آنچه نقد سینهٔ مردان بود
زآرزوی آن فلک گردان بود
گر از آن یک ذره گردد آشکار
هر دو عالم تا ابد پنهان بود
در گذر از کون تا تاب آوری
خود که را در کون تاب آن بود
آن فلک کان در درون عاشق است
آفتاب آن رخ جانان بود
گر فرو استد ز دوران این فلک
آن فلک را تا ابد دوران بود
نور این خورشید اگر زایل شود
نور آن خورشید جاویدان بود
زود بیند آن فلک و آن آفتاب
هر که را یک ذره نور جان بود
وانکه نور جان ندارد ذرهای
تا بود در کار خود حیران بود
چند گویی کین چنین و آن چنان
تا چنینی عمر تو تاوان بود
کی بود پروای خلقش ذرهای
هر که او در کار سرگردان بود
پای در نه راه را پایان مجوی
زانکه راه عشق بیپایان بود
عشق را دردی بباید بی قرار
آن چنان دردی که بی درمان بود
گر زند عطار بی این سر نفس
آن نفس بر جان او تاوان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم عشق، هستی و وجود انسان میپردازد. شاعر به تناقضات زندگی و عشق اشاره میکند و میگوید که هر چه در این دنیا باشد، در واقع نتیجهی آرزوی آن فلک (جهان) است. اگر حتی ذرهای از حقیقت آشکار شود، دو عالم تا ابد پنهان میماند. همچنین، از نور خورشید جاودانه و رابطهاش با نور زندگی انسانها میگوید و تأکید میکند که عشق و درد آن بایستی دائمی و بیپایان باشد. در نهایت، اشاره میکند که هر فردی که در مسیر عشق گام بر میدارد، باید از سردرگمی و نگرانیهای دنیوی بپرهیزد، زیرا راه عشق همواره ادامه دارد و بیپایان است.
هوش مصنوعی: آنچه که به حقیقت در دل مردان نشسته و ارزش واقعی دارد، آرزوی دستیابی به آن، عطش و longing است که آسمان و تقدیر برای آن میچرخند.
هوش مصنوعی: اگر تنها یک ذره از آن حقیقت نمایان شود، هر دو جهان برای همیشه در خفا خواهند ماند.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی و مراحل مختلف آن، وقتی که به خودت مینگری، میپرسید که چه کسی میتواند در این سفر طاقت و استقامت داشته باشد.
هوش مصنوعی: آسمانی که درون آن عاشق است، خورشیدش چهره محبوب است.
هوش مصنوعی: اگر چرخ و زمانه به شدت سقوط کند، آن چرخ نیز برای همیشه ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر نور این خورشید از بین برود، نور آن خورشید جاودانی همچنان باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در وجودش کمی نور و روشنایی باشد، زودتر از دیگران توجه آسمان و خورشید را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: کسی که نور حقیقت را در دل ندارد، حتی اگر زندگی کند، در کارهای خود سرگردان و بلاتکلیف خواهد بود.
هوش مصنوعی: چرا درباره ی این و آن صحبت میکنی؟ تا زمانی که زندگیات بگذرد، باید آثار این گفتوگوها را تحمل کنی.
هوش مصنوعی: هیچکس به خاطر دیگران نگران نیست، هر که در کار خودش گم شده و مشغول است.
هوش مصنوعی: به راهی که انتخاب کردهای، نباید به دنبال پایانی باشی، زیرا عشق راهی است که هیچ انتهایی ندارد.
هوش مصنوعی: عشق باید دردی داشته باشد که انسان را بیقرار کند؛ دردی که هیچ راه چارهای برای آن وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر عطار بدون این سر (فکر و عشق) به نفس خود بپردازد، آن نفس برای او عذاب و مجازات خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر که را اندیشهٔ درمان بود
درد عشق تو برو تاوان بود
بر کسی درد تو گردد آشکار
کو ز چشم خویشتن پنهان بود
گرچه دارد آفتابی در درون
[...]
هر کرا جای این نگارستان بود
دایم اندر روضۀ رضوان بود
بیت معمورست و تا این خانه هست
خاندان ملک آبادان بود
گر جهان طوفان غم گیرد چه باک؟
[...]
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
تا کی از وصلش نصیب بخت ما
محنت و درد دل و هجران بود؟
این چنین کز یار دور افتادهام
[...]
در یکی گفته میسر آن بود
که حیات ِ دل، غذای جان بود
سوی هر دو روز وشب گردان بود
نام او قلب از برای آن بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.