گنجور

حاشیه‌ها

بهیار سپیدان در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲۵:

درود بر فرزانگان گنجور ساز و گنجور خوان
حیفم آمد یادآوری نکنم که زنده یاد پژمان بختیاری از بیت سوم این غزل امیر خسرو دهلوی الهام گرفته و مسمط گونه ای سروده که «اما تو چیز دیگری» بخش تسمیط و لی مکرر آن است . آن است :
مهر بتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام
زیبا فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری . . .

نیکتاتور در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱:

از وقتی با این سایت آشنا شدم دیدم عوض شده،ممنون میشم اگر باز هم فعالییت ببینم و مخصوصاً معنی کردن به دست دوستان

محمد باقر انصاری در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۵ - نکوهش بیجا:

از نظر اخلاق اسلامی عیبجوئی نکوهیده است اما عیب نمایی پسندیده است که گفته اند " المؤمن مرآة المؤمن " یعنی مسلمان آئینه مسلمان است که باید عیوب او را نمایان سازد. البته او هم باید از این عیب نمایی خرسند باشد و در صدد رفع آن بر آید.

۷ در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۵ - حکایت:

اگر هست مرد از هنر بهره‌ور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر
واژه هنر که از آن ترکیبات بسیار ساخته میشود در اصل به معنی مرد شایسته یا بهمرد بوده است و از آنجا که از گذشته های دور یکی از جاهای نمود مردانگی گاه رزم و نبرد بوده است کسانی به نادرست هنر را به معنی جنگ و رزم دانسته اند ولی درست آن اینچنین است:
هنر=هونر=هو+نر
هو=خو=خوب،شایسته
نر=مرد
هنر=مرد شایسته،بهمرد

نادر در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

جناب حیدر زاده در اکثر منابع در نوش آمده، شما مطمئن هستید که درد نوش صحیح است؟

میترا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:

درصورت امکان خوشحال می شوم اگر دانایی و شخص محققی بفرماید که منظور حافظ از هوشیار حضور و مست غرور و بحر توحید و آنگاه غرقه کنه چه بوده است؟

هادی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

سلام.
بنظر حقیر این شعر درباره ی حضرت عباس (ع) و وقایع شهادت ایشان و شرح حال حضرت امام حسین(ع) می باشد.نظر دوستان در این باره چیست؟

سینا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴:

جان او در جان تو گم گشت و دل از دست رفت
درد او از حد بشد گر می‌کنی درمان او
* بوی ابیات مولانا رو میده...چقدر جهان بینی عطار روی مولانا تاثیر داشته.!

خرم روزگار در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - رسیدن شیرین به مشگوی خسرو در مداین:

مهناز گرامی
زود رخت بر بست، بخت شاگردیش به دو هفته نکشید و سایه دوستی دریغا شتابان بر گرفت.
یادش گرامی می دارم ، گرامی بداریم ، جز این چه میتوانیم کرد؟

ایمان سهیلی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):

گفت:
الناس علی دین ملوکهم!
احسنت بر «ملوک» پر شوکت عصر جدید ما ٬ که چه کرده اند در گسترش و تعمیق خرافات! نمونه ی غلیظ و پررنگش ٬ حاشیه های نوشته شده بر این شعر!
وقتی زبان ها رو می برن و قلم ها رو می شکنن ، نقد خردمحور نه تنها فرصت بروز وظهور پیدا نمی کنه ، که کم کم به قول قدما ، مثل عنقا و کبریت احمر نایاب می شه ...
گسترش اعتقاد به پیشگویی وقایع ،
از نشانه های انحطاط فرهنگی یه جامعه ست.

یک خدای سر براه / پیشوایانِ گناه
مردمی بی گوش و چشم / نسل های اشتباه ...

علیرضا فاطمی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۷:

سلام
بیت ششم
احوال ما
اصلاح بفرمایید.

علیرضا فاطمی در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۷:

سلام
بیت ششم
احوال ما
اصلتح بفرمایید.

حبیب حصیر در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۶:

در بیت دوم همین غزل (حرف شعله خویش را ....) اشتباه است درستش این است (حرف شعله ی خوی اش، با محیط سرکردم).
در بیت سوم مصرع دوم ( احوالی ) اشتباه است (احولی) درست است به فتح الف و فتح واو.
در بیت ششم مصرع اول (زکمین) درست نیست (از کمین) درست است.
بیدل هم در اخیر شعر اشتباه تایپی دارد. ممنون

سینا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۸:

ضمن عرض ادب و احترام
با توجه به وزن شعر خوانش سخن با سکون نون امکان پذیر نمی باشد. نون حتما باید با کسره آن هم به صورت اشباع (معادل مصوت بلند) تلفظ شود تا رکن اول (فعلاتن) صحیح باشد. همچنین بپذیر باید به صورت bepzir تلفظ شود تا رکن دوم با قاعده تسکین به صورت مفعولن( به جای فعلاتن) درآید. تنها در این صورت وزن این مصرع مطابق با رمل مثمن مخبون محذوف خواهد شد.
با تشکر

... در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت شبلی که گاه مردن زنار بسته بود:

البته من برداشت دیگه ای از این حکایت دارم.
شبلی هنگام مردن زنار می بنده تا تظاهر به کفر کنه. شخصی از شبلی می پرسه که الان چه وقت زنار بستنه؟
شبلی در جواب میگه از غیرت ابلیس می سوزم و بهش حسودیم میشه. چرا باید «لعنت» خدا فقط برای ابلیس باشه؟ چرا این خطاب «لعنتی» به من تعلق نمی گیره؟ پس منم کافر میشم که لایق لعنت خدا بشم.
شبلی از اینکه به اسم ابلیس از طرف خدا چیزی اضافه شده (لعنت) و به اسم خودش چیزی اضافه نشده، به ابلیس حسودی می کنه. ولو اینکه اون اضافه، لعنت باشه. در واقع لعنت و رحمت، لطف و قهر و ... از طرف معشوق، فرقی برای عاشق نداره و مهم اینه که چیزی از معشوق به عاشق برسه.
عطار هم در ادامه همین مسئله رو توضیح میده که اگر احساس کردی از دست شاه سنگ با گوهر برات تفاوت داره، مرد این راه نیستی. طلب واقعی اینه که به سمت سنگ زدن معشوق هم بشتابی.
با احترام.

بهنام در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:

حسین فکر کرده چون ابروی یار خَم هست و غدیر هم "غدیرِ خَم "هست. منظور حافظ از هلال ابروی یار، عید غدیر خُم بوده.... مشکلی نیست. تو شعارت رو بده و برو. داروخونه نفت داره یا نه مهم نیست.

علیرضا در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:

با سلام خدمت دوستان و بردار گرامی که سرده را به سرزده پیشنهاد داده بود
بابد عرض کنم که سرده به معنای شراب بوده و درست می باشد

جلال الدین دست در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۳:

در شرح بیت:
کدورت تا نچیند جوهر شمشیر استغنا
به جای خون عرق میریزد از زخم شهیدانت:
در معنای کدورت در شعر جناب بیدل باید به دو نکته توجه کرد که اولا در بسیاری از اشاراتشان کدورت را چیزی شبیه همان غباری نشسته بر سطحی صاف و شفاف تعبیر کرده اند که البته این خود همان کدورت است و دور از ذهن نیست و دوم مقارنه کدورت با مسأله ی نفَس است، به ویژه که معمولا در این معنا یک قرابتی با آینه،مینا و امثالهم که سطحی صاف و صیقلی دارد نیز دیده میشود.
ضمن اینکه بارها در اندیشه ی جناب بیدل دیده ایم که بقایِ نفَس را غباری وجود آدمی دیده اند.
حال، معنای چیدن،به قطع چیزی نیست جز همان برداشتن و پاک کردن. پس کدورت حاصله از بقای نفَس و نفس را چیدن، پرغریب نیست....
حال این کدورت را یک جا سالک و عاشق به سعی و همت خود از میان میبرد،یک جا به مدد و امداد معشوق و مراد،که البته آن نخستین بدون اراده ی آن دومین صورت نمیتواند بستن...
و البته که ذات معشوق ، و معشوق بالذات ،مستغنی از هرچه در وهم میآید است. چه تیغ برآورد چه نه، چه تیغ به فنای عاشق زند چه نزند...
و این همان "جوهر" است؛ که به یک معنا همان ذات برندگی و صیقلی شمشیر، و هم ذات استغنای صاحب شمشیر...
مصراع دومین هم برای اهل شعر و صاحبان طبع لطیف پرواضح است....
نتیجتا،حاصل بیت از نگاه بنده که پرپیچیده نیست:
مادامی که به مدد و لطف حضرت حق،شمشیر استغنای خداوندی که البته از ایمان و کفر آدمی بی نیاز است، کدورت و غبار نفس و نفَسِ ما را از میان برندارد و ما را به منزل فنا نرساند،"که ما به پای خود از رفتن به آن مقام عاجزیم"، همه در شرم و خفت غوطه وریم و از افتخار خون دادن به راه دوست بی بهره....
.
در این باب شاید ایراد مقدری مطرح باشد که بگوییم بیدل در مصراع دوم که همه را "شهیدان" نامیده است، پس چه جای خون و عرق؟
پاسخ این است که بله. همه سالگان راه حق شهیدانند، "اما یکی مقام شهید معرکه دارد یکی ندارد".
و بیدل شاعر شهید و شمشیر و خون است، نه عرق شرم و حیا...
.
به این معنا این لطیفه را اضافه کنیم که:
بله! همه شهیدان راه اوییم؛ اما تا شمشیر استغنای او کار را تمام و یکسره نکند، کار ،تمام نیست....

حامدس در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

سلام
مصرع شعر باید اینطور باشد: در دایره قسمت ما نقطه ی پرگاریم
طبق نسخه ی قدسی و طبق کتاب جمال آفتاب علامه طباطبایی
در ضمن باید عرض کنم حافظ از عرفای بزرگ هست و نه فقط یک شاعر
کسی میتونه اشعار ایشون رو معنی کنه و حقیقتش رو بگه که به مقام حافظ رسیده باشه. مثل علامه طباطبایی که در کتاب جمال آفتاب اشعار رو توضیح دادن
سلام و رحمت بر روح فانی حافظ

کمال داودوند در ‫۸ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۲۷:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 9466

۱
۳۲۴۸
۳۲۴۹
۳۲۵۰
۳۲۵۱
۳۲۵۲
۵۵۵۰