ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی
بدان زمین گذری کن در آن زمان که تو دانی
چو مرغ در طیران آی و چون بر اوج نشستی
نزول ساز در آن خرّم آشیان که تو دانی
چنان مران که غباری بدو رسد ز گذارت
بدان طرف چو رسیدی چنان بران که تو دانی
چو جز تو هیچکس آنجا مجال قرب ندارد
برو بمنزل آن ماه مهربان که تو دانی
همان زمان که رسیدی بدان زمین که تو دیدی
سلام و بندگی ما بدان رسان که تو دانی
حکایت شب هجران و حال و روز جدائی
زمین ببوس و بیان کن بدان زبان که تو دانی
بنوک خامه ی مژگان تحیتی که نوشتم
بدو رسان و بگویش چنان بخوان که تو دانی
وگر چنانک توانی بگوی کای لب لعلت
دوای آن دل مجروح ناتوان که تو دانی
مرا مگوی چه گوئی هر آن سخن که تو خواهی
زمن مپرس کجائی در آن مکان که تو دانی
چو از تو دل طلبم گوئیم دلت چه نشان داشت
من این زمان چه نشان گویم آن نشان که تو دانی
دل ربائی و گوئی ز ما بگو که چه خواهی
ز دُرج لعل تو خواجو چه خواهد آنکه تو دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از محبوبش میخواهد که خبری از حال و احوال او برایش بیاورد. او به محبوب توصیه میکند که در سفر به مکانهایی که میشناسد، به یاد او باشد و از او درخواست میکند که بیخبر از او نرود و سلام و ارادتش را به معشوق برساند. شاعر همچنین به تنهایی و عذاب جدایی اشاره میکند و از محبوب میخواهد که با بیانی دلنشین، احساساتش را نسبت به او بیان کند. او به عشق و دلباختگی خود اشاره میکند و در نهایت از محبوب درخواست میکند که به او بگوید دلش چه وضعی دارد و از احساسات خود نسبت به او صحبت کند.
هوش مصنوعی: ای نسیم، آیا میتوانی از کسی که میشناسی به من خبری برسانی؟ به آن سرزمین برو، هنگامی که خودت میدانی.
هوش مصنوعی: مانند پرندهای در حال پرواز باش و زمانی که به اوج رسیدی، به آرامی و با شادی به آشیانهای که خود میشناسی بازگرد.
هوش مصنوعی: به گونهای حرکت نکن که ابر سیاهمان را از تو بپذیرد، زمانی که به آن سمت رسیدی، آنچنان ادامه بده که خودت میدانی.
هوش مصنوعی: هیچ کس جز تو در آنجا به مقام قرب و نزدیکی نمیرسد، به سمت خانه آن ماه مهربان بیا که تو خود بهتر میدانی.
هوش مصنوعی: به محض اینکه به آن سرزمین رسیدی، سلام و احترام ما را که تو از آن باخبر هستی، به او برسان.
هوش مصنوعی: حکایت شب جدایی و حال و روز دوری را بیان کن و زمین را ببوس و به شیوهای که خود میدانی توضیح بده.
هوش مصنوعی: با نوک مژههایم پیامی را نوشتم و آن را به او برسان و بگو که به گونهای بخواند که خودش میداند.
هوش مصنوعی: اگر میتوانی بگو که ای لب لعل، تو درمان آن دل مجروح و ناتوانی که خودت از حال آن آگاهی.
هوش مصنوعی: به من نگو چه بگویی، هر چیزی که بخواهی بگو. از من نپرس کجا هستم، چون من در جایی هستم که تو خودت میدانی.
هوش مصنوعی: وقتی از تو میخواهم دل و احساساتت را بروز دهی، میپرسم دلت چه نشانهای دارد. اما من در حال حاضر چه چیزی برای گفتن دارم؟ تنها تو هستی که نشانههای قلبت را میدانی.
هوش مصنوعی: دل را به دست میآوری و میگویی از ما بگو که چه میخواهی. در مورد دُرج لعل تو، خواجو میداند که چه میخواهد، چون تو خود این را میدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ایا صبا خبری کن مرا از آن که تو دانی
بدان زمین گذری کن در آن زمان که تو دانی
نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
نسیم صبح، کرم باشد آن چنان که تو دانی
گذر کنی ز بر من به نزد آنکه تو دانی
پیام من برسانی، بدان صفت که تو گویی
سلام من برسانی، بدان زبان که تودانی
چو راز با کمرش در میان نهی بشگرفی
[...]
نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت
به مردمی نه به فرمان چنان بران که تو دانی
بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را
[...]
رو ای صبا بر آن سرو دلستان که تو دانی
زمین به بوس که منت در آن زمان که تو دانی
چو شرح حال تو پرسد ز محرمان به اشارت
بگو که قاصدم از جانب فلان که تو دانی
پس از نیاز به او عرض کن چنانکه نرنجد
[...]
بیار ساقی از آن می بدان نشان که تو دانی
به کام تشنه ما ریز آنچنانکه تو دانی
خمار عشق ز سر کی رود برون از می
ز باده خانه لعلت بیار از آنکه تو دانی
من این دو بیت نوشتم ز شور مطرب مجلس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.