وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به
به داغ بندگی مردن بر این در
به جان او که از ملک جهان به
خدا را از طبیب من بپرسید
که آخر کی شود این ناتوان به؟
گلی کآن پایمال سرو ما گشت
بود خاکش ز خون ارغوان به
به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
که این سیب زنخ زان بوستان به
دلا دایم گدای کوی او باش
به حکم آن که دولت جاودان به
جوانا سر متاب از پند پیران
که رأی پیر از بخت جوان به
شبی میگفت چشم کس ندیدهست
ز مروارید گوشم در جهان به
اگر چه زندهرود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
سخن اندر دهان دوست شِکَّر
ولیکن گفتهٔ حافظ از آن به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وصل الهی اشاره میکند و آرزوی جاودانگی و نزدیکی به خداوند را دارد. او از تألم ناشی از عشق و بندگی سخن میگوید و به اهمیت رازها و ناگفتهها در روابط انسانی اشاره میکند. شاعر از زهد و دعوت به بهشت پرهیز میکند و بر لزوم خدمت و بندگی در کوی معشوق تأکید میورزد. او جوانان را به شنیدن نصیحت پیران توصیه میکند و در نهایت به زیبایی کلام و دلنشینی صحبتهای معشوق اشاره میکند. کلّ شعر به تلاشی برای درک و تجربهی عشق حقیقی و معنوی منحصر به فرد است.
وصال او (معشوقه) از عمر جاودانه بهتر است. خداوندا به من «آن» را بده که من خودم میدانم «آن» بهتر است... یا... خداوندا به من آنچیزی را عطا کن که تو میدانی همان بهتر است... یا ... وصال خداوند از عمر جاودانه بهتر است. خداوندا به من مرگ را ببخش که مرگ بهتر است.
او به من زخم زد و به هیچکس نگفتم که بهتر است راز دوست را از دشمنی پنهان کنی (باز با اینکه زخم بر من زد که کار دشمنان است، همچنان دوستتر از خیلیها میدانمش).
با حسرت بندگی کردن اگر بر این آستانه و درگاه بمیری، به جان او قسم که از پادشاهی بر جهان بهتر است.
شما را به خدا قسم میدهم، از طبیب من بپرسید که بالأخره کِی این ناتوان بهتر خواهد شد؟
گلی که زیر پای سرو ما (معشوق و محبوب) خاکسار شد، فکر نکن خاک شد و بیمقدار شد، خاکش حتی بهتر از خون ارغوان است.
ای زاهد، مرا به بهشت دعوت نکن؛ که این رخساره و زیبایی از تمام آن بوستان بهتر است (نکتهٔ گفتنی این است که در معنی کردن شیرینی تناسب و بلاغت شعریِ انتخاب کردن یک سیب و رها کردن یک باغ از بین میرود).
ای دل، همیشه از درگاه او طلبکار و نیازمند باش، چرا که او دولتی جاودانه دارد و نعمت و خوشبختی جاودان در انتظار توست.
ای جوان، از نصیحتهای پیران سرپیچی نکن. چرا که رأی و نظر پیران از بخت جوانی تو بهتر است.
شبی کسی به من میگفت که چشم هیچکس از مرواید و گوشوارهٔ بندگیای که در گوش من است، زیباتر و بهتر ندیده است (شنیدن این نکته را با وجود تاریکیِ شب هم بسنجید)
اگرچه زندهرود آب حیات به شمار میآید، ولی اجالتاً شیراز ما از اصفهان بهتر است.
سخنی که از دهان دوست شنیده شود مانند شکر است اما گفتهٔ حافظ از آن نیز، بهتر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همین شعر » بیت ۱۱
سخن اندر دهان دوست شکر
ولیکن گفته حافظ از آن به
بود شعر رفیق از غیر بهتر
ولیکن گفتهٔ حافظ از آن به
غم عشقت ز گنج رایگان به
وصال تو ز عمر جاودان به
کفی از خاک کویت در حقیقت
خدا دونه که از ملک جهان به
اگر سازد وگر سوزد چنان به
نیم من در میان حق جاودان به
وصال او زعمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
خزو دیبا زباغ و بوستان به
نخ و کمخا زراغ و گلستان به
بر آن سنجاب صوف سبز صدبار
[...]
که هر چیزی که هست اندر جهان به
بود کم گفتنش بسیار از آن به
حدیث عشق گو کز جمله آن به
ز هر جا قصهٔ آن داستان به
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.