محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
مستغاثی سوی مولا بری از مولایی
به بهشتی صفتی ، حوروشی ، جانبخشی
از جگر سوخته ای ، دلشده ای ، شیدایی
وحیِ مطلق بود از رویِ حقیقت رمزی
که ز مملوک بری سویِ ملک سیمایی
گو بر امّیدِ ملاقات تو تا چند آرد
هر دم از خیلِ خیالت به سرم غوغایی
هیچ نقصان نکند مملکتِ حسنِ ترا
گر دمی شاد کند خاطر غمفرسایی
قبلة جانِ من آنجاست که او را دیدم
و او نگوید که ترا دیدهام آخر جایی
آرزو میکندم باز شبی زلفینش
حلقه در گردنِ خود کرده چو مار افسایی
راست گفتند که با سر به درآید از پای
هرکه در سر چو نزاری رَوَدش سودایی
خوار منگر به عزیزان که نیابی چو منی
خاصه در وصفِ جمالِ تو سخن پیرایی
به جز از مستی و دیوانگی و بیخویشی
چه بود حاصل ایّامِ قدح پیمایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از یک پیامرسان میخواهد که پیامی از او به معشوق برساند و برای او خدمت کند. او از زیبایی و چالاکی معشوقش سخن میگوید و به پیک میگوید که اگر زحمتی بکشد، کمکش کند. شاعر به عشق عمیق خود اشاره کرده و از آتش دل شیدا و آرزوهایش برای دیدار معشوق سخن میگوید. او همچنین تأکید میکند که هر کس به عشق میرسد، ممکن است دچار جنون و دیوانگی شود و میپرسد که چه دستاوردی جز مستی از عشق به دست آمده است. در نهایت، او بینهایت مشتاق دیدار معشوقش است و از شوق و حسرت خود میگوید.
هوش مصنوعی: کیست که پیام من را به کسی برساند و در جایی به من کمکی کند تا در پیش چشمان مردم، مقام و منزلتی پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: عجبا! تو موجودی نادر و باورنکردنی هستی که به شدت جذاب و زیبا هستی. لطافتی شگفتانگیز و شیرینی خاصی داری که تو را از دیگران متمایز میکند.
هوش مصنوعی: امشب ای پیامآور نسیم، اگر کمی زحمت بکشی و به سمت ما بیایی، میتوانیم خود را به درگاه معبودمان برسانیم.
هوش مصنوعی: تو مانند بهشت زیبایی، چهرهات چون حوریان است و وجودت زندگیبخش است. تو از آتش دل سوختهام برآمدهای و جانم را پر از شوق و محبت کردهای.
هوش مصنوعی: وحی مطلق از حقیقتی عمیق به سوی موجودی دیگر میافزاید، که از حالت بندگی به حالت فرمانروایی و زیبایی تغییر میکند.
هوش مصنوعی: تا کی باید منتظر دیدار تو باشم که هر لحظه از یاد تو در سرم هیاهویی ایجاد میکند؟
هوش مصنوعی: هیچ آسیبی به سرزمین زیبایی تو نمیزند، اگر فقط یک لحظه دل غمگین را خوشحال کند.
هوش مصنوعی: جهت دل من جایی است که آن شخص را ملاقات کردم، هرچند او نمیگوید که من را در جایی دیده است.
هوش مصنوعی: آرزو دارم شبی دوباره زلفهای او را به دور گردنم حلقه بزنم، همانطور که یک مار به دور خود میپیچد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در دلش آرزویی بزرگ داشته باشد، به سرعت و با قوت در راه آن حرکت میکند و نمیتواند از پای خود برگردد.
هوش مصنوعی: به کسی که در جستجوی عزیزان است، نگو که در زیبایی و صفات تو، مانند من شخص دیگری را نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: جز از شوق و هیجان و جنون و بیخودی، در روزهایی که مشغول نوشیدن و لذت بردن بودم، چه چیزی بدست آوردم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی
در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی
خلقی از شمعِ جمالِ تو چو پروانه بسوخت
تو خود از حسن نداری به کسی پروایی
سالکان در طلبت بس که جهان گردیدند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.