گنجور

حاشیه‌ها

فرهاد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:

جناب نواب همان شادخواران باید درست باشد: شاد در برابر غم مصرع پیشین آمده است. در ضمن، همان بانگ نوش مشخص می‌کند آنچه نوشیده میشود شراب است. شادخواران ترکیب معروفیست به معنی‌ کسانی‌ که به شادی می‌نوشند.
شاد و سربلند باشید

 

کمال در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:

باسلام وتبریک به مناسبت ولادت امام حسین (ع)
جمع این رباعی حاصل شده از: 7357

 

فرشاد عربی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۵:

منظور از زمر در بیت دوم همان واژه مزمار است به معنای نی نوازی و موسیقی پردازی.

 

شمس الدین غازی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹:

با سلام خدمت دوستان
یک سوال مربوط به بیت آخر داشتم.ممنون میشم راهنمایی کنید.در بیت آخر با توجه به معنی ..اندیشه کن به معنی اندیشه کردن هست یا اندیشه کندن؟

 

داریوش در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:

در کل میتوان اینگونه نیز تصور کرد که حضرت مولانا در ابتدای سیر سلوک عرفانی خویش و قبل از رسیدن به نای آتشین از فراق یار، دچار یک سردرگمی مبهمی شده که او را مجبور به سرودن این غزل زیبا کرده است!
او با تمام وجود از گذشتهء خویش بریده است و خود را سرزنش میکند. اما هنوز ابتدای راه است و چیز زیادی از مسیر نمیداند و این موضوع تبدیل به یک غم در هاله ای از ابهام شده است!
مولانا احتمالا در زمان سرودن این غزل در جستجوی حقیقتی بوده که اکنون میداند که هست اما چیز زیاذی از آن نمیداند. و این امر او را در یک حالت خسران و زیان بینی برای گسستن از گذشته و در قبالش، دریافت "هیچ" فرو برده است. که به تدریج و بر اثر اندیشهء بیش از حد و میل وافر به آن او را دچار یک دیوانگی خفیف کرده است! و اینکه هنوز مولانا در خویش مانده است و پا بر سر وجود ننهاده است تا وصال، لایقش گردد!

 

شهاب طاهری در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:

سلام
اگر در بیت سوم "عطارد" همان سیاره نزدیک به خورشید است باید "عُطارُد" و اگر منظور ستاره ای است از ستاره های خنس در آسمان دوم باید "عُطارِد" خوانده شود.
البته من فکر میکنم که دومی درست باشه.

 

اوریا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

این ابیات اشاره به نظریه "تطور مخلوقات" دارند که نظریه ای معنوی در بین علمای اسلامی بوده؛ نظریه تکامل رو هم که مربوط به حیطه زیست شناسی ه، بعضی از علما بهش قائل بودند. امّا به نظر میرسه که مولانا اوّلین کسی ه که این دو نظریه معنوی و مادی رو در ابیات مزبور با هم تلفیق کرده و در واقع تکامل مادّی رو نشانه ای بر تکامل معنوی گرفته.

 

نگاه در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

در کیشها و آیین های کهن مراسم ویژه ای وجود داشت از جمله اینکه مرد را قربانی میکردند و شراب خیرات میکردند ، که این شراب در سر مرد قربانی ریخته میشد و پیشکش میشد
شاید
شاید
جناب حافظ نیز نیم نگاهی به این آیین داشته است که فرموده :
روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند / زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
...............
قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
Telegram.me/khodavandgarmolana

 

البرز در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

با سلام به همه مخاطبان سایت گنجور
به عنوان یک فرد عادی اجتماع میخوام این مطلب رو عرض کنم
موزیسین ها (آهنگسازها و خواننده ها) از هر سبکی بر حسب حال و هوای خودشون، شعر انتخاب میکنن و سعی شون هم در ادای احترام به آفریننده ی اثر هستش، چه جای شک که صد البته شعر و زبان مولانا پیچیگی و لطف و شور و اشتیاقی درونی با خود همراه دارد و هر کس قطعاً این رو در برخورد با آثار او درک کرده است.
سایت ویژه ی شعر جای خود دارد و علاقه مند به هر شخص از محسن چاوشی گرامی تا همایون شجریان
عزیز تا موزیسین های دیگر هم محلی برای ارائه ی نظرش.
مشکل داریم.
هر جایگاهی برای بیان هر نظری نیست.
همین است که چاوشی چندبار در سکوت، صفحه های خود رو بست.
اگر ادعای فرهنگ داریم که ما فلان و ما چه و چه...
بهتر است که هر جایگاهی رو ویژه ی خودش پاس بداریم.
این روزها فحاشی میکنیم و ادب نگاه نمی داریم. پایین هر نوشته ای از هر کس در هر جا از ایران گرفته تا یک فرد غیر ایرانی که همه ی جهانیان محترمند، ناسزا و بد می نویسیم.
این فقر فرهنگی ماست که وبگاه شعر رو با صفحه خود و فرد مورد علاقه خود اشتباه می گیریم... این وبگاه به طور ویژه به شعر و ادبیات اختصاص دارد. یادمان باشد...
به قول همین غزل... از هر سو که به موضوع نگاه میکنیم، هی مزنیدش...

 

کامران نجفیان در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۹۵ - از اصفهان تا طبس:

در جمله " از محافظت آن بزرگ این راه این بود و خلق آسوده " این دوم اشتباه است و این راه امن بود درست است.

 

محمدرضا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

حالا یه سوال :
"مِثل" درسته یا "مَثَل" تو این شعر؟

 

محمدرضا در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

من طرفدار خاص هیچ خواننده ای نیستم.
اما کسایی که این شعر با صدای چاوشی رو شنیدن میدونن که چاوشی چقدر وزین خونده و با حس.
جان آدم تازه میشه.
و انصافن صدها برابر بهتر از نامجو خونده.
من که جفتش رو گوش کردم کاملن متوجه تفاوت سطح شدم

 

محمد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۳:

استاد محمدرضا شجریان این دوبیتی را به گونه ای بسیار دلنشین و زیبا خوانده است.

 

علی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

من به این صورت هم دیدم که به نظرم جالب میاد
گر پای به در می کشم از خطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشده

 

استادسیدعلی اصغرموسوی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

آسوده بر کنار چو پرگار می شدم
دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت
تمام ابیات این غزل عالی است! اما این بیت دارای مفهومی بلنداست و رسیدن به نقطه "وحدت" از کثرت و تفرقه است! چون عارف وقتی به "کمال" می رسد که نه درعالم "جمع " باشد و نه "تفرقه" بلکه واصل به "وحدت" شود و ازفنا به "بقا" برسد ! البته در"عرفان شیعی" چنین است ، نه "طریقت های دیگر" ! آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت
کآتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت!
استادسیدعلی اصغرموسوی

 

استادسیدعلی اصغرموسوی در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:

غزل بسیار عجیبی است ! از این که ارادت به خواجه شیراز و استادش (رحمه الله علیهم )دارم به دلیل "عاشقانگی " آنهاست ! حافظ و سعدی خیلی عاشق "جمال "اند! حتی دراین غزل هم همان اول به ذات جلاله می گوید: حسن ات به اتفاق ملاحت جهان گرفت؟!! جهان از قدرت "جلالی و جبروتی "خدا وند نظم یافته است ، اما خواجه (ره) با تمام جسارت می گوید: حسن ات ! آن صفت "جمالیه" ! با چه چیزی ؟ به اتفاق "ملاحت" یک صفت "کمالی و کمالیه"! یعنی حسن تو {زیبایی آفرینش ات}با کمال "علم ات" جهان هستی را پدید آورد و "جهانگیر" شد ! نه با "حشمت جلال و جبروتت" و این درست همان تفاوتی است که "عارف" با "دیگران " دارد! /آری به اتفاق "عالم کثرت) جهان می توان گرفت ! وقتی از عالم "وحدت" این حسن تکثیر پیدا کرد و به عالم "کثرت" رسید ؛ اتفاق "هستی" نمود پیداکرد

 

رویا.خ در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:

این شعر خیلی زیباس..شهریار واقعا تمام احساسش رو اینجا بیان کرده به خوبی..
ولی تو نظرات اسم یه شخصی رو دیدم به اسم مهدی علیزاده خواهش میکنم اگه این کامنتو دیدی لطفا بیا به آدرس کلوب ملودی 94.خواهش می کنم..
اگر تو آن گم شده ام باشی...........

 

مرزاد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۲۶ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

درابتدای بیت چهارم بنظر می رسد کلمه ای از قلم افتاده است،

 

بختیاری در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۸ - چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما:

فقط مینویسم از کسی که یک کتاب دارد وانرا مقدس میداند و هیچ گاه ان را نمی خواند باید
هراسید.

 

احمد در ‫۷ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳:

ر مصراع اول بیت ششم با توجه به مضمون بیت پنجم که مولانا فرموده است: چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده
برداشت میشود که جان چرا خود را چو قمر کرده به این امید که: باشد به میان آیی
پس درست مصرع اول بیت ششم میشود:
خود را چو قمر کرده باشد به میان آیی

 

۱
۳۳۶۶
۳۳۶۷
۳۳۶۸
۳۳۶۹
۳۳۷۰
۵۰۴۴
sunny dark_mode