ای بهارستانِ اقبال ای چمن سیما بیا
فصلِ سیرِ دل گذشت اکنون به چشمِ ما بیا
میکشد خمیازهٔ صبح انتظارِ آفتاب
در خمارآبادِ مخموران قدحپیما بیا
بحر هر سو رونهد امواج گردِ راهِ او ست
هر دو عالم در رکابت میدود تنها بیا
خلوتِ اندیشه حیرتخانهٔ دیدارِ تو ست
ای کلیدِ دل درِ امید ما بگشا بیا
عرض تخصیص از فضولیهای آدابِ وفا ست
چون نگه در دیده یا چون روح در اعضا بیا
بیش از این نتوان حریفِ داغِ حرمان زیستن
یا مرا از خود ببر آنجا که هستی یا بیا
فرصتِ هستی ندارد دستگاهِ انتظار
مفتِ امروزیم پس ای وعدهٔ فردا بیا
رنگ و بو جمع است در هر جا چمن دارد بهار
ما همه پیشِ توایم ای جمله ما با ما بیا
وصلِ مشتاقان ز اسبابِ دگر مستغنی است
احتیاج این است کـای سامانِ استغنا بیا
کو مقامی کز شکوهِ معنیات لبریز نیست
غفلت است اینها که بیدل گویدت اینجا بیا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بهار را به عنوان نماد زیبایی و تازهنفسی معرفی میکند و از آن میخواهد که به دنیای انسانها بیاید. شاعر به شوق و انتظار برای ظهور بهار و آفتاب اشاره میکند و احساس ناامیدی و بیصبری خود را نسبت به زندگی بیان میکند. او از بهار میخواهد که به زندگی ما معنا و زیبایی بخشد و ما را از این حالت خمار و انتظار نجات دهد. شاعر تأکید میکند که حس و حال زندگی بدون وجود عشق و وصال ممکن نیست و به نیز به دنبال جایی است که از شور و نشاط پر باشد. در نهایت، او با بیان غفلت دیگران از این موضوع، به تأکید بر اهمیت آمدن بهار و وصال میپردازد.
هوش مصنوعی: ای سرزمینِ خوشبختی و زیبایی، ای چمن زیبای من! اکنون که فصلِ شگفتی و دلگشایی به پایان رسیده، تو به چشمان ما بنگر و با زیباییات دل ما را شاد کن.
هوش مصنوعی: صبحت با آرزوی دیدن خورشید به آرامی در حال پیری است. در این حال و هوای مست و دلنشین، بیا و با من بنشین و نوشیدنی بنوش.
هوش مصنوعی: امواج دریا در هر جا به سمت او حرکت میکنند، و تمام موجودات عالم در پی او میدوند. فقط کافیست یک بار به سوی او بیایی.
هوش مصنوعی: فضای آرامش فکری من پر از شگفتی از دیدن توست. ای کلید دل، دروازه امید ما را باز کن و بیا.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تأکید بر جزئیات و محدودیتهای خاص در رابطهها، نتیجهی دخالتهای بیجای در وفاداری و ادب است. مانند اینکه چگونه نگاه به چشمها یا حضور روح در بدن میتواند حس عمیقتری از ارتباط و آشتی را نشان دهد.
هوش مصنوعی: نمیتوانم بیشتر از این با دردِ زندگی کنار بیایم، یا مرا به جایی ببر که وجود دارد، یا خودت نزدیکم بیا.
هوش مصنوعی: زندگی فرصتی ندارد و زمان انتظار کشیدن بیهوده است. ما امروز در حال زندگی هستیم، پس ای آرزوی فردا، بیایید و خود را نشان بده!
هوش مصنوعی: در هر جایی که بهار است، رنگ و عطر زندگی را به ارمغان میآورد. ما همه به حضور تو آمدهایم و خواستاریم که تو نیز با ما بیایی.
هوش مصنوعی: دلبستگی و پیوند عاشقان به عوامل دیگر نیاز ندارد؛ تنها به تو ای منبع بینیازی نیاز دارد که به یاری آنها بیایی.
هوش مصنوعی: به دنبال مکانی بگرد که از عظمت و زیبایی مفهوم تو پر نشده باشد. این بیتوجهی است که بیدل به تو میگوید اینجا بیا.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۶
بیش از این نتوان حریفِ داغِ حرمان زیستن
یا مرا از خود ببر آنجا که هستی یا بیا
ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی
یا مرا از خود ببر آن جا که هستی یا بیا!
فصل گلگشت چمن شد ای گل رعنا بیا
برگ عیش از کف مده، با ساغر و مینا بیا
ما غم انگیزیم، نه گل تاب ما دارد نه خار
تا نبینی باغ را پژمرده، پیش از ما بیا
دست می باید ز ایران شست پیش از سیر هند
[...]
در دل ما گر نمی آیی به چشم ما بیا
از محیط اندیشه داری بر لب دریا بیا
خاک در چشمم زند نظاره همچون گردباد
ای نسیم پیرهن از دامن صحرا بیا
از طپیدن ریخت زیر دام بال و پر مرا
[...]
ای بهار ناز بهر زینت گلها بیا!
سیر دریا آرزو داری به چشم ما بیا!
کردهام دور از رخت تمهید سامان جنون
ای سویدای دلم را دافع سودا بیا!
از وفا داریم هر دم آرزوی مقدمت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.