ابراهیم صفابخش در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳۸:
در بیت زیر:
در غصهای افتادهای تا خود کجا دل دادهای
در آرزوی قحبه یا وسوسه قوادهای
به نظر می رسه برای صحت وزن "وسواسه ی قواده ای" باید نوشته بشه تا اخلالی در زون پیش نیاد.
مهناز ، س در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان):
بیت 6
کن با اشعارش مرور
کن به اشعارش مرور ، روان تر است
حامد کهن دل در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر:
واندر آن کاری که میلت نیست و خواست
خویش را جبری کنی کین از خداست
خوانش صحیح این ببیت چگونه است و معنی آن چیست؟
حامد کهن دل در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر:
ور تو میبینی که پایت بستهاند
بر تو سرهنگان شه بنشستهاند
پس تو سرهنگی مکن با عاجزان
زانک نبود طبع و خوی عاجز آن
یاد آیات سوره ضحی می افتم که انگار این ابیات، ترجمه آن آیات است!
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَی ﴿الضحی: 6﴾
وَ وَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَی ﴿7﴾
وَ وَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَی ﴿8﴾
فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿الضحی: 10﴾
مگر نه تو را یتیم یافت پس پناه داد (6)
و تو را سرگشته یافت پس هدایت کرد (7)
و تو را تنگدست یافت و بی نیاز گردانید (8)
و اما [تو نیز به پاس نعمت ما] یتیم را میازار (9)
و گدا را مران (10)
حامد کهن دل در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر:
تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت
گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
گر بپرانیم تیر آن نه ز ماست
ما کمان و تیراندازش خداست
اشاره دارد به آیه زیر:
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿الانفال:17﴾
و شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت و چون [ریگ به سوی آنان] افکندی تو نیفکندی بلکه خدا افکند [آری خدا چنین کرد تا کافران را مغلوب کند] و بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشی نیکو بیازماید قطعا خدا شنوای داناست (17)
حامد کهن دل در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر:
لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را
لذت انعام خود را وامگیر
نقل و باده و جام خود را وا مگیر
برای کسانی که فکر و قصد خودکشی می کنند، این ابیات می تواند مفید باشد. توجه به لذت هستی و اینکه بودن و وجود داشتن، صرف نظر از چگونه بودن، خود لذت و حظ بسیار عظیمی دارد.
حامد کهن دل در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر:
در بیت دهم، بنظرم اگر "پیداست" به "پیدا" تغییر کند، وزن بیت درست می شود.
اسماعیل اسدی ده میراحمدی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:
این
اسماعیل اسدی ده میراحمدی در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:
این شعر زیبا و روحیه بخش از حضرت مولانا رو هنرمند گرانقدر خانم سپیده بانو رییس السادت خوندن ک شنیدنش خالی از لطف نیست
منم تقدیمش میکنم ب نامزد عزیزم جهان بانو و همه دوستداران شعر و ادبیات
حمید رضا۴ در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
سلام جناب فرهاد،
بله، می شود که انسانها در طول عمر خود، باورها و روش زندگیشان یک یا چند بار تغییر کند.
ما را ببخشید اگر به این دلیل برداشتهای دیگران را قبول نمی کنیم و آنچه حافظ خود گفته را فقط می پذیریم.
دکتر امین لو در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱:
چو موی از بر گوی و ما در میان به رنج تن و آز و سود و زیان
در مصرع اول این بیت در بعضی نسخه ها از جمله نسخه تصحیح شده توسط مصطفی جیحونی به جای کلمه "موی" کلمه "مور" ثبت شده است که به نظر صحیح تر می باشد.
چو مور از بر گوی و ما در میان به رنج تن و آز و سود و زیان
اگر این قرائت را بپذیریم معنی بیت چنین خواهد بود:
انسان در زندگی خود مانند موری است که بر روی گوی (توپ) قرار گرفته است مورچه تلاش کرده و متحمل زحمات می شود تا در روی گوی بالا رود با توجه به انحنای روی توپ مقدار کمی بالا می رود و بعد به پایین می لغزد. در این بیت (انسان به مور)- ( فراز و نشیب زندگی به انحنای گوی) - (رنج تن به تلاش و سخت کوشی مورچه) - ( آز به طمع مورچه برای بالا رفتن) – ( سود به موفقیت نسبی مورچه برای بالا رفتن) و( زیان به سقوط مورچه مجددا به نقطه اول) تشبیه شده است.
عباس در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مستزادها » ای مردم ایران!:
این مزرعه خشکید، خری تاکی وتا چند
واقعا تا کی و تا چند ؟
دستتون درد نکنه سایت بسیار خوبی دارید.
... در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
ظاهراً رسم بوده که در ماه رمضان می نمی خوردن، ولی روز عید فطر رو با باده نوشی جشن می گرفتن. خاقانی یه قصیده ای داره با مطلع:
رخسار صبح را نگر از برقع زرش / کز دست شاه جامه عیدی است در برش
این قصیده روز عید فطر رو توصیف می کنه و اگر مطلع دومش رو مطالعه کنید اونجا در مورد این رسم شواهد زیادی آورده شده، مثلاً:
ز آن سوی عید دختر رز شوی مرده بود / زرین جهاز او زده بر خاک مادرش
یک ماه عده داشت پس از اتفاق عید / بستند عقد بر همه آفاق یک سرش
یا:
انگشت ساقی از غبب غوک نرمتر/ زلف چو مار در می عیدی شناورش
زلفش فرو گذاشته سر در شراب عید / دیوی است غسل گاه شده حوض کوثرش
در آبگینه نقش پری بین به بزم عید / از میکز آتش است پریوار جوهرش
و بیت اول این غزل هم دقیقاً به همین رسم اشاره داره.
اما در جواب دوست خوبمون فرهاد عزیز، اینجا ما درباره حافظ صحبت می کنیم و دریافت نظر ایشون مهمه. ادبیات، فقه و به ویژه فقه شیعی نیست که همه چیزش رو با عینک فقه شیعی نگاه می کنید. ادبیات مختصات خاص خودش رو داره. موضوع بحث ما حافظ هست و نه علامه حلی و شیخ مفید و شیخ طوسی. پس عینک علامه حلی رو از چشمتون بردارین.
نوشیدن می، نه فقط در آثار حافظ که در آثار بسیاری از شعرای کلاسیک ما وجود غیر قابل انکاری داره و برای فهم این موضوع فقط کافیه بپذیریم این دوستان شاعر بودن و نه هیچ چیز بیشتر از این. ضمن اینکه نوشیدن شرابی که با شرایط خاصی به دست بیاد، در فقه حنفی جایز بوده و مغایرتی حتی با شرع هم نداره.
با احترام.
فرخ مردان در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
منظور از آستین در اینجا "راه،طریق" هست.
ایوب در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳:
بی ارزش نشوی
ایوب در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳:
سلام
فکر کنم منظورش اینه از جنس خاک بودی و بی ارزش،تا اینکه روح خدا در تو دمیده شد و منزلت یافتی ، حال قدر منزلت خود را بدان و به راه بیهوده نرو تا همچون همان خاک بی ارزش شوی
خرم روزگار در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
شیخ شیراز در غزلی دیگر چنین میفرماید:
' به خاک پای عزیزان ، که از محبت دوست
دل از محبت دنیا و آخرت کندم
.... و در همان غزل:
به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان
که من به پای تو در مردن آرزومندم.
خرم روزگار در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:
جناب وفایی
برایتان سلامت و در قیاس به نفس مبارک پیروزی آرزو داریم.
خرم روزگار در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:
حدیث عقل ،در ایام پادشاهی عشق
چنان شدست که فرمان عامل معزول
...خمار در سر ودستش به خون هشیاران
خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول
حامد کهن دل در ۸ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر: