شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
که وقت عشرت رندان باده نوش آمد
نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب
ز رشک خون دل ارغوان به جوش آمد
جزای بی عمل از شیخ خودفروش مجوی
که این معامله از پیر میفروش آمد
مباش بیهده منکر خروش صوفی را
که در خروش به فرموده سروش آمد
به عیش دوش زدم با تو باده دوش به دوش
چه ذوقها که به جانم ز عیش دوش آمد
به عور بی سر و پا کن حواله خلعت عشق
که این لباس نه بر قد خرقه پوش آمد
تو نوشکفته گلی عندلیب تو جامی
چرا ز نغمه شوقت چنین خموش آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف لحظات شاد و سرور در میهمانی و عشق میپردازد. شاعر از صدای مرغ چمن و نوشیدن باده توسط رندان صحبت میکند و به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره دارد. او از شیخان ریاکار و تأثیر منفی دنیای ظاهری بر عشق پرهیز میکند. با اشاره به شور و شوق صوفیها، شاعر به احساسات عمیق خود از عیش و نوش در شب میپردازد و به زیبایی معشوقش، که مانند گلی در باغ است، اشاره میکند. در نهایت، این شعر یک احساس عمیق از عشق و سرور را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در شب، صدای نغمهای از پرندهای در چمن به گوشم رسید که خبر از زمان شادی و خوشگذرانی رندان میداد، وقتی که باده نوشیده میشود.
هوش مصنوعی: جامی به رنگ ارغوانی بر لب تو قرار دارد و از شدت حسادت، دل ارغوانیام به جوش آمده است.
هوش مصنوعی: پاداش کسانی که عمل نمیکنند را از کسی که خود را به عنوان معلم میفروشد نخواهید، چون این نوع معامله از دستان پیر فروشندهای به وجود میآید.
هوش مصنوعی: هرگز به طور بیمورد صدای صوفی را نادیده نگیر، زیرا او در فریادش پیامی از الهام و راهنمایی الهی دارد.
هوش مصنوعی: من دیشب با تو به خوشی نشستم و از شراب نوشیدم. چه لذتی که از آن شب به جانم رسید!
هوش مصنوعی: عشق را به کسی بده که لیاقت آن را دارد و این لباس زیبایی که به آن اشاره شده، مناسب کسی نیست که در ظاهر و باطنش نقص دارد.
هوش مصنوعی: تو همچون گلی که تازه شکفته شدهای، چرا بلبل به خاطر عشق تو اینقدر ساکت و خاموش است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد
که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد
زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد
به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد
چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت
[...]
صبا به تهنیتِ پیرِ می فروش آمد
که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنورِ لاله چنان برفروخت بادِ بهار
[...]
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد
نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد
گشاده چاک گریبان قبا به دوش آمد
پیاله پر ز می ارغوان چو لاله رسید
ز داغ سینه من خون دل به جوش آمد
چو شمع سر زده ای ماه من کجا رفتی
[...]
سحر ز هاتف میخانه ام سروش آمد
که بایدت به در پیر می فروش آمد
به جان چو خدمت میخانه راکمر بستم
سرم ز مستی آسودگی به هوش آمد
چو ره به گشت گلستان وحدتم دادند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.