گنجور

حاشیه‌ها

ساغر در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:

در پاسخ به دوستانی که درباره ی بیت دوم نظر دادند، به نظر من همین صورت نوشته شده کاملا صحیحه و همایون هم درست خوانده. منظور این بوده که ابر و باران هم دارن با هم وداع میکنن هنگام باریدن باران (چون باران از ابر جدا میشه) درست مثل که من و یار که داریم همان وقت وداع میکنیم. ابر و باران و من و یار، همه در حال وداع هستن. یه جور تشبیه استفاده شده.

پگاه در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

سلام دوست عزیزم. من قصد بی احترامی به شما ندارم . اما افرادی که آذری زبان هستند راحت معنی غلط را متوجه میشن. به طور مثال چند مصرع اول معنی اش اینطوری است حیدر بابا زمانیکه رعد و برق ها می غرد
زمانیکه سیلها و آب ها با سر وصدا روان میشوند
زمانیکه دخترها صف ایستاده وبه آن(منظور سیل ها) نگاه میکنند
سلام به شوکت و جلالت باد
نام من هم برزبان تو بیایید
به زبان بسیار ساده از یه دختری آذری که از وطنش دور است ولی اصالتش و زبانش فراموش نشده.

افسانه در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:

در مقابل بیت دوم ، سعدی میفرماید
عشق من بر گل رخسار تو امروزی نیست
دیر سالست که من بلبل این بستانم

khayatikamal@ در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۸۰:

بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 12341

nabavar در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

مهناز بانو به نکته ی جالبی اشاره کردند
{با و به} به هم تبدیل می شوند

nabavar در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج:

اکبر جان
این شعر ربطی به خدمت جوانان برای سرمایه دار و طرز فکر پدران و مادران ندارد
می گوید : تا کار نکنی گنجی حاصل نمی شود ، از تن پروری بپرهیزید که سرمایه ی زندگی کار است .

مهرداد پارسا در ‫۸ سال قبل، چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶:

پوپک نام پارسیِ هدهد است که در ادبیات عامه بخصوص داستان سلیمان و ملکه سبا نقشی پررنگ دارد.
از ویژگی های منحصر بفرد ادبیات فارسی که سبکِ خراسانی می تواند نمادی واقعی از روح حاکم بر آن باشد این است که با نگاهی معصومانه و خالص طبیعت اطراف را می کاود و اوجِ حیرت فلسفی آن از مشاهدۀ زیبایی های طبیعی حاصل می شود؛ برعکس ادبیات پرطمطراق، ذهنی و تصنعیِ عرفانی که معمولا قشر خاصی از جامعه را با داشتن علوم معقول و منقول مخاطب خود قرار داده است.
حقیقت فلسفه در واقع همین نگاه خالص و بی غلّ و غشِّ شعرای پارسی گوی سبکِ خراسانی است که مقدمه شاهنامه و ستایش خرد توسط فردوسی، و همچنین گرامیداشت زندگانی زمینی و زیبایی ها و نشاط طبیعی آن در رباعیاتِ خیام، و البته عرفانِ ایرانی غزلیات حافظ که رندانه زمین و آسمان را به هم پیوند می دهد و هر چه حیرت است از نقش و خط و خال معشوق می گیرد و زبان ایماها و اشاره های هستی را به خوبی فهم می کند، از مصادیق روشن و واضح آن است. این همه با عرفانِ نوافلاطونیِ صوفیه بسیار متفاوت است؛ و تمام این معصومیت و خلوصِ دستگاه معرفت شناسی خاص حکیمان ایران زمین است.

فرشته در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

باسلام
دوستانی که گفتن شهوت ، لطفا تصنیف رو درست حسابی گوش بدن و سپس اظهار نظر کنن. چقدر جالبه که همه چیز رو سطحی میبینیم و میشنویم و قضاوتهای فلسفی هم میکنیم!!!

محمد رضا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:

با سلام خدمت همه دوستان . بیایید آیات 84 و 85 سوره یوسف را بخوانیم .
آیه 84 : <> : ای اندوه من بر فراق یوسف! و در حالی که اندوه خود را فرو می‏خورد چشمانش از اندوه سفید شد.
حضرت یعقوب (ع) در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت به طوری‏ که سالیان درازی در غم یوسف اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان یعقوب یعنی برادران یوسف از بسیاری گریه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند:
آیه 85 : <> : به خدا سوگند - تو ای پدر - همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی‏بری و دست از او بر نمی‏داری تا حدی که خود را مشرف به هلاک کنی!
البته بنده در زمینه مسائل دینی صاحب نظر نیستم اما در حد فهم خود فکر می کنم آنچه باعث اندوه شدید حضرت یعقوب و در نهایت نابینایی ایشان شد شناختی بود که ایشان از حضرت یوسف به عنوان یکی از اولیای بزرگ الهی داشت و از دست دادن چنین شخص بزرگی به شدت قلب حضرت یعقوب را می فشرد . البته امثال بنده هیچ گاه به چنین شناختی از جایگاه اولیای الهی هم چون امام حسین علیه السلام نمی رسیم به همین دلیل هم عزاداری ها و اندوه های ما در رابطه با واقعه کربلا نمی تواند کامل باشد و حتی گاهی در حد یک حرکت سوری پایین می آید . اما این مطلب که اهل معرفت در اندوه از دست دادن حجت و ولی خدا اندوهگین و گریان می شوند یک اتفاق کاملا طبیعی است که با هیچ قانون و تبصره ای نمی توان جلوی آن را گرفت . چنان که حضرت یعقوب در آیه 18 سوره یوسف می فرمایند در برابر این واقعه " صبر جمیل " خواهم کرد و ما می دانیم که ایشان راستگوست در نتیجه اندوه و گریه ایشان حتی تا جایی که منتهی به نابینایی ایشان می شود منافاتی با صبر جمیل ندارد .

علی عبدی در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

شکر ایزد که میان من و او صــلح افتاد * "عرشیان" رقص کنان ساغر شکرانه زدند. باز گویی بیت دوم است
***گویا دامن پروانه بوده نسخه نویس عوض کرده

نادر.. در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:

روز تیر و ماه تیر
رازها در آن ستیر..

عبدالحمید در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

بنظر من هم بیان آقای سید محمد در مورد قلب صحیح است

حسین چمنسرا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱ - ای متاع درد در بازار جان انداخته:

در بیت دوم مصرع اول یک فاعلاتن کم است :
"نور حیرت در شب اندیشه ی اوصاف تو "
فکر میکنم باشد

اردشیر در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱:

ضمن درود و بیان همرأیی خودم با دوست گرامی T-M که دقیقاً حرف دلم رو فرمودند، خواستم بپرسم چرا وزن مصرع اول با وزن شعر (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) نمیخونه، در حال حاضر منبع برای چک در دسترس ندارم.

اکبر در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج:

مهم این است که افراد متوجه شوند که هدف از کار کردن در این شعر این نبوده که جوانان را به خدمت سرمایه داران در آورَد، بلکه در این شعر، فرزندان، خود مالک زمین گردیده روی آن کار کردند. منظورم بیان هدف شعر بوده که مقصود از کار کردن به خدمت سرمایه داران در آمدن نیست. ولی متأسفانه اکثر پدر و مادرها فقط مصرع اول را بلد هستند و اصلاً نمی دانند موضوع داستان چه بوده. می دانم که خواهید گفت الآن دیگر کشاورزی سودی ندارد. ولی قصد من فقط بیان معنای کار در این شعر بوده که کاملاً مخالف با معنایی است که پدر و مادرها از کار کردن می دانند که همان خدمت به سرمایه دار است.

رضا در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۷:

در پیشه‌ی بی‌پیشگی کردست ما را نامزد

babak در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:

... و مخلص عرایض این جانب اینکه مولوی تمایل به اندیشه های یهودی و مسیحی و فرق مختلف اسلامی "دارد" .
...و فصل مشترک همه این اندیشه های دینی و مذهبی همانا عشق است که بیان فرموده اید.
...و هرچند دلمشغولی صحیح به هر دین و مذهب راستینی عاقبت فرد را به آن فصل مشترک رهنمون می سازد ولی قطعآ تعصب (و نه غیرتمندی ) وی را مانع از آن میشود.
با سپاس و امتنان

حسین منصوری پور در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:

در این خاشیه ،دوستان گنجوری توضیحات بسیار داده اند که بنده هم برداشت خودرا از بیت ازقلم انداخته ی استاد شجریان،مینویسم.
:"کوس غارت زد فراقت گرد شارستان دل+شحنه ی عشق تو،گوی عقل در طبطاب داشت"

عطیه در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:

این شعر در اهنگ سلام علیک از آوان بند خوانده شده است.

مصطفی خدایگان در ‫۸ سال قبل، سه‌شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۰:

سلام. این رباعی در همین گنجور به نام سه نفر ثبت شده!! لطفا شاعر اصلی را بیابید و دیگران را حذف کنید. سپاس

۱
۳۲۴۳
۳۲۴۴
۳۲۴۵
۳۲۴۶
۳۲۴۷
۵۴۸۴