شهر یار در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
در اینجا برقصا به رقص سماع صوفی ها اشاره دارد
امین در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن بآتش:
سلام.این خانم بسیار محترم که شعر ها رو خوانده،قبل از خواندن تمرین نکرده..خوب بود اما میتونست جالب تر بخوانه.به هر حال درود بر او
مانی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:
معنی این بیت چیست ؟
میزنی تو زخمه و بر میرود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب
عظیم ملکی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:
با سلام شعر بسیار زیبای حافظ که با اجرای استاد شجریان زیبایی ان دو چندان شده است آلبوم دل مجنون استاد را حتما گوش دهید
مرتضی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:
در مصرع دوم از بیت پنجم، بایستی "زان" به "از آن" تغییر کند.
alireza۰fa در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
پاسخ
علم ازلی علت عصیان بودن
نزد عقلا ز غایت جهل بود
حسین فرجی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲:
برای برادر محمد رض حمزه که آخرش نفهمیدم سال تایپ نظرش رو اشتباهی نوشته یا ماهش رو چونکه الان که متن را مینگارم (برابر نه و پنجاه دقیقه قبل از ظهر نهم اسفند 1396) هنوز به تاریخ نگارش شما نرسیده ام؛ که ایکاش نظرتان را هم مینوشتین که بالاخره حافظ بر چه مسلک و دینی نظراتش استوار بوده .اگرچه وقتی به آن مرحله از طریقت میرسی همه این بازیهای دین و مذهب رنگ میبازد ولی بالاخره برای رساندن مقصود خودت به مردم دین باور می بایست از آن تمثیل بیاوری و داستان بسرایی.
با آرزوی توفیق روز افزون
کمال داودوند در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:
در این جا در مصرع آخر ذاهل به معنی فراموش کار معنی میدهد
جمع این رباعی از 6516
سروش در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:
من درنیافتم آقای افشار غزل حافظ را که در بخش نظرات آورده و توضیحی دادهاند، ربطش به این غزل سعدی چیست! البته حدس میزنم میخواستهاند در صفحه همان غزل حافظ این نظر را بگذارند و اشتباه اینجا آمده است.
در ضمن فعل "هست" در جمله "پایان غزل که سرنوشت سرودهشدنش نیز هست" که در نظر پایانی آقای افشار آمده، باید "است" باشد به معنای "میباشد".
آقای سالار عقیلی بخشی از این غزل را که در آثارشان خواندهاند، در حقیقت بازخوانی و تقلیدی داشتهاند از اجرای ردیف آوازی زندهیاد محمود کریمی.
گمنام-۱ در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:
بیگانه آشنا،
می گویند مرگ و زندگی دست خداست( که این کمترین باور ندارد)
اما شرکار در این گونه تصمیم ها عجولانه رفتار نفرمایید
زندگیتان دراز و روزگار به کام باد
تا آنشا الله بیش و بیشتر از زلال شعر فارسی سیراب شوید.
حمید رضا۴ در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:
در ادامه، جناب H.Ghanbarian،
حیلت رها کن عاشقا…
مولوی در این غزل نیز از افکار گول خورده در ذهن یا سر، و ویرانه یا قربانی کردن آن می گوید.
کمی از باورهای خود نوشتید. فروتنی و انساندوستی در گفتارتان کاملأ آشکار است.
اما یقینأ آگاهید که بسیاری ازهم باورانتان با ذهن هایی گول خورده و در راه آنچه عشق میخوانند در سراسر جهان چه بی رحمی هایی بر مردم روا داشته اند.
پس تعبیر اینکه ذهن فریب خورده چیست و عاشق کیست مهم است.
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان ـ کانهم رخ خوب نازنینی بوده است
خیام در این بیت برای گرد خاک احترام قائل است و خواستار برخوردی آرام با این کوچکترین ذره ی قابل رؤیت در هستی است،
و انسان های مرده و مخاطب های زنده ای را که شکل و شمایل و رفتارشان را هرگز ندیده، زیبارو و نازنین می خواند.
تنها همین نگرش به طبیعت و انسان، برای عاشق بودن کافیست، اما “لازم”،
حال می توان به آفریننده ای برای همه ی اینها و فرستاده هایی از سوی او باور داشت و آنها را نیز دوست داشت.
اما پایبند بودن به این باور “لازم” نیست.
شاد باشید
رضا در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
وقتی حافظ ازخداوند درخواستی درمورد سلامتی وبازگشت محبوب خودرا دارد مسلّماً این محبوب زمینی بوده وبرداشت عارفانه ازاین غزل نابجا ونادرست خواهد بود. وهنگانی که حافظ با این الفاظ وبااین ادبیّات وبااین لحن سخن می گوید محبوبِ اوکسی جزشاه شجاع خوش صورت وخوش سیرت نیست. این غزل نیز همانندِ غزل: "شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت" درفراق شاه شجاع ودردوره ای سروده شده که وی توسط شاه محمود ازشیراز خارج شده بود. قطعاً حافظ دردوره ی غیبت او رنجها وملامتهای زیادی ازدشمنان وی که به حکومت رسیده بودند دیده وشنیده که اینچنین سوزناک وغم انگیز سروده است.
سبب: وسیله
سببیساز: وسیله ای فراهم کن،شرایطی را رقم بزن
ملامت: سرزنش و شماتت
معنی بیت: خداوندا عنایتی کن شرایطی رقم بزن تایاروهمدم من(شاه شجاع) ازاین سفراجباری به سلامت بازگردد ومرا که دردآم نکوهش وشماتت دشمنان گرفتارشده ام خلاص کند.
هرسرموی مرا باتوهزاران کاراست
ماکجائیم وملامتگربی کارکجاست
خاکِ رهِ آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
معنی بیت: ازخاک راهِ آن محبوبِ سفرکرده بیارید تا سرمه ی چشمان خویش کنم تا جهان پیرامونی راباچشمانی بنگرم که به گرد وغبار راه تو مزیّن شده است.
کحل الجواهری به من آرای نسیم صبح
زان خاکِ نیکبخت که شد رهگذار دوست
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
فریاد: به دادم برسید به فریادم برسید.
"شش جهت" یعنی ازهرسو، شرق و غرب و شمال و جنوب و بالا و پایین .
"خط" موهای نرم ولطیفی که برگِرداگِردِ صورت وپشت لب روئیده وباعث جذابیّت وزیبایی بیشترمی گردد.
عارض: چهره، رخسار
معنی بیت: به دادم برسید که جادوی خال وخط وجاذبه ی سیما وشمایل وافسون زلف وقدوقامتِ معشوق ازهرسوراه گریزبرمن بسته اند.
البته که حافظ دلی عاشق پیشه دارد وفریاد اودراین بیت ازسرنارضایتی وناراحتی نیست، اوبا این شیوه قصد دارد دهان عیب جویان ومنع کنندگان عشق را بامنطق ببندد وقانع کند. چراکه اوهمیشه ودرهر شرایطی خریدارناز وکرشمه ی خوبرویان بوده وهرگز ازعاشق پیشگی رویگردان نشده است.
شهریست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار هر ششم
امروز که در دست تواَم مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
اشک ندامت: اشک پشیمانی
معنی بیت: ای دوست، امروز که من زنده ام وامکان مهرورزی برایمان میسّرهست ازروی لطف وعنایت مرحمتی کن فردا که تضمینی ندارد من باشم یانباشم اگرچنانچه ناگه دارفانی را وداع گفتم توطبعاً پشیمان خواهی شد که چرا درفرصتی که داشتم محبّت نکردم، اشک پشیمانی چه فایده ای دارد؟
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
ای آن که به تقریروبیان دم زنی ازعشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
تقریر و بیان: گفتاربه زبان و بیان به قلم
خیر وسلامت: خداتورا خیردهد برو بسلامت
این بیت خطاب به کسانیست که بازبان وقلم ادّعای عاشقی می کنند درحالی که به آنچه که می گویند ومی نویسند عمل نمی کنند وتنها ادّعای عاشقی دارند. عاشقی با زبان چرب ونوشتار وادّعا وهیاهو میسّرنمی شود جز با عمل که آنهم باجان ودل است.
معنی بیت: ای کسی که بازبان وبیان وقلم ادّعای عاشقی می کنی بی آنکه درعمل عاشق باشی، ما باتوهیچ صحبتی نداریم انشااله که خیرببینی بروبسلامت.
قلم راآن زبان نبود که سرّ عشق گوید باز
وَرای حدِّ تقریراست شرح آرزومندی
درویش مکن ناله ز شمشیر احبا
کاین طایفه از کُشته ستانند غرامت
احبّا: حبیبان
غرامت: خونبها، تاوان.
معنی بیت: ای درویش اگر ازحبیبان ضربه ای خورده ای، ناله وفغان ودادخواهی مکن که هیچ نتیجه ای ندارد. این طایفه(حبیبان) نه تنها تاوان نمی پردازند بلکه ازآنجا که همیشه خودرا حق می دانند انتظار تاوان وخون بها نیز ازکُشته های خود دارند.
ای درویش ازآداب عاشقی دوراست اگر از شمشیر حبیبان بنالی. باید رقص کنان به زیرشمشیرشان بروی وازاینکه کشته ی حبیب می شوی خشنودباشی
زیرشمشیرغمش رقص کنان بایدرفت
کانکه شدکُشته ی اونیک سرانجام افتاد
در خرقه زن آتش که خَم ِ ابروی ساقی
بر میشکند گوشه ی محرابِ امامت
خم ابرو: انحنای ابرو، کمان ابرو.
محراب امامت: محل نمازگزاردن امام مسجد.
خرقه: لباس مخصوص صوفیان،خرقه نمادِ عبادت وپرهیزگاریست.
روی سخن باخرقه پوشانیست که باه زُهد وتقوا وپرهیزگاری مشغولند وازعشق بی نصیب افتاده اند.
معنی بیت: ای صوفی، ای خرقه پوش، ازاین راهی که درپیش گرفته ای به جایی نخواهی رسید این خرقه را درآتش بیانداز وببین که چگونه جلوه وجاذبه ی انحنای ابروی ساقی، محرابِ مسجد راازرونق انداخته وبه سایه فروبرده است.
دراین بیت حافظ،جلوه های طریقِ عشق را با جلوه های طریق عبادت زاهدانه درتقابل هم قرار داده ودرنهایت پیروزی بی چون وچرای عشق رابه نمایش گذاشته است.
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
حاشا: هرگز،غیرممکن است
معنی بیت: غیرممکن است که من ازبی توجّهی ونامهربانی تو شکایتی برزبان بیاورم. ازنظرمن خوبرویان ونازنینان اگر ظلم وستم هم بکنند عین لطف وکرامت است وعنایت.
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت
کوته نکند بحثِ سر زلفِ تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
کوته نکند: کوتاهی نکند، به پایان نبرد،رها نکند
این سلسله: این بحثِ زنجیره ای و مسلسل وار
حافظ در بحثِ پیرامون گیسوان بلندِ تو کوتاهی نخواهدکرد وهرگزاین بحث رابه پایان نخواهدبُرد زیرا زلف توبسیار بلنداست وطبیعیست که رشته ی این بحث نیزدرازو تاقیامت استمرارداشته باشد،
شرح شکن زلف خم اندرخم جانان
کوته نتوان کرد که این قصّه درازاست
حمید رضا۴ در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵:
درود جناب H.Ghanbarian عزیز،
فرمودید “ و این همه میسر نیست بجز آموختن از بزرگانی همچون مولانا”.
چرا، هست دوست گرامی. دانشمندان در زمینه علوم روانشناسی همه ی آن رفتارهای انسانی که ذکر کردید را شناسایی کرده و برای درمان و پیشگیری به راه حل های عملی دست یافته اند.
جهان، ابوعلی سینا را یکی از بزرگانِ علوم پزشکی می داند. اما آنچه امروز در این رشته انجام می شود قابل قیاس با دوران او نیست.
بزرگان ادب نیز در زمینه رفتار انسانی خدمات عمده ای, آن هم در غالب هنر انجام داده اند.
اما نادیده گرفتن یا نپذیرفتن و یا مبارزه کردن با دستاوردهای این دانشمندان، مضر و خطرناک برای جامعه انسانیست.
با سپاس
عباس پالاش در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:
کزان چشمه تو بردی هر چه است
هم وزن ایراد داره و هم معنا
منطقا با توجه به مصرع اول
ندارد چشمهٔ خورشید آبی
باید
کزان چشمه تو بردی هر چه آبست
باشه
شیرازی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - قصیده:
مگر قصیده نباید حداقل بیست بیت باشد ؟
Zeno در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:
با عرض احترام:
این رباعی از آن عالیجناب مولانا جلال الدین محمد رومی میباشد؛ دیوان کبیر - رباعی 881
کلیات شمس تبریزی با شرح و تصحیح استاد بدیع الزمان فروزانفر.
خدیجه گنجی در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵:
سلام، لطفا برای نویشتن اشعار، از رسم الخط عصر حاضر و معیار که در مدارس تدریس می شود، استفاده کنید.
یعنی" ای دوست" بنویسید؛ نه، "ایدوست""
"به چه امّید" بنویسید؛ نه، "بچه امّید".
"توست" بنویسید؛ نه، "تست".
"بربوده است" بنویسید؛ نه، "بربودست"
...
فرهام در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴:
در تکمیل نظرات دوستان باید گفت که کاملا درست است که شش بیت که از بفرمود تا موبدی پر هنر شروع می شود توسط متشرعین بعد از فردوسی الحاق شده ولی قطعا شخص الحاق کننده به خوبی با طبع و سبک فردوسی اشنا بوده و ابیات را کاملا مشابه افزوده کما اینکه برخی از مصرع ها در بخش های دیگری از شاهنامه توسط خود حکیم اورده شده اند مانند سر بدسگالان تو کنده باد..
با توجه به اینکه در آغاز حکیم می فرمایند:چو یک بهره از تیره شبدرگذشت.... منطقی ست درچنان وقتی از شب فراخواندن موبد و خواستگاری کردن دختر از شاه توسط حکیم بزرگ ما سروده نشده باشد.
دو بیت زشبنم شد آن....... هم تمثیل بسیاری زیبای حکیم از بسته شدن نطفه سهراب هست که با حذف نابجای آن توسط متشرعین به بدنه داستان آسیب زده است.
نکته آخر اینکه حرف ربط و عربی بوده و بکار بردن آن با فتحه در شعر پارسی مرسوم نیست. بنابر این و دیگر که از تو مگر کردگار صحیح نیست و باید دو دیگر نوشته شود خصوصا که در ابیات بعد از آن سه دیگر هم به کار رفته است.
nabavar در ۷ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۶:
soheil جان
شیخ به زهد و پاکدامنی تظاهر می کند ، نه زید،
از شیخ طرفداری مکن.
حسن جان .
بیت دوم که نوشتی نا موزون است . همان :
هر لحظه به دام دگری پابستی
درست است
زنده باشید
امیرعباس در ۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲: