گنجور

حاشیه‌گذاری‌های دوستدار

دوستدار

تاریخ پیوستن: ۱۷م خرداد ۱۴۰۳

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۴۳


دوستدار در ‫۱ سال قبل، سه‌شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

ساحل امان

مراد مروارید درخشان است ( گوهر درخشان) گمان می رفته  است مروارید از افتادن قطره ای باران در دهان صدف به پیدایی می اید

دوستدار در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

بابک،

در ماجرا فراز می کنیم، در میخانه سخن فراخ گشاده،  دل قوی دار اندک اندک می پرستان می رسند!

برایت و برای دانشی مرد سخنگزار  کیخا ( کیخا همان کدخداست که گویا کتک خدای بوده است و کتک یا کتیک کلبه هایی که نیاکان چادر نشین بر می کرده اندهنوز هم ؟ من شبی در یکی از آنان به سر کرده ام) چند واژه ارمغان آورده ام.   پگاهی  ناشتایی را می گویند همان صبحانه.   سر تراش خانه.  ؟۱ زیباست نه ؟ و حاجت خانه که آبریزگاه است واین از سمرقند کاغذ سازان می آیداز پارسایان خوارزم و ملیح صورتان بخارا نیز خواهم گفت.

تندرست و شادکام بوی

دوستدار در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

گرامی بابک ( چنان چون ناباور می گوید و به درستی)

درود باد به رندی که چون پیاله گرفت     نخست یاد حریفان خسته جان افتاد

خوشا و خرما که دوستی به آخر نامده ، دوستداران بر سر پیمان اند، از گنجور دور بودم و از خود نیز بدر شده بودم بی که کس از در تنهاییم  در آمده باشد، نک به خویش باز آمده ام از پس گشت و گذاری در کوچه باغهای تاریخ به جستجوی جوی مولیان رفته بودم. در خیوه که به گمانم همان خوارزم است و در مهمانخانه زر افشان، خیابان پهلوان محمود خوارزمی به خوابی چنان رفتم که کودکی در آغوش مادر و چون با آوای خروس همسایه بیدار شده بر بام شدم تاریخ باریده بود ؛ الگوریتم به جبر و مقابله سرگرم بود، ریحانه دخت حسین خوارزمی به خواندن التفهیم و......... 

از آمودریا گذشتم که پرنیان وار بی درشتی به دریای خوارزم می خرامید، در بخارانشانی از جوی مولیان نیافتم اما دریافتم که جوی مولیان همان کیستی ماست همان رود سرفراز سخن پارسی روان بر پهن دشت فلات فرهنگی میهنمان

و هم در بخارا پسر سینا رادیدم نشسته در حجره ای نقض الادیان رازی می خواند و طب منصوری بر کنار داشت

و بسیار دیدنی ها و فراوان گفتنی ها و..........

امابعد ،از سال گفتم تا دریچه گفتگو بگشایم  نام ها چنان چون مردمان درگذر زمان چهره دگرگون می کنندو  ببخشایید که بسیار گفتم و گزیده نگفتم

دوستدار در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳ - بنیان کردن آهنگری و صنعت‌های دیگر به دست هوشنگ:

 جهن

نسب از دوسو داری ای خوش زبان

زافراسیاب وز نوشین روان

‌اما پاسخ سخت به پرسش نرم پگاه افراسیابی می نماید

دوستدار در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵:

جناب عباسی فسا، هرگز خویش با کس یا کسان مقایسه نکرده ام، تنها همانندگی من و استاد یاد شده در روستایی بودنمان است همین   "  وگرنه.      میان کمترین با پیر کدکن.       تفاوت از فسا تا تاشکند است

تندرست و شادکام بوید

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:

سایه غزلی دارد در همین وزن و ردیف، شجریان خوانده است و شه بیتهای آن: به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینه‌ی جویبار گریه‌ی بید
و
که راست سایه! در این فتنه ها امید امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
زندگی او دراز باد و سایه اش مستدام.
بیش باد کم مباد

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

چون دو کس بر یک نفر و یا یک چیز عاشق و مایل باشندهر یک مر دیگری را رقیب خواهد بود.
لغتنامه‌ی دهخدا در دیگر معنای رقیب

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:

و سرانجام بنام به جای به نام و خواهید بخشود.

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:

بیت پنجم :
گرچه صد رود است از چشمم روان
زنده رود و باغ کاران یاد باد
بدین گونه نیز دیَده شده است و به نظر روانتر می نماید. ملیحه خانم دستتان درد نکناد !
و باغ کاران گویا یکی از باغهای به نام سپاهان بوده است.

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

مصراع دوم از بیت دوم تا در آغوش که میخفتد( می خوابد) و هم خانه‌ی کیست. چه گویا خسبیدن و خسپیدن را برای جانوران به کار می برده اند، و خفتن و خوابیدن از برای آدمیان و " خرم خفتار '"
که شب خوش و شب به خیر بوده است. والله اعلم.

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:

بیت های سوم، پنجم و هشتم غزل حافظانه نمی نمایند بیشتر به سبک هندی می مانند و الله اعلم

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:

و هم می فرماید: ناچار هرکه صاحب روی نکو بود
هرجا که میرود همه چشمی به او بود
سعدی است و کس را از ورطه‌ی او خبر نیست
ور کسی را خبر شد ، خبری باز نیامد و...

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:

شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من گوهری مفلس، ازاین رو مشوشم
شهریست پر کرشمه و خوبان ز شش جهت
وسعیم نیست ورنه ، خریدار هر ششم.
( وسع به معنا (مانا!؟) ی گشادگی دست و دارایی)

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

مطلع غزل را بدین صورت دیده ام ، وگمان که با متن هم خوانی بهتری دارد:
گرچه از آتش دل ، چون خم می در جوشم........

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

شماره‌ی 29: در باره‌ی بیت تاصح .. این کمترین بدین گونه در نسخه ای کهن که تاریخ ندارد دیده ام:
شیخم به طعنه گفت حرام است می! مخور!!
گفتم به چشم ، گوش به هر خر نمی کنم!
پیر مغان حکایت معقول می کند
معذورم ار محال تو باور نمی کنم
این تقوایم تمام.........و گستاخیم ببخشایید.

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:

سخت نگیرید جناب شمس، که سخت می گیرد جهان...... ما این گونه ایم و قضای آسمان است این و.... به آواز علی رضا افتخاری ( که صدای گرم و سوخته ای دارد ) گوش بسپارید، بخشهایی از همین غزل را خوانده است ، غم از دل بزدایید ،
دوست نباید زدوست در گله باشد....

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

ازجمله دوستداران خواجه در جهان ، باید از آندره ژید نام برد که به گمانم نام یکی از داستانهایش " درتنگ" است و در ترجمه ای که من سالها پیش از آن رمان خوانده ام ( رضا سید حسینی ؟؟) ببخشید پیری زود رس است!!
این مصراع در آغاز آمده است:
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است......

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

به گمانم در مصرع نخست از بیت هفتم به جای دروغ میباید "لاف گزاف " باشد چه لاف خود دروغ هم می تواند معنا بدارد.
لاف عشق و گله ازدوست ، زهی لاف گزاف
زیباتر نیز می نماید والله اعلم.

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

تا آنجا که میدانیم تنها خواجه‌ی شیراز است که قرآن را باچهارده روایت می خوانده است، ازین رو عشق تا روزگار اوبه فریاد کسی دیگر جز خوداو نرسیده بوده است و ازآنجا که ازبر خواندن قرآن آنهم به چهارده روایت اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است ، امیدی به رستگاری عاشقان نیست. به قول امروزی ها علافند، ول معطلند!!
از شوخی گذشته بیت تخلص با توجه به حال و هوای باقی غزل نمی تواند جز این باشد:
عشقت رسد به فریاد، ور خود بسان حافظ......
از شاعری که شعرش همه ستایش عشق است انتظار ی دیگر دارید؟

دوستدار در ‫۱۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:

از برای زدودن هر گونه شک در بیت ششم به این بیت استاد سخن سعدی توجه فرمایید:
دوچشم مست میگونش، ببرد آرام هشیاران
دو خواب آلوده بربودند عقل ، از دست بیداران.

۱
۲
۳