردی قرار دارد.
هوش مصنوعی: خون ما خودش نشاندهنده مقام و ارزشش است که پیش دوستان داریم.
هوش مصنوعی: ای سعدی، اگر جانت هم مورد خطاب قرار گیرد، باید با دل و جان آماده باشی و تسلیم محبت کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
# این بیت را باید سؤالی خواند اما اینطور خوانده نمیشود.
خلق را قصه ایست آثارش
هند را عبره ایست پیکارش
گاه بوسد به مهر رخسارش
گاه بنوازد و کشد بارش
پُر کتان و قصب شد انبارش
زر به صندوق و خز به خروارش
گل دل بشکفد ز دیدارش
دل گل بشکفد ز رخسارش
بخت ما را فکند در دامش
حسن خود را نهاد بر بارش
از لطیفی که آفرید خدای
[...]
سرو، نازان شود ز رفتارش
پسته، شیرین شود ز گفتارش
شادی سنبل، بنفشه دمش
برخی پسته ی شکربارش
همه نقش است خط چون مورش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.