گنجور

حاشیه‌ها

زهرا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - در مذمت مغرضان و حسودان:

در بیت ششم «یوم‌الحساب»‌ صحیح است

ن،ن در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

گر چنانست که روی من مسکین گدا را
به در غیر ببینی ز در خویش برانم
به نظر می رسد که سعدی درین بیت دلدار را تهدید میکند به اینکه : اگر مرا از خود برانی ، روی به یار دیگری خواهم آورد.
این چه عاشقی ست؟
تو نشدی یکی دیگر
آیا چنین نیست؟

عباس پالاش در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱۳:

زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی‌دانم
چه خویش بودی اگربودی زبانش در دهان من
مصرع دوم بیت دوم این‌گونه باید باشد
چه خوبش بودی ار بودی زبانش در دهان من
تا هم معنا و هم وزن درست باشد

شهروز در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

و چقدر زیبا در بیت گر چنانست که روی من مسکین گدا را، به در غیر ببینی ز در خویش برانم؛ کنایه به دو آیه از سوره ی ضحی میزنه اونجا که فرمود و ما تو را فقیر یافتیم و توانگرت کردیم! پس تو نیز فقیر را از خود مران!

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۱:

هر که ورا کارکیست، در کف او خارکیست
هر که ورا یارکیست، هست چو زندانیی
..
کارک تو، هم تویی
یارک تو، هم تویی...

جاوید مدرس اول رافض در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:

چون می تحقیق خورد
دست به اسرار برد

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:

نقاش صنع را همه لطف تو بود قصد..

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان:

مگر یاد تو، بودونبود جهان، به که فراموش بود

گمنام-۱ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان:

درود بر شما مینا
مگر یاد تو بود ونبود جهان به که فراموش بود
باقی بقایت

فاطمه در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

رضا بطور کامل و مشروح مطلب را بیان فرموده‏ اند و دقیقا همین است. نکته ای که باید عرض کنم این است که اگر خیالهایی که باعث می شود بالهای پرواز فکر بسته بماند را کنار بگذاریم و اجازه دهیم فکر بالهایش را باز کند با این غزل می توان فکر را از سطح خاک جدا کرد و به جاهای قشنگی پرواز داد.

شهروز کبیری در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:

ندیدی براوهای پرتاب اوی؟
یعنی آیا ابروهای بر از تاب و خشم او را ندیدی؟

شهروز کبیری در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:

در بیت:
بدو گفت کری فرودم درست
ازان سرو افگنده شاخی برست
واژه «کری» امده است. «کاری» به معنی: که آری صحیح است. تصحیح گردد.

شهروز کبیری در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:

با درود
در بیت:
ورا بیژن گیو راند همی
که خون بسمان برفشاند همی
واژه ی «بسمان» اشتباه تایپ شده و «باسمان» صحیح است. لطفا تصحیح گردد.

میم الف در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان:

به شمس الحق:
به نظر من «هر چه نه یاد تو فراموش به» به این معنی‌ست که هر چیز که یادی از تو به خاطر ما متبادر نمی‌کند باید فراموش شود.
باقی بقایتان

عسگری در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » جمهوری نامه:

شاعر این منظومه میرزاده‌ی عشقی است و نه ملک‌الشعرای بهار!

حنیفی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

باعرض سلام خدمت مدیران گنجور و خوانندگان عزیز وباعرض ارادت به یاد مولانا:
بازآمدم چون عید نو تا قفل زندان بشـکنم
وین چرخ مردم خوار را چنگال و دندان بشـکنم
هفت اختر بی‌آب را کاین خاکـیان را می خورند
هم آب بر آتش زنم هم بادها شـان بشـکنم
در بیت چهارم، مولانا که خودرا خاک وازخاک معرفی میکند هرسه عنصر آب وآتش وباد را به باد افتصاح میدهد.
ونیز بیان ظاهر این بیت میگوید که براتش آب می زند وحقیر شان میکند باد شان را بدر میکند .
بادهاشان اصلاح شود به بادها شان

زهرا یوسفی دارانی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۷ - قصهٔ احد احد گفتن بلال در حر حجاز از محبت مصطفی علیه‌السلام در آن چاشتگاهها کی خواجه‌اش از تعصب جهودی به شاخ خارش می‌زد پیش آفتاب حجاز و از زخم خون از تن بلال برمی‌جوشید ازو احد احد می‌جست بی‌قصد او چنانک از دردمندان دیگر ناله جهد بی‌قصد زیرا از درد عشق ممتلی بود اهتمام دفع درد خار را مدخل نبود هم‌چون سحرهٔ فرعون و جرجیس و غیر هم لایعد و لا یحصی:

پـــر کـــاهـم در مـصاف تـندبــاد *** خود ندانم در کجا خواهم فـتاد
پیش چوگان های حکم کن فــکان *** می دویم انــدر مکـان و لامکان
گــر هــلاکم گــر بــلالـم مـی دوم *** مــقتدی بـر آفــتابـت مــی شـوم
نسخه ی شما،چرا با نسخه ی دیگر شعر فرق دارد؟

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:

سیاه‌گوش یا کاراکال(Caracal caracal) یا منگوله‌گوش گربه‌سانی کوچک است که در خاورمیانه و آفریقا زندگی می‌کند.
کاراکال یکی از سنگین‌ترین و سریع‌ترین گربه‌های کوچک است و مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که گربه طلایی آفریقایی و یوزگربه نزدیک‌ترین خویشاوندان این گربه‌سان‌اند.
پیوند به وبگاه بیرونی

مجید محمدپور در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:

لغت‌نامه دهخدا
سیاه گوش . (اِ مرکب ) جانوری است درنده که سلاطین و امرا بدان شکار کنند. (برهان ). نام درنده ای که از سگ خردتر و از گربه کلان تر است . مایل بسیاهی هر دو گوش او سیاه و نوکدار و سریعالحرکت و بغایت جلدرو باشد. (غیاث ). جانوری است که گوشهای آن سیاه است و به شاطرشیر مشهور است که زیادتی صید شیر قسمت اوست و آنرا به ترکی قره قلاغ گویند و جانور مسطور پیشاپیش شیر رود و بانگ دهد تا جانوران دیگر از آمدن شیر آگاه شوند و احتیاط نمایند. (آنندراج ). پروانه . پروانق . عناق الارض . تفه . قره قولاغ . (یادداشت بخط مؤلف ) : سیاه گوش راگفتند ترا ملازمت شیربچه سبب اختیار افتاد، گفت : تا فضله ٔ صیدش میخورم . (گلستان ). رجوع به سیه گوش شود.

۱
۳۰۷۷
۳۰۷۸
۳۰۷۹
۳۰۸۰
۳۰۸۱
۵۶۳۸