گنجور

حاشیه‌ها

حامد کهن دل در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را:

جناب روزگار
لطفا دلیل یا منبع موثق بیاورید.
ممنون

 

حامد کهن دل در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را:

جناب علی
بنظرم معنی آن چنین است که:
آن کسی که در فعل نوشتن، پنجه و دست نویسنده را نبیند و توجه نکند که این دست نویسنده است که قلم را گرفته و به حرکت در می آورد، آنگاه به اشتباه می پندارد که عمل نوشتن حاصل از جنبش مستقل قلم است.

 

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

1-به درشتی و جفا روی مگردان از ما
که به کشتن برویم از نظرت یا[عُمراً !!] نرویم(=محال است که برویم)
2- به سودا رفتن= دیوانه شدن (؟)

 

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

"رنگ زیبایی و زشتی به حقیقت در غیب
چون تو آمیخته‌ای با تو چه رنگ آمیزیم"
تو خودت جمعِ همه زیبایی ها(رنگ های خوب) و همه مکر و افسون ها(=رنگ های زشت )هستی. در برار تو چه مکر و حیله ای بکار میاد؟!

 

مهرداد زمانی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

اکثر نظرات را خواندم..هرکسی نظر شخصی خودش را بیشتر ارائه میکرد تا نظر شاعر...یکی پیامبر یکی خدا یکی علی یکی شمس...خب همگان میدانند که مولوی به خاطر وجود شمس مولوی شد و ارادتی که به ایشان داشت را به هیچ کس نداشت به خاطر هجر از ایشان بود که منقلب گشته و روی به این اشعار جاودانه آورده...بی شک شاعران و شعر شناسان غیر شمس دراین شعر کسی را نمیبینند حتی آنجایی که میگوید تویی کامل منم ناقص ...اگر منظور خدا بود که گفتن ندارد خدا باید کامل باشد تا خدا گردد..ولی منظور مولوی شمس بود که او را انسان کامل میدانست و تا جایی که میتواند جهان را هم بگرداند...

 

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

سخن کم گوی تا در کار گیرند ....که در بسیار بد بسیار گیرند
شعر گویای خودش هست؛این همه حرافی برای چیه؟!
دو سه نفر هم خوندش که در اول حاشبه ها هم ذکر شده و تکرارش واقعا بیمورده.

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

سلام
بحث شدیدی (البته علمی و خوب) بین دوستان است در باره سخی و سخن در مصرع اول
بنده کار ندارم که اساتید مصحح یا جناب نیکلسون چه گفته اند و نیز ادعای تخصص در ادبیات ندارم اما به شدت به غزل های فارسی علاقمندم
به غزل که نگاه کنیم موضوع کاملا روشن است
1- کلمه سخی وزن شعر را سنگین می کند و از لطافت و آهنگ آن می کاهد
2- کلمه سخی به معنی بخشنده و صفت مشبهه است و ما نمی توانیم به جای مصدر (سخاوة و سخاء) به کار ببریم
3- در بیت بعد می فرماید: سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
این بیت در واقع به نوعی شرح بیت اول است یک چیزی مانند بدل جزء از کل که در واقع دارد سخن رنج را رد می کند و توصیه می کند که سخن از گنج بگو که همان شمع (شهد) و شکر باشد
با این اوصاف و این روشنی چرا باید به دنبال توجیهات عجیب باشیم برای آوردن کلمه سخی
خب شاید آقای نیکلسون اشتباه کرده باشه ایشون که عاری از خطا و اشتباه نیست

 

م.ر.الف آفریده در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

در نسخه قدسی یک بیت اضافه بر ابیات بالا آمده :
امید خاجگیم بود بنده گی تو کردم
هوای سلطنت ام بود خدمت تو گزیدم

 

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

در مورد معنی ابن بیت کسی میتونه راهنمایی کنه؟
واماندگی اندر پس دیوار طبیعت
حیفست دریغا که در صلح بهشتیم

 

محسن حیدرزاده جزی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

بیت هشتم این غزل را (آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ) با بیت زیر از حزین مقایسه کنید :
پاشد چنین اگر فلک احباب را زهم نبود عجب که عقد ثریّا به هم خورد

 

فرخ مردان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

جالبه که چقدر با فضای سایر غزلیات سعدی فرق داره این غزل. سعدی خیلی ملموس و اینجهانی فکر میکنه. انگار این یکی نوشته شده که سرمشقی برای حافظ بشه بعداً.

 

آرزو در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

سجده کنم من ز جان روی نهم من به خاک
گویم از این‌ها همه عشق فلانی مرا
معنی این بیت چیه؟

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

عده ای با استفاده از حروف انگلیسی فارسی را مینویسند و عده ای به انگلیسی مسخره و غلط نظر میدهند
نمیدانم اینها که طرفدار ادبیات فارسی هستند چرا اینقدر با بی توجه نظر میدهند
ببخشید در این تارنامه هدف زنده نگه داشتن زبان و ادبیات فارسی است
انگلیسی را هم که غلط مینویسید و صد اشکال املایی و دستوری دارد پیشکش، منظورتان چیست؟ که خود را نشان بدهید و افتخار کنید؟
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
تعجب میکنم که گنجور چرا اجازه ورود نظر با زبان بیگانه و استفاده از الفبای غیر فارسی را میدهد

 

حمید سامانی در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

املای صحیح مخفف تو است "توست" است نه تست

 

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۷:

بیت سی ام : بگفتند کای شاه آزادمرد بگرد بال تا توانی مگرد
در این بیت کلمه "بال" اشتباه است و کلمه "بلا" صحیح می باشد. و قرائت صحیح بیت به صورت زیر است:
بگفتند کای شاه آزادمرد بگرد بلا تا توانی مگرد
--------------------------------------------------------------
بیت هفتادم: هم‌اندر زمان تندباری ز کوه برآمد که شد نامور زان ستوه
در این بیت کلمه "تندبار" اشتباه است و کلمه "تندباد" صحیح می باشد. و قرائت صحیح بیت به صورت زیر است:
هم‌اندر زمان تندبادی ز کوه برآمد که شد نامور زان ستوه
--------------------------------------------------------------
بیت هشتادو هفتم : هرانکس که هستند سرهنگ‌فش که باشد ورا باره صد آب کش
مصرع دوم این بیت صحیح به نظر نمی رسد.
در شاهنامه تصحیح شده توسط مصطفی جیحونی و شاهنامه چاپ امیرکبیر به صورت زیر درج شده که صحیح تر می باشد.
هرانکس که هستند سرهنگ‌فش که باشد ورا مایه صد بارکش
با این قرائت معنی مصرع دوم این بیت به صورت زیر خواهد بود .
مایه و کالای او معادل بار صد بارکش (چهارپا) خواهد بود. به عبارت دیگر وسایل همراه او را صد تا اسب یا الاغ می تواند حمل کند.
--------------------------------------------------------------
بیت هشتاد و هشت : به پنجاه آب و خورش برنهید دگر آلت گسترش بر نهید
مقصود از پنجاه در این بیت پنجاه تا از بارکش ها (چهارپایان) است.
------------------------------------------------------------------
بیت نودو پنج : چو بگذشت از تیره شب یک زمان خروش کلنگ آمد از آسمان
کلنگ یعنی رعد وبرق
-----------------------------------------------------------------

 

shk clickmank در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:

می دان که زمانه نقش سوداست
بیرون ز زمانه صورت ماست
زیرا قفسی‌ است این زمانه
بیرون همه کوه قاف و عنقاست
جویی است جهان و ما برونیم
بر جوی فتاده سایه ماست
اینجا سر نکته‌ای‌ است مشکل
این جا نبود ولیکن این جاست
جز در رخ جان مخند ای دل
بی او همه خنده گریه افزاست
آن دل نبود که باشد او تنگ
زان روی که دل فراخ پهناست
دل غم نخورد غذاش غم نیست
طوطی است دل و عجب شکرخاست
مانند درخت سر قدم ساز
زیرا که ره تو زیر و بالاست
شاخ ار چه نظر به بیخ دارد
کان قوت مغز او هم از پاست
مولوی بلخی

 

پاک روان در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:

من از ادبیات و شعر هیچ نمیدانم ولی وقتی این شعر رو خوندم برای 30 ثانیه شاید هم بیشتر اشکم و قهقهه با هم در آمیخت، کمتر کسی این بلا رو سرم آورده.

 

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۱:

در بیت دوم کلمه "آنش" صحیح نیست و "آتش" صحیح است و صورت صحیح بیت این است :
به شب آتش و روز پردود دید ز جایی که بد شادمان بازگشت
------------------------------ ------------------------------ --------------
در بیت سوم به جای کلمه " همباز" کلمه "انباز" مناسبتر است.
ز جایی که بد شادمان بازگشت تو گفتی که با باد انباز گشت
------------------------------ ------------------------------ --------------
بیت پنجم در شاهنامه چاپ انتشارات امیرکبیر (چاپ سال 1341) به صورت زیر ثبت شده که اصیل تر به نظر می رسد.
پشوتن چنین گفت کز پیل و شیر به مردی فزونست گرد دلیر
------------------------------ ------------------------------ --------------
در بیت هفتم رویینه خم به معنای شیپور است.
------------------------------ ------------------------------ --------------
بیت هشتم در شاهنامه چاپ انتشارات امیرکبیر (چاپ سال 1341) به صورت زیر می باشد .
به دژ چون خبر شد که آمد سپاه جهان نیست پیدا ز گرد سیاه،
اگر بیت بعدی (بیت نهم) را نیز به صورت پیوسته با این بیت (بیت هشتم) یعنی موقوف المعنی بخوانیم به نظر می رسد که ضبط نسخه امیر کبیر صجیح تر است.
------------------------------ ------------------------------ --------------
در بیت پانزدهم کلمه "نامدران" اشتباه است و نامداران صحیح است.
ببر نامداران دژ ده هزار همه رزم جویان خنجرگزار
------------------------------ ------------------------------ --------------
بعد از بیت بیست و هفتم یعنی بعد از بیت
(چو نوش‌آذر او را به هامون بدید بزد دست و تیغ از میان برکشید)
بیت زیر در نسخه امیرکبیر وجود دارد:
به پیش اندر آمد به سان هژبر بزد تیغ چون برق در زیر ابر
------------------------------ ------------------------------ --------------
بیت سی ام در گنجور به صورت زیر است
بران‌سان دو لشکر بهم برشکست که از تیر بر سرکشان ابر بست
بیت مزبور در نسخه امیر کبیر به صورت زیر درج شده است
بران‌سان دو لشکر بهم برشکست زگرد سپه بر هوا ابر بست
مصرع دوم را در هر دو نسخه ملاحظه فرمایید بستن ابر از تیر بر سرکشان زیاد مناسب نیست اما بستن ابر با گرد سپاه مناسب تر است.
------------------------------ ------------------------------ --------------
بیت سی و چهارم در نسخه امیر کبیر به صورت زیر است:
به بالای اسفندیارست و بس بدین دژ نیاید جزو هیچ‌کس
این قرائت با مفهوم بیت قبلی هماهنگ تر است
------------------------------ ------------------------------ --------------
بیت سی و پنجم همان نیزهٔ جنگ دارد به چنگ که در گنبدان دژ تو دیدی به جنگ
در نسخه امیرکبیر مصرع دوم به صورت زیر ضبط شده است.
که در گنبدانش تو دیدی به چنگ
به نظر هردو قرائت مناسب است

 

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰:

بیت چهارم از اخر:
بکشتند اسپان و چندی به ره کشیدند بر بام دژ یکسره
کلمه "به ره" اشتباه است و "بره" صحیح است. در شاهنامه چاپ انتشارات امیر کبیر سال 1341 نیز بیت فوق به صورت زیر اسا
بکشتند اسپان و چندی بره کشیدند بر بام دژ یکسره

 

مازیار در ‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

دوستان، من هرچی فکر میکنم میبینم واقعا اعتقادات خودم رو هم نمیتونم بشناسم. الان یه عقیده ای دارم یک ساعت بعد عقیده ای دیگه، حالا بیایم بگیم 700 سال پیش عقیده حافظ چی بود و خیام به چی اعتقاد داشت؟؟؟؟؟؟؟
اصلا فرض کنیم با کلی دلیل و منطق تونستیم اعتقادات اونا رو بررسی و کشف کنیم، تازه باید بشینیم راجع به درستی و غلطی اون اعتقادات صحبت کنیم.
تازه صحت و سقم اون اعتقادات روهم سنجیدیم..... خوب که چی؟ غزل حافظ همونه که هست ... فرقی نمیکنه.
چرا ما آدما نمیتونیم با چیزی همون جور که هست کنار بیایم؟ چرا باید همه چیز رو استحاله کنیم ؟ واقعا حافظ و خیام در دوره ای که اعتقادات تعصبی حکمفرما بوده مجبور بودند به جای خدا بگن باده کش؟ یا به جای عشق ربانی بگن پریوش یا به جای گردن نهادن به حکم خدا بگن شراب نوشیدن؟
حالا بر فرض همه اینا رو هم گفتند......... متن شعرشون الان اینه ...... ما چرا توی سرو کله هم بزنیم بگیم منظورش اینی نبوده که گفته ... منظورش اونی بوده که نگفته؟

 

۱
۲۸۴۸
۲۸۴۹
۲۸۵۰
۲۸۵۱
۲۸۵۲
۵۰۶۰
sunny dark_mode