گنجور

 
اهلی شیرازی

دور از تو شب و روز مرا خواب حرام است

من خود چه شناسم که شب و روز کدام است

شد نامزد از عشق توام محنت عالم

یا محنت عالم همه را عشق تو نام است

از سنبل زلفش حذر ای آهوی دل کن

دانسته رو این راه که اینجا همه دام است

تا در پی کامی همه نا کامیت آید

دست طمع از کام چو شستی همه کام است

ما گرچه هلالیم و حریفان همه بدرند

چون نیک ببینی همه را کار تمام است

صاف می کوثر دهدم پیر خرابات

وز دوست هنوزم طلب دردی جام است

فریاد، که اهلی علم داد برآورد

از آتش آهش که بلند از لب بام است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است

ای مجلسیان راه خرابات کدام است

هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند

ما را غمت ای ماه پری‌چهره تمام است

برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم

[...]

امیرخسرو دهلوی

ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است

عالم به مراد دل و اقبال غلام است

صیدی که دل خلق جهان بود به دامش

المنت لله که امروز به دام است

چون طالع آن نیست که بوسم لب لعلت

[...]

ابن یمین

رویت که ازو عالم خوبی بنظام است

چشم بد از و دور یکی ماه تمام است

نی نی غلطم مه که و خورشید چه باشد

خورشید کنیز است ترا ماه غلام است

یک بنده روی رخت غره صبح است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
کمال خجندی

ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است

در مذهب ما مذهب ناموس حرام است

گو خلق بدانید که پیوسته فلان را

رخ بر رخ جانانه و لب بر لب جام است

سجاده نشین عارف و دانا نه که عامی است

[...]

ناصر بخارایی

چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است

گوش من و بانگ نی و دست من و جام است

گر اختر مقصود به ما خوش نبرآید

ما را رخ زیبای تو ماه تمام است

رخسار تو را لالهٔ‌ دل‌سوخته هندوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه