گنجور

حاشیه‌ها

محمود در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:

مصرع آخر اینگونه هم می‌تواند باشد:
چو فیل و چو فرزین همه کج می تازی

 

علی امینی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:

با سلام و احترام به همراهان اهل هنر
استاد افتخاری ضمن حفظ ساختار گوشه های مایه بیات ترک، بقدری متفاوت و زیبا خونده اند که آدم فکر میکنه اولین بار داره زیبایی این نغمه ارایه میشه. بنظر حقیر در قطعات آوازی ایشان یکی این اثر و دیگری آواز متفاوت ابوعطا( عزم آن دارم که امشب مست مست...) نقطه عطفی در موسیقی اصیل ماست .

 

س در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:

من اول روز دانستم که این عهد . . . که با من بسته ای محکم نباشد

 

محسن حیدرزاده جزی در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۳:

در بیت پایانی به جای محراب باید حرف نوشته شود :
دهن به حرف مکن باز چون صدف صائب ......

 

نیلوفر در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:

منظور از مفت امروزیم پس ای وعده فردا بیا چیست؟
اصلا کلمه مفت اینجا به چه معناست؟

 

محسن در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند
به نظرم اندیشه حافظ اینجا به این معنی هست که چون خرقه از آن صوفی هست و برای حافظ نیست مغبچگان اگه به این موضوع آگاه شوند این خرقه را به عنوان گرو قبول نمیکنند.نوعی حرکت رندانه که خرقه صوفی به گرو دادن و در عوض به هدف که همان مستیست رسیدن

 

محسن در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:

کمال
چشم نخوری
کمر غول می شکنی .

 

یاسین در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:

باید این شعر را خواند تا مقام ملک الشعرا را درک کرد

 

صادق در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:

بادرود ،، میگن حقیقت تلخه ،، واسه همین دیندارن دوس ندارن جناب خیام یه انسان بی دین بوده باشه.دو دو تا = چهارتا به همین راحتی.

 

محمدامین در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۲ - ترسیدن شیر از بانگ شنزبه:

اعشب یعنی رسیدن به گیاه تر.
اذا اعشبت فانزل یعنی هنگامی که به گیاه تر رسیدی پس فرود بیا و مجاز این است، هنگامی که به حاجت خود رسیدی، قانع باش.

 

زهره نامدار در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۱ - المقالة ‌الثانیة عشره:

*همچو گوی) در تصحیح استاد شفیعی کدکنی(گویی) آمده
**در بیت (حلقه ام گم شده )در تصحیح استاد شفیعی کدکنی به این شکل آمده"(حلقه ای ام گم شده )

***مصرع(عاقبت طی کرده خواهم ماند باز )اشاره به آیه 104 سوره 21 انبیا دارد.

 

تماشاگه راز در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
همانطور که، علاّمه محترم قزوینی اظهار نظر کرده اند این غزل وغزلی دیگرکه در آن صراحتاً از سلطان احمد شیخ اویس حسن ایلکانی نام برده شده مربوط به این سلطان است. سلطان جلایر ( 784-813) پسر سلطان اویس در سال 784 با پیروزی بر برادر خود سلطان حسین و قتل عام و اطرافیانش بر آذربایجان و بغداد مسلّط شد . او در عین شقاوت و بی رحمی مردمی مدّبر و باهوش بود.
حافظ در سالهای اخیرحیات خود علاوه بر نابسانی های موجود دچار دلهره وترس حمله تیمور شده و قصد ترک شیراز را داشته است . این غزل و غزلی دیگر با مطلع :
احمد الله عَلی مَعدِلَهِ السّلطان لاحمد شیخ اویس حسن ایلکانی
را برای سلطان احمد جلایر سروده و خیال مهاجرت از شیراز به بغداد را داشته است . باید دانست حافظ از قساوت و بی رحمی های سلطان احمد جلایر آگاهی کامل داشته و به حکم روح آزادیخواهی و صراحت لهجه حتی در این غزل با ایهامی به آن اشاره و اورا به عدل و داد توصیه می کند . بیت پنجم این غزل بی شک از حافظ صریح اللهجه و شجاع است که ممکن است در نسخه یی که برای سلطان احمد جلایر ارسال شده سبب این شده باشد که سلطان احمد در دعوت رسمی او دچار تردید شده باشد و حافظ بعدآً به حکم احتیاط آن را حذف کرده و غزل دیگری که به مطلع آن اشاره شد سروده و برای حاکم بغداد فرستاده باشد . ما براین گفته خود دلیلی نداریم لیکنمفاد ابیات این غزل و غزل دومی و حالت استقبال و در ماندگی حافظ و خبر یورش تیمور، همگی دلالت براین دارد که حافظ ترجیح میداده که از جهنم شیراز به برزخ بغداد راه مَفَرّی بیابد و اینکه آیا خود او آخر الامر پشمیمان شده یا امکانات سفر زاد و توشه دست به هم نداده یا رسماً از طرف سلطان دعوت نشده، قدر مسلّم این است که این سفر صورت عمل به خود نگرفته و عمل شده است . بعضی عقیده دارند که این غزل در پاسخ دعوت نامه سلطان احمد سروده و به بغداد ارسال شده است و گنجانیدن بیت پنجم غزل نیز پاسخ مؤدبانه و غیر مستقیمی است بر ردّ دعوت آن پادشاه ظالم . لیکن این نظریه با مفاد چهار بیت اول غزل کِلکِ سلطان از او یاد کرده و قاصد درگاهش به سلامی دل او را شاد سازد و تقاضا می کند که اینحاجات مر ابرآور و اگر لطف تو خرابی چون من را آباد کند خداوند به تو عوض خواهد داد و دعا می کند که خدا در دل آن شاه بیندازد که از او یاد نماید کاملاً منافات دارد در این صورت چگونه می توان گفت که این غزل با این اشارت و ایهامات جواب ردی بر دعوت قبلی است؟
تنها نتیجه یی که می توان از مطالعه این غزل گرفت این است که حافظ می گوید: ( ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز ) واین مصراع می رساند که پس از یک عمر زندگانی پر نشیب و فراز حافظ از کارنامه زندگی و نحوه آن راضی نبوده است.

 

نِیِستان در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۱۴ - در تواضع و صحبت درویشان:

ای پسر از آخرت غافل مباش
❋ با متاع این جهان "خوشدل" مباش ❋

با درود و سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور
✯✯✯✯✯✯✯

 

حاتم در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:

در بیت ششم باید شعر به صورت "میر آمد و میر آمد.." باشه

 

رضازاذه در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:

سلام.درخصوص ساقی نامه بیدل و استعاره مفهومی در آن می خواهم بدانم.کلا ساقی نامهبیدل همه در یک جاانگار وجود ندارد. در صورت امکان راهنمایی نمایید.باسپاس

 

فریبا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

ورت خجالت سرو آرزو کنی بخرام...اشتباه نوشته شده.
در ضمن معشوق در این شعر زمینی ست چون شاعران قبل از قرن هشت اصلا از عرفان خبر نداشتند و نمیدونستن چی هست اما بعد از اون بخاطر حمله مغولان و کشتن ادبا،شاعران به انزوا کشیده شدن و تصوف و عرفان به روی کار اومد و بعد از قرن 8 و 9 معشوق آسمانی شد

 

حمیدرضا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۳:

البته این عبارت گویا در غزلیات عراقی هم آمده:
«بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟»
و حافظ می‌تواند آن را از عراقی قرض گرفته باشد.

 

حمیدرضا در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۳:

مصرع دوم بیت هفت « ... گره از کار فروبسته ی ما بگشایی» یادآور بیت معروف خواجه شیراز است:
«بود آیا که در میکده‌ها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند»
با توجه به این که حکیم نزاری بر حافظ مقدم بوده این احتمالا از تأثیرات حکیم خراسان بر خواجه شیراز است.

 

محمد در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۰۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:

سلام، کجای این شعر زن ستیزی هست؟ همین شعر رو در مورد مرد هم میشه گفت. شعر بیشتر در مورد بداخلاقی در زندگی است. بعضی به خیال خود میخواهند از حقوق زن دفاع کنند، غافل ازینکه در جهت خلاف آن حرکت می کنند.

 

ﻛﺎﻣﺒﻴﺰ در ‫۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۷:

ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﺩﺭ اﻳﻦ ﻣﺼﺮﻉ:
چونشد آنکز گوش میکرد استماع
"ﭼﻮﻧﺸﺪ ﺁﻧﻜﺰ" ﻏﻠﻂﻪ و ﺻﺤﻴﺤﺶ "ﭼﻮﻥ ﺷﺪ ﺁﻥ ﻛﺰ" ﺑﺎﺷﻪ

 

۱
۲۳۲۴
۲۳۲۵
۲۳۲۶
۲۳۲۷
۲۳۲۸
۵۰۷۷
sunny dark_mode