گنجور

 
جامی

شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد

که وقت عشرت رندان باده نوش آمد

نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب

ز رشک خون دل ارغوان به جوش آمد

جزای بی عمل از شیخ خودفروش مجوی

که این معامله از پیر میفروش آمد

مباش بیهده منکر خروش صوفی را

که در خروش به فرموده سروش آمد

به عیش دوش زدم با تو باده دوش به دوش

چه ذوقها که به جانم ز عیش دوش آمد

به عور بی سر و پا کن حواله خلعت عشق

که این لباس نه بر قد خرقه پوش آمد

تو نوشکفته گلی عندلیب تو جامی

چرا ز نغمه شوقت چنین خموش آمد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جهان ملک خاتون

ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد

که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد

زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد

به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد

چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت

[...]

حافظ

صبا به تهنیتِ پیرِ می فروش آمد

که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنورِ لاله چنان برفروخت بادِ بهار

[...]

صوفی محمد هروی

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
سیدای نسفی

نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد

گشاده چاک گریبان قبا به دوش آمد

پیاله پر ز می ارغوان چو لاله رسید

ز داغ سینه من خون دل به جوش آمد

چو شمع سر زده ای ماه من کجا رفتی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
حزین لاهیجی

سحر ز هاتف میخانه ام سروش آمد

که بایدت به در پیر می فروش آمد

به جان چو خدمت میخانه راکمر بستم

سرم ز مستی آسودگی به هوش آمد

چو ره به گشت گلستان وحدتم دادند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه