گنجور

حاشیه‌ها

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۹:

من به شهی رسیده‌ام زلف خوشش کشیده‌ام
"خانه شه گرفته‌ام گر چه چنین پیاده‌ام"...

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۷:

هر لحظه زان شادی فزا بیش است کارافزاییم...

سروش در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲:

نظرها را کامل نخواندم.
تفال و کارهایی از این دست اگر از سر تفنن باشند، به باور من مشکلی ندارند اما اگر از سر ایمان و یقین و برای کارگشایی و در مقام تدبیر باشند، جز خرافات و جهل نیستند.
پیوند زدن حافظ با مهدویت -آن هم برای تایید مهدویت مورد نظر ما- اگر غرض و مرضی در آن نیست، زور بیخود زدن است.

محسن در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

با درود بر سعدی و درود بر گرداورنده ی این سایت.
اگر کوشش کنیم که بدون دانش ادبی و بدون مدرک ایراد نگیریم خیلی بهتر است. سروده ای بسیار زیباست.

امیر حسین در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

در مورد بیت آخر چون اعراب مطالب را به صورت نوشتاری نگهداری نمیکردند و بیشتر به صورت شفاهی و با تکبه بر حافظه به خاطر میسپردند و رواج فرهنگ نقالی باعث کم کاربرد شدن نوشتار بوده است به همین دلیل زمان خلیفه اول که تصمیم به مصحف کردن قرآن میگیرند نوشتار به شکل امروز و با اعراب گذاری و نقطه نبوده و به همین دلیل پس از گذشت سالیان و درگذشت کسانی که قرآن را از زبان حضرت پیامبر (ص) میشنیدند و حفظ میکردند باعث بوجود آمدن 14 نوع و مدل خواندن قرآن شده بوده که حافظ هر 14 مدل رو حفظ بوده اند این موضوع در دروس تفسیر قرآن و در بحث تحریف لفظی قرائت مفصلا بحث میشه که ابن مجاهد 2 شاگرد داشته که هر کدام هفت قرائت مختلف بلد بوده اند و فکر نمیکنم ارتباطی به 14 معصوم داشته باشه

بهروز در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱:

با سلام خدمت دوستان، در بیت پنجم مصرع دوم
آن کش نظری باشد با قامت رعنایی
در نسخه ها بیشتر به کار رفته .با سپاس

بهروز در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:

با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز، هرچند من خودم عاشق موسیقی سنتی هستم و هرگز نمی توانم انکار کنم که اشعار وقتی با آواز استادی و همراه موسیقی شنیده می شوند اثری متفاوت دارند، اما سوای اینها هرکس به فراخور حال خویش اشعار سعدی را بخواند منقلب می شود. بنده بارها اشعار سعدی را در تنهایی خویش خوانده ام و نا خواسته اشکم جاری گشته. ... مثل این بیت:
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
درود بر سعدی و درود بر همه ی شما دوستان عزیز

بهروز در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

باسلام خدمت دوستان، به نظر من اولا تصحیح کردن اشعار خداوندگار شعر عاشقانه درست نیست. بهترین شکل ممکن همون کلمات و وزن وقافیه ایست که خالقش سروده، ثانیا وقتی شعر از سعدی و مولوی و حافظ ودیگر بزرگان باشد و موسیقی هم موسیقی سنتی، همه اش دلنشین است. اما آواز استاد شجریان با تار استاد لطفی این شعر سعدی را انگار جان بخشی کرده... با سپاس

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:

یلدا تون مبارک
جمع این رباعی از 8384

همایون در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۱:

این غزل صورت نهایی شده غزل 1302 است که از مستان خلوتی صحبت می‌‌شود
عرفان جلال دین عرفان صفا و هم نشینی یاران صاف است
که هیچ غرضی در میان آنان نیست جز معرفت و حکمت
دو یا سه نفر معمولا این عشرت و بزم را بپا می‌‌دارند
اینان دارای نفخه خدائی یا فره ایزدی اند که اگر نباشد نیاز‌های فردی در کار خواهد بود
مانند بسیاری که دم از عرفان میزنند و ادعای اشتر یا عارف بودن هم دارند ولی هنوز صاف نگشته اند
این عرفان را شمس و کسانی چون بایزید و حلّاج و شهاب دین که بسیار انگشت شمارند نمایندگی می‌‌کنند
این باوری ‌ایرانی است که کسانی که دارای فره ایزدی اند کار‌های بسیار بزرگی می‌‌کنند و هیچ دشمن و ناخلفی نمی‌‌تواند به آنان آسیبی‌ برساند انگار در کشتی‌ نوح اند
بلکه این آنان اند که هر درمانده‌ای را نیز به شادی و خرمی می‌‌رسانند
و هنگامی که به مستی و طرب در می‌‌آیند باد سرمستی و فره خود را در بیشه عشق به درختان خشک می‌‌رسانند و آنها را هم به تازگی و طرب در می‌‌آورند
همان طور که یاران جلال دین همواره از این شادابی او برخوردار می‌‌گردند

امین در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

با سلام
در مصرع دوم از بیت ششم، بنظر اگر کاما بعد از طرب قرارگیرد معنی بهتری دریافت می شود.
گلِ طبعِ حافظ از نسیمی که با خود بوی یار را دارد شکفته شده است، همچنان که مرغ طرب و شادی همراه با خوشخوانی، با دیدن برگ گل، به جشن و پایکوبی میپردازد.
در این حالت برای " سوری " هم میتوان معنی جشن را اراده کرد که به واقعیت هم نزدیکتر است.
تا نظر بزرگان چه باشد.

‏طوبی برزگر در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷ - آرزوی پرواز:

در پاسخ دوست ارجمندمان عرص می کنم:
”نه ای تا زآشیان امن دلتنگ” یعنی تا وقتی که از خانه امن خود (در. ابنجا آشیانه پرنده) دلزده و سیر نشده ای و آن را دوست داشته باشی ...( در مصراع بعد، جواب این شرط است که: در امان خواهی بود و سنگی بر بالت زده نمی شود و ...)
[توصیه بزرگ خانواده است به خردسالان و نوجوانان که گاهی از خانه امن پدری گریزان می شوند و می خواهند پیش از زمان مناسب، آن را ترک کنند]
امیدوارم در روشن شدن معنی، کمکی کرده باشد

هادی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:

به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک (حضرت حافظ)
هرکسی از ظن خود شد یار من ( حضرت عشق مولانا )

سینا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:

معنی که نوشته شده بر روی بازوی براد پیت و آنجلینا جولی...آنجا دشتی است، فراتر از همه تصورات راست و چپ. تو را آنجا خواهم دید» شعری است از مولانا جلا‌ل‌الدین بلخی شاعر بلند آوازه ایرانی.

نیکومنش در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

با درود فراوان محضر اساتید و بزگواران و رضای بزرگوار در خصوص بیت (یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به ابی نخرد طوفان را خواستم با اجازه بزرگواران تعبیری رو تقدیم کنم
مراد از مردان خدا همانانی هستند که در قران به (رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع از ذکر الله و...)یاد شده و مولانا به این صورت از انها یاد می کند
اولیا را هست قدرت از اله تیرجسته باز گردانند ز راه حافظ موافقت و همراهی با انان را به خود و مخاطبان چون ایه قران (واصبر نفسک مع الذین یدعون ...)سفارش کرده و یاد اور می شود به تلمیحی از داستان قرانی که انان همانانی هستند که خاک وجودشان کبریایی شده و چون نوح کشتی مقاوم بر برابر بلایا و طوفانهای زندگی دارند و مصاحبت با انان تضمینی در مقابل شدائد بلایا و مصیبت ها خواهد بود
درود بر پویندگان و جویندگاه راه حقیقت

محمدرضا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند:

در بیت نهم :همچو آن یک کی نشان(( داری)) تو نیز.

عبذالغفار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳:

مصرع اول چنین اصلاح شود :
دوری از اسباب ما و من ، به حق پیوستن است
قطره را از خود گسستن ، دل به دریا بستن است
و مصرع نهم :
تا کی ای بیدرد ، دل را خوار خواهی داشتن
شیشهٔ داری ، که بر سنگش زدن ، نشکستن است

محمدرضا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند:

راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود...

... در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:

شیخ احمد جام (ژنده پیل) غزلی در همین وزن و قافیه و ردیف داره. اطلاعی ندارم که مولانا از این غزل آگاه بوده یا نه و همچنین آیا نظری به این غزل شیخ جام داشته یا نه، ولی بعید هم نیست که جواب این سوالات مثبت باشه.
غزل شیخ جام رو در ادامه می نویسم:
مست جام شوق یارم روز و شب / زآن خمار اندر خمارم روز و شب
چون نصیب من می صافی نشد / درد نوش و درد خوارم روز و شب
گر ببارد تیغ خونی بر سرم / جان ببازم سر نخارم روز و شب
گر خورم از جام عشقش جرعه ای / خویش را بر دار دارم روز و شب
هرچه می بینم جمال روی اوست / زآن به هر سو در نظارم روز و شب
سر ز جیب عشق او چون برکشم / دامنش را چون گذارم روز و شب
روز و شب هستند دائم بی قرار / من ز عشقش بی قرارم روز و شب
تا شبی دیدم جمال روی او / در هوایش انتظارم روز و شب
تا مگر روزی بگوید کای فلان / دست بسته بنده وارم روز و شب
در هوای عشق او چون تیر و میغ / قطره های خون ببارم روز و شب
تا گدایی می کنم بر در گهش / بر جهانی شهریارم روز و شب
اشک خونین می چکد از دیده ام / زآن همیشه زار زارم روز و شب
حالتی دارم عجب زان آشنا / غرقه و اندر کنارم روز و شب
آتش عشقم چنان افروخته / گاه نورم گاه نارم روز و شب
منبع: دیوان شیخ احمد جام به کوشش احمد کرمی

۷ در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۳۰ - حکایت:

قلم بهتر او را به شمشیر دست
اگر "به" اضافه باشد و چنین باشد:
قلم بهتر او را شمشیر دست
درست تر مینماید
قلم بهتر او را شمشیر دست باشد

۱
۳۰۶۷
۳۰۶۸
۳۰۶۹
۳۰۷۰
۳۰۷۱
۵۵۱۹