حسین علیزاده hossaynalizadeh@yahoo.com 🌐
تحصیل کرده حوزه علمیه قم ودرفقه واصول ازشاگردان آقایان آیه الله منتظری وآیه الله وحیدخراسانی ؛ درفلسفه وعرفان شاگرد سید جلال آشتیانی وجوادی آملی وحسن زاده آملی هستم والآن مقیم مشهد وبه تحقیق درموضوعات فقه وعرفان وتفسیر هستم .
حسین علیزاده hossaynalizadeh@yahoo.com در ۶ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
من اگرخارم ... یعنی هرچه هستم ساخته وپرداخته خداوندهستم ودرمصرع دوم که ازآندست اشاره به مبنی فلسفی داردکه چهان هستی هم چنان که حدوثا به حق وابسته است ؛ بقاءاَ نیز درسرپرستی آفریگاراست .
حسین علیزاده hossaynalizadeh@yahoo.com در ۸ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
این غزل ناب مرحوم شیخ بهائی را بدین گونه تخمیس کرده ام که نمونه اش چنین است :
دوش درحرم آنی بود مرا دل وجانی
بادوچشم نورانی دیدم آن مه ثانی
چشمکی زدو بگذشت گفتم ازپریشانی
ساقیابده جامی زان شراب روحانی
تادمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
حسین علیزاده hossaynalizadeh@yahoo.com در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۱ - در بیان آنک موسی و فرعون هر دو مسخر مشیتاند چنانک زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات کردن فرعون بخلوت تا ناموس نشکند:
وقتی مو سی بی رنگ اسیر فرعون بارنگ شد بین آنان جنگ آغازشداما و قتی فرعون هم از رنگ نجات پیداکند وبه بی رنگی اولیه برسد بین آنان آشتی دائم برقرارخواهدشد بایدبدانیم که این رنگ چیست که بسی جنگ وخون ریزی دربین انسان ا بوجودآورده است ؟ وازابتداء خلقت تاکنون همیشه ؛قتل ونزاع وچپاول وقارت بوده وهم چنان ادامه دارد.وآیا بی رنگی چیست که اگر حاصل شود صلح وآشتی درجامعه تحقق پیداخواهدکرد ؟
حسین علیزاده hossaynalizadeh@yahoo.com در ۱۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۴ آذر ۱۳۹۰، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
شرحِ حکایتِ جانسوزِجدائی واشتیاق وصال یارودیار است که اکثریت قریب به اتفاق شعراء وادباوعرفا ء درطول تاریخ باداشتن عقائد وادیان مختلف وبا فرهنگ های متفاوت همه وهمه رامتحول کرده ودرآنان روح ملکوتی دمیده وذوق سرودن شعر روح نواز وپدیدآوردن نثربرفراز و تآلیف متون عرفانی پررمزوراز ایجادکرده است واین همان عشق است که به زندگی روح میدهد وبه انسان هاامید ؛ بنظر می رسد این قدرمشترک همه انسانها است که ازیک نیستان ویک ریشه نشات گرفته اند ؛ از درد فراق وآتش هجران پیوسته درسوزوگدازند ونیز تمام آنان ،دربدست آوردن یارودیار هم داستان وهمراهند ؛ پس چه خوب است عالمان وآگاهانِ عالم تلاش کنند انسان هارامتوجه این مشترکات بنیادین نموده ؛ به هم نزدیک کرده وآنان راازاختلاف وپراکند گی نجات دهند ودرنتیجه همه برمحور خدای ِواحد متحد بشوند .
سوزوگدازتمام نوابغ جهان ؛ وعشق آتشین همه عشاق به نام عالم امکان ؛ وجمیع آثار منثورومنظوم مسموع ومنقوش جاودان که بامناظر زیبای طبیعت هم گون وهم نوا وهم خوان هستند، همه وهمه ریشه دراین حکایت هجران وآرزوی یارودیار، انسان دارند.
داستان طولانی شیرین وفرهاد وافسانه جاودانه وامق وعذرا وقِّصه پُرغُصّه لیلی ومجنون وزندگی آموزندة مولاناوشمس تبریزی وهزاران هزار واقعیت دیگر تاریخ بشر همه ازسرچشمه « دردجدائی دیارواشتیاق به وصال یار» جاری می شوند