گنجور

حاشیه‌ها

۷ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۵:

میگوید دو نفر آگاه و روشن موی ظریف و باریکی را میتوانند نگه دارند(یعنی به اندازه یک تار مو هم که شده نقطه توافقی پیدا میکننند و درگیر نمیشوند ولی حالا بگو دو تا نادان اگر بجای مو هم زنجیر باشند پاره میکنند.
همیدون: اکنون
(دو صاحبدل نگه دارند مویی)
اینک زمان سرکشی(بررسی) و آزرم جویی(آبروداری)
میگوید آدمهای آگاه تا میتوانند از درگیری می پرهیزند و اگر هم درگیر شدند در نخستین فرصت با هم کنار میآیند بر خلاف احمقها

۷ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:

دیریاز
دیر+یاز
ریشه یاز فعل یازیدن است که دراز کردن است مانند:
دست یازیدن:دست درازی
دیریاز=دیردراز(شب طولانی)
میگوید اگر ملک شب دراز دیرگذر (درازتر برای بینوایان) را بیدار بماند مردم به آرام و ناز بخوابند.
یعنی پادشاهی باشد که مردم در پناه او باشند
چنانکه در بیت پیشین آورده که اگر پادشاه شبان آسوده بخوابد و به فکر مردم نباشد فقیر شب آسوده نخواهد خوابید.
اگر خوش بخسبد ملک بر سریر
نپندارم آسوده خسبد فقیر
اینها از زبان ملک عمر بن عبدالعزیز اموی است که از او به نیکی یاد شده

مولایی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳۱:

مصراع چهارم به گمانم باید " جهل مرکب " باشد نه " جهان مرکب "

ش در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۵:

سلام. ممکن است لطفا کسی معنای مصراع دوم این بیت و ارتباطش با مصراع اول را برایم شرح دهد؟
دو صاحبدل نگهدارند مویی
همیدون سرکشی و آزرم جویی

mojtaba در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:

توحید همینه؟

مجید در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸:

مصرع دوم بیت اول خود را ز پس کشیده نه سپس کشیده مشخصه که این

صمد در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:

سلام . وگر زنده ماند شب دیر تاز....یعنی چه؟

مهدی شمسی خانی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۷ - قوهٔ برق و کهربا:

این شعر در کتاب "نامه ی سخنوران" نوشته ی اسدالله ایزدگشسب، چاپخانه ی فردوسی، سال 1316 چنین آمده است:
سال ها در اروپ می گفتند
قوه ی کهربا چه ها باشد
چون بدیدند قدرتش گفتند
کاین چنین قوه از کجا باشد؟
گو بیایند خیل غربیون
کاین اشارات نزد ما باشد
رنگ زرد من و اشارت دوست
قوه ی کاه و کهربا باشد

رهام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک:

معنی مصرع :
که ز آباد ناید به دل برش یاد
شاید این باشد که : از آبادی در ضمیرش چیزی به یاد نداردو یا به خاطرش نمی آید .چراکه بنا به پیشنهاد آشپزها برای حفظ جان خود راه صحرا و زندگی دور از شهر و آبادی را در پیش گرفتند لذا به نوعی زندگی در کوه و دشتهای با صفا با روان باصفا و پاک آنها سازگارتر میباشد.

رهام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

صحیح اینگونه میباشد
به ایوان ضحاک بردندشان
بران اژدهافش سپردندشان

رهام در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

نمیدانم چرا اشتباه فاحش کلمه اژدهافشن در بیت نهم تصحیح نمیشود .اژدهافش باید بجای اژدهافشن قرار گیرد.
به ایوان ضحاک بردندشان
بران اژدهافشن سپردندشان

محسن حیدرزاده جزی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶۱:

در بیت ششم " به آهنگ " درست است .

سرباز عشق در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

سلام دیدگاه خودم رو درباره تفسیرها با چکامه ای از مولانا بیان میکنم جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه. چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

عابد در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه:

شاید بتوان شهد وموم را به شمس ومولانا تشبیه نمود که مولانا در فراغ شمش عمری سوخت وایستاده سماع کرد ومانند شمع سوخت وروشنایی داد انجا که می گوید
برفت انگبین یارشیرن من وو

آریا والا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

هر کجا ویران بود آن جا امید گنج هست
گنج حق را می‌نجویی در دل ویران چرا
هر کجا در زندگی مساله ای هست
این مسئله میتونه درد و رنجی برای انسان باشه و گوشه یا بخشی از زندگیش رو ویران کرده باشه، انسان دانا به این ویرانه به این شکل نگاه میکنه که اگه این مسئله ( ویرانه ) روحل کنه رشد میکنه ، و یک قدم در زندگی جلو تر میره ، پس رنج و درد ها ، گنج هایی هستند که انسان رو رشد میدن ، پیشرفت های عظیم صورت نمیگیره مگه این که درد عظیمی در درون وجودت ، قلبت داشته باشی ،
کسی که درد عشق عالم رو داره ، عاشق پدیده های خالقه ، به گنج حق میرسه ، که عشقه ، عشق به مهبت به انسان ها ، خدمت به نوع بشر
اگر روزی دلت ویرانه شد و درد عشق بهش افتاد ، میتونی گنج حق رو ببینی

عابد در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه:

شاید بتوان شهد وموم را به شمس ومولانا تشبیه نمود که مولانا در فراق شمه عمری سوخت سماع مرد وروشنایی داد انجا که می گوید
برفت انگبین جان شیرن من وو

تراوا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱ - بازار شوق:

خوبه که ادم هایی وجود دارند که میتونن حرفای تو رو با کلمات به شکل عمیقی بیان کنن...شاعر ها زبان امثال من میشن...
تمممام غم های دنیا رو تو این مصرع ریخته...با چون منی به غیر محبت روا نبود...

زهرا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

ممنون از دوست گرامی هفت
برای اولین بار متوجه طرز درست و معنی این غزل البته بدون شلوغکاری شدم.

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:

8955

ج.و در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

سایت خیلی خوبی دارید. اگر ترتیبی می دادید که یک فایل صوتی هم کنار اشعار باشد خیلی خوب می شد . تشکر

۱
۳۰۵۲
۳۰۵۳
۳۰۵۴
۳۰۵۵
۳۰۵۶
۵۵۲۱