گنجور

حاشیه‌ها

حسن عوض بیگی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:

باسلام من همینقدر که باغزلیات سعدی بزرک ومولان وحافظ و...باصدای استاد شجریان به اوج صداقت پاکی واروج. روح به ملکوت میروم دیگر هیچ مرثیه و مویه ای این حال را تکرار نمیکند درودبر سعدی ودرود بر استاد بی نظیر موسیقی ما

مهدی محمودنیا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵ - نقش حقایق:

آمد و با این بیت بازهم آتش به جانم انداخت و رفت...

دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر
بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت

رسول در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۱:

استاد شجریان یا گروه شهنار اجرا کردهاند ارزوی سلا متی را برایشان دارم

وفایی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

و همچنین درود بر شرافت آن مادری که فرزندی چون تو را در دامان پاکش پروراند .
خداوند بهشت برین را در زیر گامهایش قرار دهاد

وفایی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

خدا را شکر که بالاخره یک عارف واقعی پیدا شد ! ! مردی رسته از تعصب که این شهامت را دارد که حقیقت را بگوید اگرچه بر ضد خودش ( جامعه مردان ) باشد . مردی بزرگ که بر خلاف شاعران دیگر نیازی ندارد برای پوشاندن حقارتهای درونی اش به زنان بتازد و ایشان را تحقیر کند !
درود بر روح بلند هاتف
خدایش بیامرزاد

مصطفی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:

با سلام مصرع آخر بیت دهم"سعدی که تو جان دارد بل دوستتر از جانت" کلمه تو معنای مشخصی را افاده نمیکند حتی اگر در تصحیح شادروان فروغی آمده باشد. درست تر آن است که به جای تو از گبه" یا چو استفاده شود
سعدی که به جان دارد بل دوستتر از جانت
سعدی که چو جان دارد بل دوستتر از جانت

... در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۷ - داستان پیر چنگی کی در عهد عمر رضی الله عنه از بهر خدا روز بی‌نوایی چنگ زد میان گورستان:

گوش را نزدیک کن کان دور نیست / لیک نقل آن به تو دستور نیست
مولوی قائل به لزوم سنخیت بین مُدرِک و مُدرَک هست. همونطور که میگه «تن ز جان و جان ز تن مستور نیست / لیک کس را دید جان دستور نیست»
این عقیده مولوی در باب رویت خدا هم مشاهده میشه. مولوی نه به صورت مطلق پیرو عقیده معتزله هست که با استناد بر «لا تدرکه الابصار» قائل به امکان رویت پروردگار نیستند، و نه پیرو عقاید عمده بزرگان اشاعره مثل امام محمد غزالی که بنا بر «وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره» رویت خدا رو در این دنیا ناممکن و در آخرت به چشم حس ممکن می دونن.
مولوی معتقده رویت خدا در هر دو جهان ممکن هست، اما به چشم دل. چون لزوم سنخیت بین این دو اینطور حکم می کنه. خدا از جنس محسوسات این دنیایی نیست و با ابزار دنیا قابل شناخت نیست. این موضوع سنخیت در مثنوی به وفور و در مصادیق مختلف ذکر شده. «حس دنیا نردبان این جهان / حس دینی نردبان آسمان» و ...
بیت «آدمی را او به خویش اسما نمود / دیگران را ز آدم اسما می گشود» اشاره داره به آیه «و عَلّم آدم الاسماء کلها...» که آیه بسیار مهم و پرکاربردی در تصوف هست و بحث در موردش مفصل. علم به اسماء الهی برتری آدم به فرشتگان هست و البته آدم به نوع بشر اشاره داره و نه شخص آدم. به نظر می رسه منظور از «دیگران» در مصراع دوم بیت فرشتگان باشه، چون علم اسماء از طریق آدم به فرشتگان آموخته شد. در مورد کیفیت آموزش علم اسماء به آدم و ماهیت این علم بحث زیاد هست و علما نظرات مختلفی دارن. اما عمدتا معتقدن معانی اسما به آدم آموخته شد که به نوعی جامع علوم هستی به شمار میاد.
در بیت «خواه ز آدم گیر نورش خواه ازو / خواه از خم گیر می خواه از کدو» و ابیات بعدی اشاره به تفکر همیشگی مولوی داره که بی اهمیتی وسیله در برابر هدف هست. مهم گرفتن نور الهی هست. حالا این دریافت به طرق مختلفی ممکنه انجام بشه که اهمیت چندانی نداره.

مازیار mazisangari@gmail.com در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۲ - جواب گفتن مرید و زجر کردن مرید آن طعانه را از کفر و بیهوده گفتن:

چون انا الحق گفت شیخ و پیش برد
پس گلوی جمله "کوران" را فشرد
جمله" غولان" صحیح بنظر میرسد.
یاحق

محسن میرزایی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

نگاه سعدی به عشق را میتوان در تک تک ابیات این شعر مشاهده کرد؛ رضا در برابر معشوق.
و چه پیروزی ای بزرگتر از تسلیم شدن در برابر معشوق و محبوب!!!

nabavar در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

میوه نمی دهد به کس = کسی را به آرزو نمی رساند

nabavar در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
به زعم من درین ماناست:
قامت نگار من به باغی می ماند که به تماشایش باید نشست . جای کام گرفتن نیست، نظاره کنیدش

مسعود در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۷ - آمدن رسول روم تا امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه و دیدن او کرامات عمر را رضی‌الله عنه:

مضمون عرفانی حکایت چیست؟
این است که مردان خدا ، که چنین تظاهر می کنند به مملکت شما یورش می آورند وبی گناهان را از دم تیغ می گذرانند ، کنیز و برده میگیرند و در بازار مدینه میفروشند.

مهدی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه:

استاد ایرج خواجه امیری چند بیت از این شعر را در غزل کوچه باغی خیلی زیبا و عالی بدون موزیک اجرا کرده ....
خدایا به جان خراباتیان ، کزین تهمت هستی ام وارهان
میی ده که چون ریزی اش در سبو ، بر آرد سبو از دل آواز هو
از آن می که چون عکسش افتد به باغ ، کند غنچه را گوهر شب چراغ
از آن می که گر عکس بر لب زند
لب شیشه تبخاله از تب زند

سهیلا در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۷ - آمدن رسول روم تا امیرالمؤمنین عمر رضی‌الله عنه و دیدن او کرامات عمر را رضی‌الله عنه:

مضمون عرفانی حکایت چیست؟

محمد در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

منظور از سیب، همان چانه یا غبغب است.
و از اینکه گفته میوه نمیدهد نباید تعبیر به سرو شود. زیرا اگر سرو بود گفته میشد که میوه ندارد.
اما اینجا گفته "میوه نمیدهد" یعنی میوه دارد ولی نمیدهد. و سهم ما از میوه فقط تماشا کردن و حسرت خوردن است.
مانند باغی که در آن گردش می کنیم و میوه های آبدار را می بینیم ولی حق خوردن میوه نداریم.

Omar Sherdil در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:

با تایید اصلاح آقای Alipur بیت چهارم مصرع دوم باید چنین ا صلاح شود : بزم ماراشیشهٔ گر هست رنگ باده است

وفایی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

درسی که از این غزل سعدی می گیریم :
یکی از راه های امتحان کردن عاشق این است که یک پس گردنی ( قفا ) به عاشق بزنید ، اگر همینطوری وایستاد و نگاه کرد یعنی عاشق است . اما اگر بهش برخورد و گذاشت رفت ، یعنی دروغ می گوید و عاشق نیست .

وفایی در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

دوستان ! قلم فرسایی دلیل باسوادی نیست . کم گوی و گزیده گوی چون در .

بابک چندم در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۶ - حکایت دانشمند:

اردشیر جان،
پیروز و پایدار باشی.
ضمن آنکه این واژه پاکزدایی را خودم هم سر در نیاوردم که از کجای بنده بیرون زد!، آنرا پاکسازی یا پالایش بخوانید...

اردشیر در ‫۸ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۸:

با درود. در بیت سوم "همی وعده کری" به زبان لری شبیه تر و به سایر اشعار بابا نزدیک تر هستش، ولی در بیت چهارم "ندونم مو" یا " نمیدونُم " به نظرم درست تر میاد. کاربرد" نذونم " بیشتر در زبان کردی هستش. سپاس

۱
۳۴۳۴
۳۴۳۵
۳۴۳۶
۳۴۳۷
۳۴۳۸
۵۴۶۷