سعید فاضلی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:
با سلام به گنجوریان اهل دل
رباعی شمارهٔ 348 از ابوسعید ابوالخیر نیز دقیقا اینجا تکرار شده است.... این رباعی از حضرت مولانا ست یا از ابوسعید ابوالخیر ؟ ممنون می شوم اساتید عزیز این سایت جواب بفرمایند.
ه.ع در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - دزد و قاضی:
این فقط یک شعر نیست. یک هشدارجدی بوده وهست وخواهدبود.
به ایزدکه ماگرخردداشتیم
کجااین سرانجام بدداشتیم
بنی آدم اعضای یک پیکرند
چوازیکدگرمنفعت می برند
بهنوش در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
سلامی چو بوی خوش آشنایی به همه عزیزان دلم که اهل دل اند
بهنوش در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
سلامی چو بوی خوش آشنایی به همه عزیزان دلم که اهل دل اند
Ali در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
این غزل اینقدر برام درد داشت که یک شبانه روز برای کسی که ازم جدا شده گریه کردم واقعا آتشی به دلم زد با صدای عالی همایون شجریان
احمدی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹:
کجان ان پادشاهان و قصرها ،،،،،،، کنگره دا ویران کنید با منجنیق
مرید خیّام در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱:
من این رباعی رو اینطوری شنیدم، نمیدونم کدوم درسته:
ایدل تو به اسرار معما نرسی
در نکته به زیرکان دانا نرسی
اینجا ز می و جام بهشتی میساز
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی
۷ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۲۰ - حکایت سفر حبشه:
یکی گفت کاین بندیان شبروند
نصیحت نگیرند و حق نشنوند
شبرو=دزد
چون در گذشته دزدها شرم داشتند و بیشتر دزدیها در شب و تاریکی انجام میشد و نه مانند این زمانه در روز روشن
خلاصه دزدان زبردست امروزی را باید روزرو،روشنرو نامید و گروه دزدان را روشن روان
به ره بر یکی دکه دیدم بلند
تنی چند مسکین بر او پای بند
دکه:سکو،جای تخت
محمد در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
خیلی کظم غیظ کردم تا برخی افراد بی اطلاع از ادب و معرفت رو که اینجا بی ربطیاتی راجع به حضرت لسان الغیب بافته اند آنچنان که مستحقش هستند ننوازم
ای کاش به اندازه قطره ای از دریای دیوان اشعار حافظ اطلاع داشتند! حتی به همین سبک قشری و خالی از عمق!
کسی که از سویی معنی سمبلیسم در ادبیات عرفانی کهن ما را نمی فهمد و از سوی دیگر حتی مصرحات و محکمات اشعار حافظ را اصلا ندیده و نخوانده و معلوم است حتی یک بار هم این دیوان گرانسنگ را روخوانی هم نکرده و از سوی اخری خود لاابالی مسلک و بی دین است حق ندارد راجع به عالم ربانی و عارف صمدانی مانند حافظ نظریه بافی کند!
تصریحات حافظ در اشعارش برای فهماندن منظور حقیقی اش به قدری مکرر و روشن است که نیازی به ذکر بنده نیست
باری اگر چشم بینا و گوش شنوا و قلب گیرایی بود در همین شعر حاضر هم می دید این قبیل محکمات را! لیکن چه چاره که فرمود ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه!
هرکس طالب فهمیدن است به کتب و مقالات متعددی که در اینباب نوشته شده مانند عرفان حافظ و آیینه جام شهید مطهری یا حافظ نامه خرمشاهی مراجعه کند
یا حداقل در حوزه ای که در آن از بیخ نادان است گنده گویی نکند!!
nabavar در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:
با درود
گاهی متأسف می شوم که چنین نظرات بی ربطی را میخوانم
آقای بیات شما از کجا لغت های { فقیه و شیخ و واعظ و مفتی و…} را پیداکرده اید؟
مخاطب حافظ ، شاه شجاع است و اشاره به بعضی اطرافیان شاه دارد و گله دارد که چرا به راهنمایی های حافظ گوش نمی سپارد ولی دل به رفقای نااهل سپرده است
{گوهر و نابِ پُربهای عشق } یعنی چه؟ جمله ی شما اشتباه دستوری دارد.
کجا از { درون مایه ی مکتب عشق و مهرِ ایرانی } صحبتی به میان آورده ؟
چه خوب بود که در تفسیر اشعار بیشتر مطالعه می کردیم تا تفسیر به رای نکنیم
زنده باشید
khayatikamal@ در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۱۲:
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 8506
علی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:
سعدی خیلی خوب جواب بیت آخر حافظ رو داده :
سعدی ز کمند خوبرویان تا جان داری نمی توان جست...
وفایی در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۷:
نه چرخ ، نه آسمان ، نه فلک ، نه پرده ، نه پدر ، نه حجره ، نه حصار ، نه دایره ، نه سپهر ، نه بام ، نه پایه ، نه خراس ، نه حصار مینا ، نه رواق ، نه طارم ، نه طبق ، نه طشت ، نه قصر ، نه کاخ ، نه کاسه ، نه گو (ی) ، نه مقرنس ، نه روزن ، نه شهر بالا ، نه شهر علوی ، نه صحیفه ، نه گردون .
تمام اینها کنایه از آسمان است . منبع : فرهنگ معین .
به عقیدهء قدما هریک از سیارات هفتگانه ، فلکی دارد از این قرار : فلک قمر ( ماه ) ، فلک عطارد ( تیر ) ، فلک زهره ( ناهید ) ، فلک شمس ( آفتاب ) ، فلک مریخ ( بهرام ) ، فلک مشتری ( اورمزد ) ، فلک زحل ( کیوان ) ، و بالاتر از این هفت ، دو فلک دیگر است :
فلک اطلس یا فلک ثوابت ،
و فلک نهم یا فلک الافلاک . ( فرهنگ معین )
مثال از اسرار نامه عطار :
چو در نه پردهء نیلی سفر کرد
ورای پردهء غیبی گذر کرد
مثال از دیوان شمس :
برگذرم ز نه فلک گر گذری به کوی من
پای نهم بر آسمان گر به سرم امان دهی
سنایی :
نه دایره یک لحظه کناره کند از سیر
گر بروزد از مرکب عزم تو غباری
منطق الطیر :
گر به یک ره گشت این نه طشت گم
قطره ای در هشت دریا گشت گم
خاقانی :
کنم قصد نه شهر علوی که همت
از این هفت سفلی نمود امتناعی
نادر.. در ۸ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۸ - خلوت دوم در عشرت شبانه:
آنچه همه عمر کسی یافته
همنفسی در نفسی یافته ..
منوچهر تقوی بیات در ۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:
با درود به دست اندرکارانِ گنجِ ارزشمند گنجور و همه ی پارسی زبانانی که اندیشه های ناب خود را با دیگران در میان می گذارند. بیت چهارم پیچیدگی ی حافظ گونه ای دارد. از آنجایی که مقام معشوق حافظ که انسان است بسیار والا و برتر است، در این بیت می گوید؛ ای گل تو که نوای بلبل را هم نمی پسندی، کجا و چگونه ممکن است که گوشِ هوشِ تو، یعنی گوشی که در درون هوشِ تو نهفته است، به مرغانِ هرزه گو؛(فقیه و شیخ و واعظ و مفتی و...) اعتنایی بکند؟
در بیت هشتم مقام والای معشوق خود؛ انسان، را تا جایی بالا می برد که می کوید؛ تو مانند گل همه ی رسم و آیین های زیبایی و رنگ و بو را داری و برازنده ی حسن فروشی هستی.
در بیت نهم که یکی از ارزشمندترین سخن های نغز فرهنگ ایرانی و زبان پارسی است، می گوید گوهر و نابِ پُربهای عشق؛ که عشق به انسان و عشق ِ به زیبایی ها و همه ی هستی است، در صومعه یعنی دخمه ی بسته ی باورهای تنگ باورانه یافت نمی شود، اگر به راستی می خواهی معنای عشق را بدانی، درباره ی درون مایه ی مکتب عشق و مهرِ ایرانی باید به جست و جو بپردازی. پاسخ ابوالقاسم گرامی هم در همین بیت آمده است؛ قدم پیش بگذار و جست و جو کن تا بیابی!
تندرست و پیروز باشید
منوچهر تقوی بیات
حسین در ۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:
با سلام
در جواب فاطمه خانم: دو مصراع صحیح اینگونه است:
((در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور))
((گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور))
علیرضا در ۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:
لذت بردم
شاه تن در ۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴ - تلبیس وزیر با نصاری:
گفت گفت تو چو در نان سوزنست
از دل من تا دل تو روزنست
من از آن روزن بدیدم حال تو
حال تو دیدم ننوشم قال تو
فکر کنم در اینجا شاه در نتیجه حیله گری وزیر بعنوان فردی که میتونه از روزنی اسرار دل رو ببینه معرفی میشه. بدیهی است که چنین شاهی ظالمی در واقع این قدرت رو نداشته.
فرشید در ۸ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۴:
با سلام خدمت آرش عزیز رباعی اوحدالدین کرمانی متفاوت است لطفا کمی در مصرع ها دقت بفرمایید
سودای ترا بهانهای بس باشد مدهوش ترا ترانهای بس باشد
در کشتن ما چه میبری دست به تیغ؟ ما را سر تازیانهای بس باشد بسیاری از بزرگان اینگونه اشعار شبیه به هم دارند
شمس الدین در ۸ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۰ - در تهنیت عید و مدح جلال الدین شروان شاه اخستانبن منوچهر: