گنجور

 
حکیم نزاری

محرمی کو که پیامی برد از من جایی

خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی

عجبی ، نادره‌یی ، طُرفه کشی ، چالاکی

شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی

امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی

مستغاثی سوی مولا بری از مولایی

به بهشتی صفتی ، حوروشی ، جان‌بخشی

از جگر سوخته‌ ای ، دل‌شده‌ ای ، شیدایی

وحیِ مطلق بود از رویِ حقیقت رمزی

که ز مملوک بری سویِ ملک سیمایی

گو بر امّیدِ ملاقات تو تا چند آرد

هر دم از خیلِ خیالت به سرم غوغایی

هیچ نقصان نکند مملکتِ حسنِ ترا

گر دمی شاد کند خاطر غم‌فرسایی

قبلة جانِ من آن‌جاست که او را دیدم

و او نگوید که ترا دیده‌ام آخر جایی

آرزو می‌کندم باز شبی زلفینش

حلقه در گردنِ خود کرده چو مار افسایی

راست گفتند که با سر به درآید از پای

هرکه در سر چو نزاری رَوَدش سودایی

خوار منگر به عزیزان که نیابی چو منی

خاصه در وصفِ جمالِ تو سخن پیرایی

به جز از مستی و دیوانگی و بی‌خویشی

چه بود حاصل ایّامِ قدح پیمایی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عراقی

بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟

گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو

[...]

مولانا

بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی

کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی

چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی

ز پی خشم رهی ساعد و کف می‌خایی

صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی

کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی

راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند

مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی

سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ

[...]

همام تبریزی

اثر لطف خدایی که چنین زیبایی

تا تو منظور منی شاکرم از بینایی

نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا

که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی

چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از همام تبریزی
حکیم نزاری

در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی

در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی

خلقی از شمعِ جمالِ تو چو پروانه بسوخت

تو خود از حسن نداری به کسی پروایی

سالکان در طلبت بس که جهان گردیدند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه