گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

مطلب صبح ازل طلعت درویشان است

مخزن نقد ابد خلعت درویشان است

شمع خورشید که گلزار ازو شد روشن

گلی از بزمگه نزهت درویشان است

جام جمشید کزو کار جهان است عیان

یک سفال کهن از صحبت درویشان است

عرش اعظم که بود بال ملک جاروبش

قبه بارگه حشمت درویشان است

طایر قدس که بر عرش نشیمن دارد

پیک پیغام ده حضرت درویشان است

چرخ اطلس که مکلل به در انجم گشت

پرده‌ای از حرم عصمت درویشان است

گر جهد تیر ملایک طرف از شست قضا

باز گرداندنش از همت درویشان است

فانیا روشنی وقت ز درویشان جوی

کین کشاد از نظر رحمت درویشان است

 
 
 
حافظ

روضهٔ خُلدِ برین خلوت درویشان است

مایهٔ محتشمی خدمتِ درویشان است

گَنج عُزلت که طلسماتِ عجایب دارد

فتحِ آن در نظرِ رحمتِ درویشان است

قصرِ فردوس که رضوانش به دربانی رفت

[...]

میرزا حبیب خراسانی

ملک تسلیم و رضا دولت درویشان است

کسوت فقر و فنا خلعت درویشان است

قسمت پادشهان سیم و زر و تاج و کمر

رنج و اندوه و بلا، قسمت درویشان است

نوبت پادشهان دبدبه کوس و دهل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه