روفیا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
سلام جواد گرامی
راستش چنین به نظرم آمد که اشکالی که برای شما مطرح شده است ریشه در لفظ گرایی دارد، حال آن که اگر شما در پی جان کلام این بیت باشید چه بسا در خواهید یافت که سعدی می خواهد بگوید آن حکایتی که از دهان تو شنیدم چنان بر جانم نشست و آن را پذیرفتم که حکایت های دیگران چون افسانه می ماند و آنها را باور نخواهم کرد. زیاد مهم نیست که جای نصیحت و حکایت در مصرع دوم عوض بشود یا نشود!
اهمیت بیت در جای دیگر است، آنجا که از اعتماد و نشستن یا ننشستن حکایتی بر دل سخن می راند. اگر جای نصیحت و حکایت را هم عوض کنید باز همان معنی از بیت استنباط می شود، وقتی یک روایت یا حکایتی را به شما می گویند که چنان خورشید چندان پرفروغ است که بی درنگ همه روایات پیشین یا روایات دیگر در برابرش رنگ می بازند.
فرامرزسلطانی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حکمت و موعظه و مدح خاتم الانبیا (ص):
وزن این قصیده راشارح بزرگ ومعروف زنده یادعبدالرسولی به اشتباه مجتث اخرب ودکتربرزگرنیزبه تبع همین اشتباه راکرده اند.وزن صحیح همین مجتث مثمن مخبون محذوف است برای دانش آموزان ودانشجویان یادآوری کردم
سعید در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹:
رند. [ رَ ] (ع اِ) درخت عود. (دهار). عود. (السامی فی الاسامی ). درختی است خوشبوی از درختان بادیه و بقولی دیگر آس را نیز گویند.
مریم در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:
سلام مفهوم بیت آخر چیه؟هرکه دل دوست جست مصلحت خود نخواست
یعنی چی؟؟؟
امین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸:
بیت زیر دقیقاً به چه معناست؟
خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش
همچو گل بر خرقه رنگ می مسلمانی بود
khayatikamal@ در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۲۳:
خسته نباشید بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 2558
شهلا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۷:
گفتا دلم تُنُک شد تن نیز هم سبک شد
شهلا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۷:
جز حیرت چیزی نمی ماند برای نوشتن، درود برشما
محدحسین در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۳:
سلام. این دوبیتی رو استاد محمدرضاشجریان در آلبوم پیام نسیم به زیبایی خوانده اند که در بخش معرفی آهنگ معرفی دقیق تری کرده ام.
فرخ مردان در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:
@آرش: "چه باشد ار به وفا دست گیردم یک بار
گرم ز دست به یک بار بر نمیگیرد"
زدست بر گرفتن (دهخدا)=کشتن، نابود کردن
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:
پی نوشت
و سپاس نادر گرامی که یاد روشن سالهایی که
بخت خدمت در آن نزدیکی ها را ذاشتم در دلم زنده کردید.
پریشان روزگار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:
نادر گرامی،
قصه پر غصه ایست،
وادادگی برخی هم میهنان در برابر هر آنچه به اصطلاح ایران شناسان غربی ( بخوانید دزدان عتیقه ، جاسوسان ) می گویند.
تا بدانجا که بزرگترین بخش شاهنامه ،معتبرترین سند تاریخی مارا اسطوره می خوانند چه با آنچه دروغ پردازان اروپایی گفته و می گویند هم خوانی ندارد.
در سرگذشت بیور اسپ می خوانیم که " گنگ دژ "
همان بیت المقدس است.
کلات نادری هم دور از بیابان ریگ سیاه نیست، اما کلاته دهلران و بسیاری دیگر از جای نامها را که در شاهنامه آمده اند می باید در پهنه گسترده ای از چین تا دریای سپید از آن همه درکردستان و کرمانشاهان
نیز جستجو کنیم .
و این رشته سر دراز دارد
بختیار در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
آاقای بی من خیلی نظر بی معنی دارد لازم به توضیح هم نیست. نیمه مست صحیح است تا در خانقاه مست مست شود (خاصیت بشری اینگونه است . پرداختن به امورات روزمره سالک را از مستی میکاهد و برای جبران مافات باز به میکده پناه میباید برد) . یک ساعت نزدیکتر است زیرا سالک در واقع ساعتی از شبانه روز را در خانقاه میگذراند و باقی وقت که در خانقاه نمیبوده است دوستان نباید فکر کنند که منظور از مستی و می و میکده و پیر و ساقی فقط جنبه سمبلیک دارد خیر در جهان واقع تمامی این نمادها نمود دارد منظور از بازار قلندر مثلا خانقاه اهل طریق میباشد که هنوز هم در مناطقی که تصوف پابرجاست به همان منوال برقرار است.منظور از کوزه قلب سالک است و شراب معرفت الهی در اثر توجه پیر طریقت.توبه زهاد صحیح است
علی رضا صادقی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
استفاده خاقانی از کیسه و صابون در غزل خوشایند نیست. ر.ک. ص 29 کتاب قلمرو سعدی نوشته علی دشتی
خانه فروشی:عرض تجمل و اظهار ثروت
هانی در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:
ببخشید میخوام بدونم معنی این شعر رو باید از کجا بگیرم
پوریا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷:
عشق لب شیرینت صد شور بر انگیزد
جواد در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
دوستان و اساتید عزیز بنده قبلاً مطلب زیر رو گذاشته بودم که جواب قانع کننده ای نگرفتم
لطفاً راهنمایی بفرمایید
با تشکر
:::::
با سلام خدمت استادان گرامی
به نظر من ظبط بیت سوم اشتباه است :
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم
به نظر میرسه در دو بیت بحث قیاس بین حکایت دوست و حکایت سایرین است
نه قیاس حکایت دوست و نصیحت مردم
بحث بعدی اصطلاح نصیحت به گوش بودن هست که در اینجا مفهوم حکایت به گوش بودن یک مقدار غریب است
من فکر میکنم بیت درست به شرح زیر باشه :
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دِگر حکایت مردم , نصیحت است به گوشم
در این حالت دو حکایت یکی از دوست و دیگری از بقیه انسانها با یکدیگر مقایسه شده که این قیاس بر عکس قیاس در حالت قبلی قیاس مع الفارق نیست
و همینطور قیاس در گوش جان و گوش شنیداری قیاس شده اند که باز هم منطقیست
با عذر خواهی از طولانی شدن مطلب
نادر در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:
در ضمن باید یاد اور شوم که سایت باستانی کلاته دهلران شهر باستانی است با وسعت 50 هزار متر مربع که دارای قلعه ها و بارو های بسیار محکم و باستانی مربوط به دوره کیانیان هخامنشیان که نشان دهنده شهری مهم و کهن است که در بالای کوه قرار دارد که احتمال به همین دلیل جنگ برای سپاه ایران را سخت کرده است و از یک طرف به بیابانی سوزان و بی اب علف ختم میشود . باز با این وجود اینها همه احتمالات است و با قطعیت نمیشود گفت که کلات همان کلات نادری یا کلاته دهلران است. با تشکر از دوستان
نادر در ۸ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:
با سلام به دوستان عزیز من در حاشیه ای که نوشتم نگفتم صد در صد کلات نام برده شده در شعر فردوسی همان کلاته دهلران است . اما باتوجه به قدمت دهلران در علم باستان شناسی که نشان میدهد دهلران 10000 هزار سال قبل از میلاد مسیح قدمت دارد و نزدیک شهر شوش پایتخت هخامنشیان است و همچنین توضیحات فردوسی در مورد سفید کوه و بیابان بی اب علف سر راه سپاه ایران احتمال نزدیکتر این است که شهر کلات همان کلاته دهلران باشد نه کلات نادری که قدمتی نهایت هزار ساله و محل حکومت نادر شاه می باشد . باتشکر از دوستان
روفیا در ۸ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب: