روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در پردهای هنوز و صدت عندلیب هست
مردیم از فراق تو ای عیسی زمان
آیا ز خوان وصل تو ما را نصیب هست؟
هر جا روم خیال تو در دیده من است
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
هرچند دورم از تو که دور از تو کس مباد
لیکن امید وصل توأم عنقریب هست
دوری ز خدمت تو ز نقصان شوق ماست
دردا که درد نیست وگرنه طبیب هست
اظهار شوق این همه از فیض هرزه نیست
هم قصه غریب و حدیث عجیب هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به فراق و longing خود از معشوق میپردازد. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که حتی اگر دور باشد، همواره در ذهن و دل او حضور دارد. شاعر از درد و شوق به معشوق صحبت میکند و امیدوار است که روزی به وصال او برسد. همچنین، او تأکید میکند که این احساسات ناشی از عشق واقعی و عمیق است و بیدلیل نیست. در نهایت، ابیات حس انتظار و امید را به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: هیچ کس چهره تو را ندیده، اما هزاران رقیب در سایهاند و صدها بلبل به عشق تو آواز میخوانند.
هوش مصنوعی: ما از دوری تو بسیار رنج میبریم، ای منجی زمان. آیا ممکن است که ما هم به نعمت نزدیکی و وصل تو دسترسی پیدا کنیم؟
هوش مصنوعی: هر کجا که میروم، یاد تو در ذهنم هست و در هر جایی که باشم، نور چهرهی محبوبم همراهم است.
هوش مصنوعی: اگرچه از تو دور هستم و هیچکس به اندازه من از تو دور نیست، اما امیدوارم به زودی به وصال تو برسم.
هوش مصنوعی: دوری از خدمت تو به خاطر کمبود اشتیاق ماست. کاش درد ما واقعی بود، زیرا در این صورت پزشک وجود دارد که میتواند ما را درمان کند.
هوش مصنوعی: اینکه این همه شادی و اشتیاق نشان داده میشود، به خاطر بیهودهگی نیست. بلکه داستانی عجیب و قصهای غریب در پس آن نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر جانب محب نظری با حبیب هست
غم نیست گر هزار هزارش رقیب هست
با کس مگو که چاره کنند درد عشق را
ای خواجه گر طبیب نباشد حبیب هست
سر در مکش ز ناله ما ای درخت ناز
[...]
رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
[...]
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در پردهای هنوز و صدت عندلیب هست
مردیم از فراق تو ای عیسی زمان
آیا ز خوان وصل تو ما را نصیب هست؟
هر جا روم خیال تو در دیده من است
[...]
گوشت کجا به نالهام ایدل فریب هست
آن گلبنی که صد چو منت عندلیب هست
در وادیی که شوق بود راهبر چه باک
گر هر قدم هزار فراز و نشیب هست
دعوای ناتوانیت ای خسته کی سزاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.