محمد روستایی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
باز گرد خانهٔ همباز گشت => باز گرد خانهٔ انباز گشت
مشابه جایی دیگر که مولانا میفرماید :
ای خدای پاک بی انباز و یار *** دست گیر و جرم ما رو درگذار
محمد روستایی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
با سلام و با تشکر
مواردی را که در زیر نوشته ام با توجه به شنیده های من هست و فکر میکنم که باید اصلاح شوند
تا بنجهد بیادب لفظی ز لب => تا که نجهد بی ادب لفظی ز لب
گفت بر در هم توی ای دلستان => گفت بر در هم تویی ای دلستان
نیست گنجایی دو من را در سرا => نیست گنجایش دو من در یک سرا
نادر.. در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم..
حسین،۱ در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴:
ناشناخته جان ، اطاعت امر می کنم
ما در زبان فارسی ” گذار “ و ” گزار“ داریم که سالهاست به بحث کشیده شده ، که کدام را چه موقع به کار ببریم . در بین استادان زبان هم اختلاف سلیقه وجود دارد .
در دانشکده ی ادبیات به این نتیجه رسیدیم که بهتر است آنچه مادیست را با ” ذ “ و آنچه غیر مادی ست را با ”ز “ بنویسیم . چون یکی از ریشه ی ” گذاشتن “ و دیگری از ریشه ی ” گزاردن “ می آید ، ما سپاس یا نماز را نمی ”گذاریم “ به جا می آوریم ، مادی نیست ، غیر مادیست ، قابل انتقال نیست ، جا به جا نمی شود ، پس از ”گزار “ استفاده می کنیم ، ولی اگر مثلاً دفتر را جایی گذاشتید ، از ” ذ “ بهره می برید . در مورد فرمان هم همین طور است ،
” فرمان “مادی نیست پس می نویسیم ” فرمان گزار“
زنده باشید
امید در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان:
نظامی خوش سرود آن پیرِ کامل
زمین باشد تن و ایرانِ ما "دل"
نوراله در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۲ - ذکر اویس القرنی رضی الله عنه:
یا اویس قرنی مدد
موسی بدلیسی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۱۶ - در صفت ریاضت نفس و ترک دنیا:
بیت "خوار گردد هر که گردد *جته جوی" در نسخه این واژه "جاه جوی" است.
سارا در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:
با عرض سلام و احترام
می خواستم ببینم واژه ی گوهر در بیت پنجم معنای کنایی دارد یا استعاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متمنی جواب
فرزام در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
این دعوتنامه مولانا برای همه خوانندگان هست تا بیان به این وادی میگه نترسید بیایید اونجوری هم فکر میکنید نیست که ترساننده باشه
فرزام در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:
این شعر واقعا پر معنی تر و قشنگ تر از شعر قبلی بمیرید بود بنظرم وای موهای تنم رو سیخ کرد دیوانه کنندست فکر کنم دیگه مثنوی اولویت اولم نباشه روح ات شاد مولانا ممنونم ازت
در آخر هم که میترسه که از زیادی گفتن اسرار باعث ترسیدن.و آشفته شدن مخاطب بشه هم عالی بود
ناشناخته در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴:
آ حسین-1
این جریان مادی و انتقال و جابه جایی را ممکن است روشن کنی ؟
سپاس می گزارم
مهدی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۲ - تمثیل در نمودهای بیبود:
انعکاس ذات قدس را به آینه نتوان شباهتی کرد زیرا سپس پرسندگان آگاه اندک، خاهند گفتی آن آینه کجاست آیا؟ بیرون از "ایشان" یا درونشان؟ درونشان اگر، جسم را چون؟ برون اگر ـ شود آیا؟ ـ. خطا این جا که در این همه قرون کسی نگشتی پیدا کردی این من و ما و این همه بر این انسان این ها رفتی که فرشتگان خدای نگریستی پُر شگفتانه که «یا ربّا! نگفتیمیتان؟! فرمودی شما دانا؟!!». من کیستم به راستی؟ کو پس دانش این همه مدّعیانِ دانش تاریخ؟
وحید در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۷:
ایضن در پاسخ عزیزی که راجع به معنی بیت 9 پرسیده اند باید بگم:
بن نظر شخصی بنده می بایست صنعت مجازی در این جا به کار رفته باشه که داستانی که بهش اشاره داره می شه برما مکشوف نیست. ولی می تونم در حد فهم خودم با اطمینان بگم که منظور شاعر اینه که ای دل در ماجرا یا داینامیکی که با دلبر داشتی مگر دلبر یا معشوق به تو نگفت که اگر از تو چیزی کم بشه در عوض من با وجود خودم و از خودم اون خلاء و نقصان رو پر می کنم. در واقع این یک استفهام انکاری است. برای تقریب به ذهن بیشتر این رو در نظر بگیرید. مثلن معشوق می گه اگر در داستان عشق و عاشقی که ما با هم داریم تو از خودت خالی بشی (که همواره شرط لازم برای رسیدن به وصال هست) در عوض اون ظرف خالی تو رو من با وجود خودم پر می کنم. فرض کنید عاشق می گه اگر در وجودت قراره من وارد بشم باید جای خالی وجود داشته باشه. یعنی باید ظرف وجودیت رو برای من خالی کنی و در عین حال می گه نگران نباش. این ظرف خالی نمی مونه من خودم برات درستش می کنم و خودم پرش می کنم.
امیدوارم که مفید فایده بوده باشه.
وحید در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۷:
عزیزان بنده با اندک سواد خود فکر می کنم که سه مورد باید در این غزل تصحیح بشه.
اول، اون جا که می فرماد، هر جا که هستی حاضری به گمان حقیر باید باشه هرجا که هستم حاضری. هر جور حساب کنید هر جا که هستی حاضری ب معناست یا حشو است. به خصوص به خصوص با توجه به ادامه اش که می گه از دور در ما ناظری. لازمه این قضیه اینه که مخاطب هرجا که گوینده هست حاضر باشه نه هرجا که خودش هست حاضر باشه.
دوم. بیت گر غایبی هر دم چرا. این هم باید باشه گر حاضری هم دم چرا آسیب بر دل می زنم. یعنی اگر هستی چرا بی تابی می کنم و به خودم آسیب وارد می کنم از هجر تو. ور غایبی پس من چرا در سینه دامت می کنم. در پاسخ عزیزی که پرسیده معنی این مصرع چیه، منظور مولوی اینه که اگر نیستی چرا من امید دارم که در دلم اسیرت کنم و تو رو در دلم داشته باشم. شاعر می گه من در دلم برات دام گذاشتم. یعنی امید دارم تو رو در دل خودم ماندگار و ماندنی کنم و می پرسه اگر تو نباشی دام گذاشتن بی معناست. دام رو برای کسی یا چیزی پهن می کنند که امید دارند اون چیز یا اون کس از جایی که دام گذاشته شده گذر کنه. پس می فرماد ور غایبی پس من چرا در سینه دامت می کنم.
آخر این که نظر شخصی حقیر با توجه به شناختی که از حضرت دارم اینه که به جای ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو باید باشه ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور نو. این تعبیر نو برای مسائل رو مولوی مکرر به کار برده. راجع به این آخری قسم نمی تونم بخورم ولی اگر قرار بود شرط ببندم فکر می کنم به جای نور تو، روی نور نو شرط می بستم.
نادر.. در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۵:
هر لحظه اختیاری نو نو دهد به جانها
وین اختیارها را بشکسته اختیارش!.... :
"من جسم و جان ندانم من این و آن ندانم
من در جهان ندانم جز چشم پرخمارش"
سعید اسکندری در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۷ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
حاشیه قبلی به اشتباه اینجا درج شد
سعید اسکندری در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:
البته با قلب به الف شاید بشود پذیرفت
سعید اسکندری در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
البته با قلب به الف نیست هم اگر تند خوانده شود شاید بشود پذیرفت
سعید اسکندری در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:
مصراع4: واگهی نی
کمال داودوند در ۷ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶: