اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
شرمم آید که شکایت کنم از تنهایی
در مه و مهر به یاد تو نظر میکردم
غیرتم گفت به چشمم که زهی هر جایی
لایق منصب حسنت نبود گر گویم
که چو خورشید جهانگیر و جهانآرایی
گر به رنگ گل رخسار تو بودی خورشید
همچو یاقوت نمودی فلک مینایی
با مشام تو لب خوش نفست همنفس است
مجمر و عود نه و عطر همیآسایی
در حدیث تو که جانیست روان شیرینی
بیش از آن است که گویم شکری میخایی
سخنت را همه گوشیم و ز ذوق سخنت
گوش بیهوش نداند که چه میفرمایی
سخنی لایق وصفت ز زبان میطلبم
ای دریغا که وفا مینکند گویایی
مهرورز تو همام است زهی حسن و کرم
تازه شد در دل پیرم هوس برنایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در ستایش زیبایی و محبت معشوق سروده شده است. شاعر به خاطر وجود معشوق و زیباییهایش از خداوند شکرگزاری میکند و میگوید که حتی در شب تار و تنهایی، خیال معشوق را از خود دور نمیکند. او اشاره میکند که چهره معشوق مانند خورشید تابان است و برایش شعف و شوق به وجود میآورد. همچنین شاعر بیان میکند که سخن گفتن درباره زیباییهای معشوق چیزی فراتر از توانایی زبان اوست و عشق به معشوق در دل او تازگی و شادابی ایجاد کرده است. در نهایت، شاعر با حسرت اشاره میکند که زیبایی و مهربانی معشوقش او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: محبت و رحمت خداوند باعث شده که زیبایی تو اینقدر چشمنواز باشد. من از اینکه تو را میبینم و این زیبایی را درک میکنم بسیار سپاسگزارم.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم شب وصالت را تجربه کنیم چون با نشان دادن چهرهات، شب تاریک روز روشن میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو همیشه با من است، احساس تنهایی نمیکنم و از اینکه بخواهم از این تنهایی شکایت کنم، شرم دارم.
هوش مصنوعی: در میان مه و نور خورشید، به یاد تو نگاه میکردم. اما غیرتم به من گفت که در هر مکانی تو زیبا و منحصر به فرد هستی.
هوش مصنوعی: اگر بگویم که زیباییات همانند خورشید است که همه جا را روشن میکند و زیبا میسازد، این مقام و موقعیت زیباییات را شایستهی تو نمیسازد.
هوش مصنوعی: اگر رنگ چهره تو مانند گل بود، خورشید چون یاقوت میدرخشید و آسمان زیبا به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: بوی دلنشین لبهای تو همانند بخور و عود خوشبو است و در کنار هم به آرامش میرسند.
هوش مصنوعی: در سخن تو، که جان و دل میپرانید، شیرینی و لذتی وجود دارد که فراتر از کلمات است و بهتر از آن است که با تشبیه به شکر بیان کنم.
هوش مصنوعی: ما به سخن تو خیلی توجه میکنیم و از شوق حرفهای تو، حتی گوشهایمان بیخبر و غرق در لذت شنیدن هستند که نمیدانند تو چه میگویی.
هوش مصنوعی: من برای تو سخنی شایسته از زبان میخواهم، ولی افسوس که توان بیان آن را ندارم.
هوش مصنوعی: عشقت مانند جان تازهای به دل پیرم بخشیده و احساس جوانی و سرزندگی را در من به وجود آورده است. تو با محبت و بزرگواریات به من زندگی و نشاط میبخشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
چون تو از جانب شیراز به تبریز آیی
شکر آن نعمت را وام کنم گویایی
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.