گنجور

حاشیه‌ها

رویا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

ُلام خدمت دوستان. آیا در بیت چهارم واژه ی بو ایهام دارد یا تنها به معنای رایحه است؟

بابک ۲۵۰ در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

برای روشن شدن معنی بیت آخر ،این توضیح از کتاب ادبیات عمومی آقای محمدحسین بهرامیان را بخوانید:
اتابک کلمه ای ترکی است و برخی آن را لالا (لله) یا پدر بزرگ معنی کرده اند. این کلمه از عهد سلجوقیان رواج یافت و در واقع به افرادی اطلاق می شدکه سر پرستی فرزندان پادشاه را به عهده داشتند. در دوره های بعد این افراد با بروز شایستگی های خود، از طرف پادشاه به حکمرانی ولایات و شهرهای مختلف گماشته شده و روز بروز بر قدرت و مقام آنها افزوده شد تا آنجا که حتی بعد از فرو پاشی دولت سلجوقی و در زمان استیلای لشکر مغول بر ایران، این گروه از حکمرانان محلی همچنان بر امیری سرزمین تحت فرمان خود باقی ماندند. از این میان اتابکان فارس و آذربایجان در قرن هفتم منشاء اثراتی در گستره فرهنگ و ادب فارسی بودند. مراد سعدی در این بیت اتابک بوبکر بن سعد زنگی از اتابکان سلغری فارس است .
پیوند به وبگاه بیرونی

پویا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:

مصرع آخر چجوری معنی میشه ؟ میگه به اینکه حالم رو بپرسی راضی شدم ..بعدش ؟

Muhammad در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

قسمت هایی از این شعر رو اقای حامد زمانی به ریتم و آهنگ در اوردن،اسم آهنگشون هست'بگذرد'

نادر.. در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:

حلقه آن جعد او سلسله پای کیست
زلف چلیپا وشش آفت ایمان کیست
در دل ما صورتیست.. ای عجب! آن نقش کیست؟..

رادوین در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲:

درود
خیام نیشابوری دانشمند و صوفی بزرگ این رباعی را در وصف وادی توحید سروده اند. این اشعار عرفانی هستند و پر از رمز و راز و افراد عادی نمیتونند مغز این ابیات رو درک کنند.

ری را در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱ - اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران:

احمد مرسل آن چراغ جهان/رحمت عالم آشکار و نهان
تلمیح به آیات 46 احزاب و 107 انبیا

دکتر امین لو در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۳:

بنه عمان بفرمود منذر که رو فسیله گزین از گله‌دار نو
در بیت فوق "بنه عمان" اصلاح شود به نعمان صحیح است.

روفیا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور سوم » پادشاهی شاپور سوم:

پشه داااان؟!
مرادتان پشه بند است؟

دکتر امین لو در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور سوم » پادشاهی شاپور سوم:

ستاره: خیمه ای را گویند از پارچه ٔبسیار نازک دوزند بجهت منع مگس و پشه و آن را درین زمان پشه دان خوانند.

سعید ا...ی در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:

درود بر شما
هم ترتیب ابیات نادرسته هم بعضی از واژگان
بهترین تصحیح حافظ که تا به حال دیدم استاد ناتل خانلریست
مثلا این مصرع
به یک کرشمه ی صوفی کشم قلندر کن
صحیحه

روفیا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

حافظ زیرک نیز در جایی گفته است :
«دو» یار زیرک و از باده کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگرچه در پیم افتند هر دم انجمنی
من، شما، ما، افراد زیادی را نخواهیم یافت که چون آینه همه اجزای وجود ما را بپذیرند و بدون قضاوت و تغییر و دستکاری آن را به ما بنمایانند،
دو یار زیرک و...
یک یا حد اکثر دو نفر در طول زندگی کوتاهمان می توانیم یافت که چنین خصوصیتی داشته باشند و همین یک دو یار ما را کفایت می کند تا خود را پیدا کنیم و از انزوا درآییم، تا احساس کنیم در این سفر پر مخاطره و غیر قابل پیش بینی تنها نیستیم...

روفیا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

آقای مصطفی ملکیان گران مایه در یکی از سخنرانی هایشان به سادگی و زیبایی وصف ناشدنی این حقیقت را آشکار کرده اند.
ایشان گفتند وقتی من خودم را در برابر تو سانسور می کنم، بخش هایی از وجودم را حذف کرده یا وانمود میکنم چیزی هستم که نیستم، در واقع من مصطفی ملکیان همچنان بی رفیق و بی دوست مانده چون شما او را دوست دارید نه مصطفی ملکیان راستین را و سر مصطفی ملکیان راستین همچنان بی کلاه مانده است...
این راز تنهایی و انزوای بشر امروز است،
در میان جمع هستیم، در محافل بزرگ و انجمن های معتبر حضور داریم ولی نیک تنهاییم...
چون حتی یک نفر را صاحب ظرفیت پذیرش بخش های تاریک وجود خود پیدا نمی کنیم...

روفیا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
راست است، بخدا راست است...
تنها زمانی که اجزای وجود ما همه یک جا حضور دارند جزو ثانیه ها و لحظات حقیقی زیست انسانی مایند، باقی همه بی حاصلی و بی خبریست!
و بزرگترین خدمتی که دوست حقیقی به ما می کند این است که همه اجزاء و پاره های وجود ما را پذیراست!
غیر از این باشد دوست نیست!
دوست راستین نخست به ما اجازه می دهد پاره های نامقبول وجودمان را یکجا جمع کنیم و به یک خودشناسی حقیقی دست یابیم :
جمع باید کرد اجزا را به عشق...
تنها یک عشق بی قید و شرط چنین ظرفیتی در خود دارد، نمی گوید اگر اعتقاداتت چنین باشد، تمایلاتت چنان، رفتارت آن طور که من می گویم، گفتارت چنان که من می پسندم، از عشق من برخوردار خواهی شد، در غیر این صورت میخواهم سر به تنت نباشد!
انفاقا تنها چنین پذیرشی است که به آدمی اجازه رشد و کمال راستین را می دهد، چگونه می توان یک من دروغین را رشد داد، هر چه به این من دروغین بیفزاییم به او افزوده ایم نه به خودمان!

سرمد در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:

اندر معنای اب زده: لابد همگی اصطلاح اب و جارو کردن را شنیده اید. در قدیم رسم بود که صاحبان خانه ها و دکان ها برای نظافت محل(چون شهرداری و رفتگر وجود نداشت) هرکس مسئول نظافت جلوی خانه خود بود و جلوی خانه یا سرا را در کوچه می روفت یا می‌رُفت. یعنی جارو می کرد. اما قبل از جارو زدن برای آن که خاک بلند نشود(چون آن وقت ها کوچه و خیابان ها اسفالت و موزاییک نبود) اول اب می ریختند بعد جارو می زدند...یا می روفتند. بنا براین شیخ در سرا یعنی در خانه یا همان میخانه را که جایی مقدس و پاک و تمیز است رُفته بوده و اب پاشی کرده بوده و بر در سرا یعنی بیرون در روی سکو نشسته بوده و به پیر و جوان سلام می کرده یا جواب سلام می داده. آب زده یعنی اب پاشی شده.و در سرای مغان رفته بود و اب زده یعنی در خانه یا معبد یا میخانه مغان آب پاشی و جارو و رفت و روب شده بوده و خود پیر یا همان پیر مغان دم در بر سکوی کنار در نشسته و به پیر و جوان سلام می داد و چاق سلامتی می کرد.

khayatikamal@ در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶۵:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 4891

مه رخ در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:

به به :-)

سامان در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:

به قول استاد کدکنی که در کتاب ِ موسیقی شعر از صورت‌گرایان روسی نقل می‌کند، در شعر بر خلاف نثر، این موسیقی‌ست که به معنا جهت می‌دهد و کار ِ شعر ِ چیزی جز به موسیقی رساندن زبان نیست. اگر فرضا این شعر با «بانگ ِ جوی مولیان» آغاز شده بود، کاملا موسیقی به هم می‌ریخت، شعر از آسمان به زمین می‌افتاد و احتمالا از همان قرن ِ چهارم جلوتر نمی‌آمد.

سپهر در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

قابل توجه دوستان و اساتید:
جغرافیای حافظ از دین و مذهب فراتر هست با ذهن متعصب سعی به تفسیر نکنیم . حافظ شاعر قرن هفتم هجری بوده است لذا از فیزیک اتمی اطلاعی نداشته . همچنین اتم فلسفه نیست ، حس زبان نیست ، ظاهرا حافظ در مقاطعی مسلمان بوده و در مقاطعی مسلمان نیست

یزدان کرم افروز در ‫۸ سال قبل، دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰:

مصراع اول (هر چه آن خسرو کند، شیرین کند)، در ادبیات پارسی تبدیل به ضرب المثلی شده به این معنی که هر چه از دوست رسد نیکوست. گاهی هم در کنایه از پیروی و تقلید کورکورانه که به این شکل نیز خوانده می شود:
هر چه آن خسرو کند، شیرین بود!

۱
۳۲۶۰
۳۲۶۱
۳۲۶۲
۳۲۶۳
۳۲۶۴
۵۴۸۲